این روزها صنعت ساخت «آلترناتیو» در فضای مجازی و صنعت مونتاژ در بازار سیاست از طریق شبیهسازی رونق گرفته است. این روند حکایت از پایان دوران رژیم دارد. اما سؤال این است که چگونه میخواهند این رژیم را سرنگون کنند؟
در همین راستا میبینیم پسر شاه مقبور، طی چند روز گذشته از این کشور به آن کشور سفر میکند و بهمراه خود عدهیی از اصلاحطلبان قلابی را که در واقع ریزشیهای رژیم خامنهای و وزارت بدنام اطلاعات هستند، با خود همراه کرده است. هر چند که در این کشورها استقبالی از او نمیشود. جالب اینکه وی بهجای زیر تیغ بردن خامنهای و سپاه و نیروهای امنیتی رژیم، علیه مقاومتکنندگان و مبارزان واقعی و آنهایی که از ابتدای سر کار آمدن خمینی و خامنهای با آنها در حال جنگاند و رژیم را به دوران تاریک سرنگونی رساندند، صحبت میکند. وی همان اتهامات وزارت اطلاعات را علیه آنها ترویج میکند و در واقع همان کارت خامنهای را علیه مخالفینش بازی میکند. از طرف دیگر او ادعای رهبری مردم ایران را میکند و خواهان انتقال حاکمیت به خود میشود.
هر کس به تاریخ مبارزات مردم ایران آگاهی داشته باشد، از صحبتهای این بهاصطلاح «شاهزاده» که با واقعیتها و شرایط و وضعیت فعلی ایران همخوانی ندارد خندهاش میگیرد و چنین صحبتهایی را طنز تلقی میکند؛ چرا که هر کس یا هر جریانی که مدعی جایگزینی میشود، ادعایش مستلزم حداقلهای مشروعیت و عمل دموکراتیک و فعالیت خالصانه و حداقلهای فداکاری برای مردم خود است.
با این توصیف، پسر شاه چگونه میتواند چنین ادعایی یعنی جایگزینی رژیم آخوندی را بکند در حالی که در بیوگرافی او طی سالیان حاکمیت این رژیم منحوس، حتی یک مرگ بر خامنهای و یا مرگ بر استبداد شنیده و خوانده نشده است. او طی سالیان هیچ فعالیتی علیه استبداد دینی حاکم نداشته و حداکثر خواست و فراخوان او نه سرنگونی این رژیم بلکه حفظ بخشی از سپاه و نیروی بسیج بوده است. او میگوید، حفظ امنیت بعداً به دست همین نیروهای بسیج و نیروهای امنیتی است. او از هشت سال تنور جنگ خمینی که یک میلیون کشته و چند برابر آن زخمی و هزار میلیارد دلار خسارت به کشور وارد آورده دفاع میکند و آن را جنگ میهنی مینامد.
آیا کسی که چنین نظرات و ایدههایی دارد میتواند در نظر مردم بهپا خواسته ایران که هر لحظه با این رژیم ضدبشر در جنگ و نبرد هستند، جایگزین مناسبی برای رژیم خامنهای باشد؟
آیا بچه شاه میخواهد جای چلبی را پر کند و با ادعاهای سخیف و اسناد جعلی، بهزعم خود، آمریکا و کشورهای اروپایی را قانع کند که به رژیم ملاها حمله نظامی کنند، آن را سرنگون کرده و او را با تانک یا هواپیمای آمریکایی به تهران ببرند و جایگزین ملاها کنند؟ اگر اینگونه فکر میکند، پیداست که نمیداند آن دوران دیگر گذشته و با توجه به تجربه عراق و افغانستان، دیگر آمریکا و اروپا حاضر نمیشوند چنین کاری را آن هم در کشوری مانند ایران با آن وسعت جغرافیایی و موقعیت ژئوپلیتیکی انجام دهند. کسانی که این کار را کردند بعداً اعلام نمودند که اشتباه کرده، کشوری را بر اساس اطلاعات دروغ ویران کرده و آتش جنگی را در آن برافروختند که تا همین الآن راه چارهای برایش نمییابند.
از اینها گذشته، پرسش این است که او مشروعیت جایگزینی خودش را از کجا بهدست آورده است؟ او که در سال۵۷ هنوز بچه بود و حکومت پدرش محمدرضا با مبارزات سازمانهای انقلابی مثل مجاهدین خلق و فدائیان خلق و سپس با قیام مردمی سال۱۳۵۷ و با نثار خونهای بسیار، به زبالهدان تاریخ انداخته شد. با این حال او چطور میتواند چنین ادعایی کند؟
رضا پهلوی بدون محکوم کردن سیستم سرکوب و قتل و کشتار آزادیخواهان و اقلیتهای قومی در زمان پدرش و پدر بزرگش، میخواهد بگوید مردم ایران اشتباه کرده آن سیستم را سرنگون کردند. او با توهین به حافظهٔ تاریخی مردم ایران میخواهد بهزعم خودش وانمود کند که الآن مردم ایران میخواهند از او در تهران استقبال کنند تا همان بساط را دوباره پهن کند و دوباره راه و رسم کشتار آزادیخواهان را از سر بگیرد، آن هم در عصر آگاهی خلقها و آزادیخواهی جوانان دلیر ایران قرن بیست و یکم.
در واقع این تلاشهای بچهٔ شاه چیزی جز روی میز گذاشتن دو گزینه برای مردم ایران نیست؛ یا با این رژیم بسازید و این همه جرم و جنایت را بپذیرید و تلاش نکنید که آن را سرنگون کنید یا اگر سرنگون کنید، رژیم پهلوی جدید سر کار میآید که بر جامعه با آتش و فولاد حکومت خواهد کرد! نتیجهٔ این گزینهها در یککلام سکوت و بیعملی جامعه و فروکش کردن قیام و و شعلههای آتش علیه رژیم سفاک آخوندی است. آیا این بهسود خامنهای و رژیمش نیست؟ آیا این آن چیزی نیست که رژیم آخوندی مروج و اشاعهدهندهٔ آن توسط مبلغان و امام جمعههای خود در بهاصطلاح نمازهای هفتگی جمعه است تا جامعه را به پاسیویسم و قهقرا بکشاند و جوانان را سرخورده از قیام و تلاش برای تغییر و سرنگونی کند؟
آری، وقتی میگوییم بچهٔ شاه کارت رژیم ملاها را بازی میکند، به این معنی است. لذا به شاهزاده تازه به دوران رسیده باید گفت بهتر است از بازی مسخره آلترناتیو دست بردارد تا بتواند بعداً در ایرانی آزاد حداقل در کشور خودش بهعنوان یک شهروند زندگی کند والا او هم جزو مبلغین نظام ولایت فقیه و ادامهدهندگان آن خواهد شد و در جرم و جنایت این رژیم شریک خواهد بود. آنموقع مردم ایران او را همچون رژیم حاکم نخواهند بخشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر