«... اجازه بدین ابتدا با قصهای، قصهی مردم ایران رو، من هم با قصهای آغاز کنم. کجایین بچهها؟ گوش بدین!
مزرعهای بود به نام مزرعهی خوبیها. کبوترها، مرغها، مرغابیها، اردکها، جوجهها! در آن بهراحتی و صفا زندگی میکردند. تازه آزاد شده بودند.
یک روز کفتارها اون رو محاصره کردند. عمامه سرشان بود. وای بر شما، وای بر شما! که با تمسک به لباس پیغمبر چه کردید! «کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ » ؛ بزرگترین خشم رو بر میانگیزید!
بعد کفتارها آتش برپا کردند. توی آتش همه کبوترها، جوجهها و مرغها بایستی کباب بشن؛ مگر نه؟
از هیچ طرف، از هیچ طرف راه گریز نبود؛ به خدا نبود! تا آن موقع فقط کبوترها و مرغها نبودند. روباه و گربهها و خرگوشها هم بودند. روباههای دو رو، که بیشتر از زیر با کفتار میساختن یا حاضر بودند که بسازند. و گربههای دزد؛ که وقتی چوب مقاومت بالا میرفت، همشون پا به فرار میگذاشتن.
و خرگوشها! امثال اونهاییکه همیشه در تنپروری و خواب و در غفلت هستن؛ و نمیبینند که چه میگذرد! نمیبینند که کبوترهای خونینبال میلیشیای ما تا کجا پرپر شدند. صدتا، هزارتا، ده هزارتا، سی هزارتا، چهل هزارتا، بیشتر، بیشتر!
یک راه برای گریز از آتش خفقان بیشتر نبود؛ فقط باید پرواز میکردند در آتش! و فقط باید این دام و این توری رو که رویشان بود، جملگی با هم بلند میکردند. پس به هم پیوستند. ناخالصیها را زدودند؛ مرزهاشون رو اول از همه با کفتار و بعد با گربه و روباه روشن کردند؛ و بعد، سی تا بودند، «سیمرغ» شدند!
آی بچهها! تبلور این سیمرغ امروز در کجاست؟
به نظر من، در مریم!
«... این جماعت خمینی را من از آن سالهای زندان شاه خوب میشناسم. به ژستهای قدرتمدارانه و شاخ و شانه کشیدنهای امروزشان از موضع حاکمیت، یک وقت پر بها ندهید.
اینها وقتی در موضع حاکمیت و حکومت نباشند، وقتی قدرت دستشان نباشد، و زورشان به امثال زندانیان بیدفاع ما نرسد آنقدر خوار و خفیف و آنقدر ذلیل هستند که حد ندارد. آنقدر با گردن کج و دست بسته، مجیز بازجوهای ساواک را میگفتند که حد نداشت.
خیلیهاشون هم همان سالها، همان سالهای شاه عفو نامه نوشتند ، سه بار «سپاس شاهنشاها» گفتند، از زندان رفتند بیرون، دنبال زندگیشان.
آن شرایطی که زندان اوین، هیچکدام از مجاهدین یا چریکهای فدایی ملاقاتی نداشتند، اگر تصادفا یک دانه پرتقال میرسید، بعضی وقتها بین ده یا بیست نفر تقسیم میکردیم، شکمچرانی آنها که همان موقع در سازش کامل با دژخیمهای ساواک بودند، واقعاً مضحکه و مشمئزکننده بود.
همین رفسنجانی و لاجوردی و عسگر اولادی! بهخاطر همخطیشان با ساواک، و طینت و کارهای بهغایت ارتجاعیشان در اوین، اوین آن زمان، منفور بودند؛ از جانب مجاهدین بایکوت شده بودند.
اما بعد همینها، وقتی به قدرت رسیدند هیچ خدایی را بنده نبودند. دمار از روزگار مردم درآوردند. همین آقایون و آخوندهایی که در طول سالیان با جنت مانی مکانی، با تنزهطلبی و با آن همه ریاکاری، خلقالله را از کمترین معصیت پرهیز میدادند، همینهایی که آن زمان بر سر مخرج «سین» و «صاد» و بر سر نحوه تلفظ «ضاد» و «ظ»، خلایق را بازی میدادند، حالا وقتی به قدرت رسیدند هفتاد و چند نوع شکنجه ابداع کردند. جنایتهایشان، پلیدیهایشان، تجاوزاتشان و رذالتهایشان در حق زنان ما هم که حقیقا در هیچ کجای تاریخ با این ابعاد اصلاً سابقه ندارد. خیلی از گزارشات در اینباره را آدم نمیداند با چه زبانی، با چه کلماتی بازگو کند. این پلید ضدبشری که، این خمینی که زنان را به بهانه بدحجابی 74ضربه شلاق میزند، خودش در زندانهایش با زنان ما رفتاری میکند که تابهحال، بسا پدر و مادرهایی که بعد از وقوف به آن، و همینطور بعد از دریافت خبر اعدام جگرگوشههایشان، سکته کردند و در گذشتند.
به قول اشرف شهید، «جهان خبردار نشد که بر ملت ما چه گذشت!». مرگ بر خمینی و ننگ بر هر که همسو و هم خط اوست؛ یا به درجهای از درجات همراه او و همسو با آن باشد. این است خمینی!
بیجهت نیست که ما خمینی را آزمایش بودن یا نبودن ایران و ایرانی توصیف کردیم. آیا در طول قرون و اعصار، رذالت و دنائتی بالاتر از این، دجالیت و پلیدی بیشتر از این، سفاکیت و شقاوت وحشیانهتر از این، و بیناموسی سیاسی و عقیدتی و اخلاقی مشمئزکنندهتر از این وجود داشته؟
پیام پدیده خمینی در یک کلام، همان نابودی ایران است. وظیفه اش، مأموریت تاریخیش این است! و خوب واضح است که هر کاری هم که خمینی تا بهحال نتوانسته سر مردم ایران بیاورد، سر منابع ایران بیاورد، فقط بهخاطر این بوده که دیگر زورش بیشتر از آن نبوده؛ ولاغیر!
اما درست بر سر همین نقطه، یعنی بر سر نقطه نابودی ایران که خمینی کمر به آن بسته، مقاومت ایران بهمثابه پاسخ تاریخ و خلق در زنجیر ایران، به مسأله وجود ایران و ایرانی و حقانیت و ضرورت وجود ایران و ایرانی وارد کارزار میشود.
کارزار شگفت، عظیم، خونبار؛ که راستی این هم بیبدیل است! چه کسی در دنیای امروز سراغ دارد که یک مقاومتی واقعاً مستقل و حقیقتاً عاری از هرگونه وابستگی، یکه و تنها، مثل مقاومت ایران، مثل همین مجاهدین، در محاصره انبوه رذیلتهای داخلی، در محاصره انبوه توطئههای بینالمللی، اینچنین به بهای رنج و رزم و خونفشانی بلاوقفة رزمندگانش، سرفراز، پایدار و رو به اعتلا باقی بماند. این را به اختصار گفتم؛
باشد تا در آینده تاریخ مورد قضاوت قرار بگیرد!».
رسانههای رژیم: ترس از قیام و مجاهدین در سالگرد قیام عاشورای ۸۸
بهمناسبت سالگرد قیام مردم در عاشورای سال 88 که با شعارهای مرگ براصل ولایت فقیه تخت خلافت خامنهای را به لرزه درآورد، شبکههای تلویزیونی و رسانههای سپاه پاسداران در هراس از قیام و نقش مجاهدین خلق ایران افسار پاره کردهاند:
تلویزیون مستند (رژیم) 5/آذر/96:
یک روز بعد از عاشورای 88 مریم رجوی سرکرده منافقین طی پیامی از حرمت شکنان عاشورا تقدیر کرد.
مریم رجوی: سلام بر دستگیر شدگان و جوانان اشرفنشان که در تاسوعا و عاشورای حسینی در سراسر ایران اسیر مضروب و مجروح شدهاند.
حاج حسین همدانی شش سال بعد از عاشورای 88در حال انجام مأموریت مستشاری در سوریه به دوستان شهیدش پیوست.
امیر حسین حاجی نصیری هفت سال بعد از عاشورای 88در راه دفاع از حرم حضرت زینب جانباز شد.
دوستش مصطفی صدرزاده هم که برای دفاع از ... خودش را بین رزمندگان افغان جا زده و به سوریه رفته بود هفت سال بعد در حلب بهشهادت رسید.
اعتراضات بعد از انتخابات سال 88 اول داشت خودش رو بهصورت اعتراضات خیابانی صرف نشون میداد اما با پیشرفت اتفاقات یواش یواش کلماتی مثل آشوب خیابانی یا تلاش برای براندازی داشت جایگزین مباحث سیاسی صرف میشد.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات وقت: اون روز من دیگه هفت و نیم زدم بیرون [از خانه] یعنی اومدم که ببینم کجا چه خبره خودم آمدم توی خیابانها و جاهای مختلفی که احتمال به اقداماتی رو میدادیم خودم اونجا ها رو رفتم از نزدیک بازدید داشتم مجموعه کار اطلاعاتی ما هم اونجا فعال بود همه اینها هم بر اساس پیشبینیهایی بود که صورت گرفته بود.
گزارشگر: ساعت نه و نیم صبح خیابان نواب هیأت مسجد لولاگر
حسین رمضانی از اعضای هیأت مسجد لولاگر: ... همینجوی خرد خرد که کارها رو انجام میدادیم میدیدیم جو منطقه فضای آرامی نداره و تردد تویش بود از سمت پایین به سمت خیابان آزادی حرکت میکردند.
حسین طلا فرماندار وقت تهران: تقریباً از ساعت فکر میکنم 9نه و نیم بود یواش یواش شروع شد توی خیابان انقلاب گلههای جمعیت دستههایی که عرض میکنم سامان پیدا کرده بودند وارد خیابان انقلاب شده بودند و ابتدا به همون شکلی که همیشه تو همه ابتدای برنامههاشون داشتند رفت و آمدهای پشت سر هم توی پیاده روها
دیگه یواش یواش بعد از تذکرات نیروی انتظامی فضا با اینها تیز و تند شد و دیگه بعضی از نقاط شروع شد به درگیری آغاز شد
گزارشگر: هشت ماه از آغاز اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری میگذرد حالا خیلی وقت است که اعتراضات جای خودش را به اغتشاشات داده در این هشت ماه تهران روزهای پر التهاب و پرآشوبی را گذرانده اما جمعیتی که در روز عاشورا به خیابان آمده جمعیتی کمتر و در عینحال متفاوتتر از همیشه است مرکز اتفاقات و آشوبها درست در نزدیکی هیأت دانشگاه تهران قرار دارد همین موضوع باعث شکلگیری یک چالش در بین اعضای هیأت شده
امیر حسین حاجی نصیری: چون مصطفی ماههای قبلش هم توی درگیری فکر میکنم سی خرداد بودش حسابی با چاقو ایشون رو بدنش رو آسیبزده بودند اغتشاش گرها...
... اومده بودیم یواش یواش سمت پل کالج صحنههای بدی بودش مثلاً یادمه فکر میکنم 15-16تا موتور نیروی انتظامی بودش که زیر اون پل آتیش زدند یعنی مابالای پل داشتیم نگاه میکردیم
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات وقت: از اون بازدیدی که کردم برگشتم توی وزارت [اطلاعات] پای دوربینها رفتم نشستم همون قضیه حافظ توی دوربینها داشتیم کریمخان رو توی دوربین داشتیم اتفاقات چهار راه ولیعصر رو تو دوربینها داشتیم
حامد امینی دانشجوی وقت دانشگاه تهران: یکهو این وسط یکی نمیدونم تیکه آسفالت بود سنگ بود چی بود پرت کرد خورد گوشه عینک یکی از دوستان شکست باز ما هیچ حرکتی نشون ندادیم به چند دلیل یکیاش این بود که ما نمیخواستیم نزاعی هم میشه ما شروع کننده نزاع باشیم دوما اینکه اصلاً عقل حکم میکرد ما نسبت مون تقریباً شاید بگم یک به 40بود عقل حکم میکرد که ما وارد نزاع نشیم.
سنگ میانداختند بعد شعارهای تند میدادند توهین میکردند
[یک تظاهر کننده خانم: انقلاب پیروز شد بسیجیها از ترس شون کفش هاشون رو هم جا مونده]
گزارشگر: خبر حمله به هئیتهای عزاداری و آتش زدن پرچم هیهات پای یک نفر دیگر را هم به میدان ولیعصر باز میکند فرمانده وقت سپاه تهران حاج حسین همدانی، علی ثابت آنروز همراه با حاج حسین همدانی شاهد اتفاقات میدان ولیعصر بود
علی ثابت: شهید همدانی به اتفاق دوستان همراهشون همکاراشون بهسر خیابان حافظ رسیدند وقتی به اینجا رسیدند اون دست خیابان دو تا ماشین نیروی انتظامی رو آتش زده بودند
وقتی که به میدان ولیعصر رسیدیم کیوسک آتیش گرفته بود کیوسک پلیس
[یک تظاهر کننده خانم: ایستگاه پلیس تصرف شد]
علی ثابت: بچههای نیروی انتظامی رو مجروح کرده بودند زده بودند یکی سرش خون یکی دستش خونی
علی ثابت: حالا در عینحال هم اخبار رو هی افراد میرساندند [به حسین همدانی در میدان ولیعصر] بهشون خبر میرسید خیابان جمالزاده مشکل داشت خیابان دماوند مشکل داشت خود وسط معرکه که واستاده بودیم مشکل داشت میدان هفت تیر هم سردار رجبزاده رو زده بودند با چیز مجروح شده بود
گزارشگر: ساعت 11و نیم میدان هفت تیر سردار رجبزاده فرمانده انتظامی تهران تصمیم میگیرد برای صحبت با اغتشاش گران و آرام کردن فضا به سمت آنها برود اما دقایقی بعد با چهرهای مجروح بر میگردد
شاهد عینی: آسمان بالای سر نمازگزارها سنگ بود که پایین میآمد...
گزارشگر: همین موضوع باعث میشود در میدان ولیعصر سربازی که راننده ماشین نیروی انتظامی است وقتی مورد حمله قرار میگیرد وحشتزده برای فرار تلاش کند تلاش این سرباز برای نجات جان خود جان باختن یکی از افراد حاضر در صحنه را در پی دارد
حاج حسین همدانی شش سال بعد از عاشورای 88در حال انجام مأموریت مستشاری در سوریه به دوستان شهیدش پیوست
امیر حسین حاجی نصیری هفت سال بعد از عاشورای 88در راه دفاع از حرم حضرت زینب جانباز شد
دوستش مصطفی صدرزاده هم که برای دفاع از حرم آل لله خودش را بین رزمندان افغان جا زده و به سوریه رفته بود هفت سال بعد در حلب بهشهادت رسید.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس در سلسله مطالبی با مضمون «سازمان مجاهدین خلق دومین عامل مهم» (در وقایع سال 88)، نوشت (قیام کنندگان): هم شعار نه غزه نه لبنان سر دادند، هم ژست دفاع از غزه و فلسطین گرفتند. هم مریم رجوی همه جوره از آنها حمایت کرد.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس با مونتاژ عکس و هذیانگویی ترسآلود دیگری نوشت:
سال 88کاملا اتفاقی لباس سبز پوشید
کاملا اتفاقی از فتنهگرها حمایت کرد
کاملا اتفاقی طرفداراش ریختن توخیابون
کاملا اتفاقی برای #نداآقاسلطان مراسم گرفت
کاملا اتفاقی گفت ما این تحرکات روسازماندهی کردیم همه اینا کاملاً اتفاقی بودن.
رسانههای حکومتی نیز برای هشدار به نیروهای وارفته خود، صحنههایی از قیام مردم در عاشورا سال 88را منتشر کرند.
کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت مجلس رژیم با غیظ وکین از افشاگریهای مجاهدین گفت: «(مجاهدین در فضای مجازی» «فریبکاری» میکنند. «آنها سعی میکنند واقعیت را بهگونهیی دیگر به مردم نشان دهند». «دشمن تلاش دارد نظام اسلامی را از پای درآورد».
وی افزود: حوادث سال 88دسیسه نیست و تنها یک مسأله سیاسی نیست و فتنه است و سی سال است که برنامهریزی شده و هدف آن شکست کامل نظام است.
رادیو رژیم نیز به پخش برنامههایی در مورد نقش مجاهدین در قیام سال 88پرداخت. یک رسانه حکومتی درباره این برنامهها نوشت: بررسی نقش (مجاهدین) و حامیان خارجی آنها از محورهای برنامه است.
آخوند تویسرکانی، مسئول حوزه نمایندگی ولیفقیه ارتجاع در بسیج ضدمردمی در اثر قیام در نشاندادن چهره جلاد حکومت آخوندی گفت: دستگاههای تبلیغاتی و رسانهیی دشمن با ساز و کارهای خودشان، همواره بهدنبال تعویض جای «شهید» و «جلّاد» بودهاند.
وی به نیروهای رژیم دلداری داد که «مطمئنا در داستان فتنه ۸۸، این توفیق نصیب فتنهگران نخواهد شد که جای «شهید» و «جلّاد» عوض شود».
شانزده آذر، روز دانشجو گرامی باد
شانزدهم آذر در میهن ما روز دانشجو نام گرفته است. روزی که یادآور خروش اعتراض و مقاومت دانشجویان ایران در برابر دیکتاتوری شاه پس از کودتای ننگین 28مرداد است. در شانزدهم آذر سال 1332، دانشجویان آزاده دانشگاه تهران، رویاروی تفنگهای آماده شلیک مزدوران شاه قرار گرفتند.
تنها سه ماه پیش از آن، کودتای ننگین 28مرداد، دولت ملی دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی میهنمان را ساقط کرده بود. دیکتاتوری حاکم، سرمست از باده پیروزی، بر آن بود که با بهباددادن دستاوردهای مبارزات مردم ایران، دیکتاتوری خود را تحکیم بخشد و هرگونه فریاد حقطلبانه و اعتراضی را در گلوها خفه کند. اما دانشجویان آزادیخواه و پیشتاز در دانشگاه تهران، با اعتراض شجاعانه خود، مخالفت و اعتراض مردم ایران را نسبت به رژیم شاه ابراز کردند. در جریان این حرکت اعتراضی، 3تن از دانشجویان قهرمان، به نامهای”قندچی“ ، ”بزرگ نیا“و ”شریعت رضوی“ در روز 16آذر سال 32به ضرب گلوله مزدوران شاه به شهادت رسیدند و با خون خود، پرچم مقاومت و آزادیخواهی را در دانشگاههای ایران به اهتزاز درآوردند. از آن پس، 16آذر بهعنوان روز دانشجو، به روز مقاومت، اعتراض و اعتصاب علیه دیکتاتوری تبدیل گردید.
روز دانشجو، روز آزادگی و نماد آزادیخواهی دانشجویان است. روزی که همواره یادآور خیزش و قیام دانشجویی شد و در دل دانشجویان و، مردم و تاریخ ایران نقش بست.
شانزدهم آذر 32 گرچه نقطه عطفی در جنبش دانشجویی بود، ولی آن سرفصل، خود، حاصل دهها سال مقاومت و خیزش دانشجویان است که شروعش به انقلاب مشروطه بازمیگردد، به این ترتیب عمر خیـزشهای دانشجویی به یکصدسال میرسد. یک قرن مبارزه در مقابل رژیهمای فاسد شاه و شیخ که در آن، دانشگاه همواره مهد مبارزان و گاهواره نسل پیشتاز مبارزه مردم ایران بوده. و طی چهار دهه اخیر، پشتیبان پیشتازان مبارزه و مجاهدت بودهاند.
اولین حضور مؤثر دانشجویان، در نهضت مقاومت دکتر محمد مصدق، پیشوای ضداستعماری مردم برای ملی کردن صنعت نفت است که طی دو دهه ادامه یافت. درپاییز سال 1328 در بحبوحه تلاشهای دکتر مصدق، دانشجویان انقلابی دانشگاه تهران با تشکیل ”جبهه دانشجویان ملی و آزادیخواه“ به یاری جنبش ملی و ضداستبدادی مردم ایران شتافتند. دو سال بعد، درگرماگرم قیام 30تیر 1331 در حمایت از دولت ملی دکتر مصدق، خیابانهای تهران، شاهد حضور دانشجویان پیشتاز و قهرمانی بود که شعار ”یا مرگ یا مصدق“ را فریاد میزدند.
پس از کودتای اسارتبار 28مرداد32، اعتراضهای دانشجویان خاموش نماند و در اوج دستگیریها و اختناقی که پس از کودتا توسط دولت زاهدی دامن گسترده بود، در روز 16مهر32 بیش از دوهزار تن از دانشجویان دانشگاه تهران، در اعتراض به دستگیری و محاکمه دکتر مصدق، در سه نقطه تهران (خیابان فردوسی، خیابان پهلوی و چهارراه قوام ) با شعار «مصدق پیروز است» راهپیمایی کردند. در این روز هزاران اعلامیه در پشتیبانی از مصدق در تهران پخش شد. این تظاهرات با هجوم مأموران نظامی و زخمیشدن و دستگیری عدهیی از دانشجویان روبهرو شد.
روز 17آبان32، نخستین جلسه دادگاه دکتر مصدق در پادگان سلطنتآباد تهران تشکیل شد. چند روز بعد، در روز 21آبان، دانشگاه، مدارس و بازار تهران در اعتراض به این محاکمه بسته شدند و طرفداران مصدق در دانشگاه تهران و خیابانهای مرکزی شهر، از جمله ناصرخسرو، خیام، بوذرجمهری، پهلوی، شاهآباد و بهارستان، راهپیمایی کردند. این راهپیماییها نیز با یورش مأموران حکومت نظامی روبهرو شد وعدهیی از مردم دستگیر شدند.
روز 14آذر32 دولت زاهدی طی اعلامیهیی، تجدید رابطه سیاسی ایران و انگلیس را، که بهدستور دکتر مصدق در 30مهر31 گسسته شده بود، اعلام کرد:
در شامگاه همان روز سپهبد فضلالله زاهدی، رئیس دولت کودتا، طی پیامی که در ساعت 9شب از رادیو تهران پخش شد، قطع رابطه سیاسی با انگلستان و بستهشدن سفارتخانههای دوطرف را عملی زیانآور توصیف کرد، چون:
«… علاوه بر اینکه پیشرفتی در قضیه نفت و رفع اختلافات موجود با شرکت سابق حاصل نشد، مشکلاتی نیز ایجاد گردید…»
دانشجویان، بازاریها و قشرهای مختلف مردم در تهران علیه تجدید رابطه با انگلیس اعتراض کردند. این اعتراضها در دانشگاه تهران، باوجودی که تحت کنترل دائمی مأموران حکومت نظامی بود، شدت بیشتری داشت و مأموران نظامی برای ضربوشتم یا توقیف دانشجویان به محوطه دانشگاه یا به کلاسها وارد میشدند، ولی قادر به خواباندن فریادهای اعتراض، بهویژه در دانشکده فنی و حقوق دانشگاه تهران، نبودند.
اندکی پس از صدور اعلامیه دولت درباره تجدید رابطه با انگلیس، دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس، برای تحویل گرفتن سفارتخانه دولت متبوعش به تهران وارد شد. قرار بود در همان روزها نیکسون، معاون آیزنهاور، رئیسجمهوری آمریکا، نیز در اوج اعتراضهای مردم نسبت به محاکمه و محکوم شدن دکتر مصدق، با یک هیأت اقتصادی، سیاسی و نظامی به تهران وارد شود.
درماه های پس از کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332،دانشجویان آگاه و میهنپرست که همچنان به دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی ایران عشق میورزیدند، در اعتراض به سفر نیکسون به ایران، دست به تظاهرات اعتراضآمیزی زدند چرا که نقش دولت وقت آمریکا در سرنگون کردن حکومت ملی دکتر مصدق بر کسی پوشیده نبود و نیکسون نیز به منظور تدارک قراردادهای کنسرسیوم با رژیم نامشروع کودتا به ایران آمده بود.
برای شاه مهم بود که در چنان شرایطی وانمود کند که بر اوضاع مسلط است و مقاومت مردم را سرکوب کرده است، از این رو نظامیان و چتربازان خود را برای سرکوب حرکت اعتراضی دانشجویان به دانشگاه تهران فرستاد.
متقابلاً دانشجویان آزاده در برابر تفنگهای آماده شلیک مزدوران شاه سینه سپر کردند. در نتیجه 3 تن از دانشجویان قهرمان دانشکده فنی، به نام های بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی، به ضرب گلوله مزدوران شاه به شهادت رسیدند.
اما ریختن خون آنها برای رژیم شاه بسیار گران تمام شد. زیرا از همان روز سنت مقاومت، تسلیمناپذیری و آزادیخواهی در دانشگاههای ایران بنیان نهاده شد، دانشگاه سنگر آزادی نام گرفت و 16 آذر، به عنوان روز دانشجو، همه ساله به روز مقاومت و اعتصاب علیه دیکتاتوری حاکم تبدیل گردید. بر همان سنت سرخ مقاومت بود که دانشگاههای ایران محل نشو و نمای انقلابیون پیشتاز مبارز بوده و سازمان مجاهدین و سایر سازمان های مبارز آن زمان نیز تقریباً همه از دانشگاه ها برخاستند و با حرکتی که آنها آغاز کردند، طومار دیکتاتوری سلطنتی در همپیچیده شد.
سازمان مجاهدین توسط سه تن از فارغالتحصیلان دانشگاه، محمد حنیفنژاد، سعیدمحسن و بدیعزادگان، بنیانگذاری شد و مبارزهیی نوین را آغاز کرد. آنها از دوران دانشجویی، پا در راه مخالفت با دیکتاتوری گذاردند و بنیانگذاران جریانی شدند که تا بهامروز پایدارترین نهاد مبارزه علیه ستم و پرچمدار دفاع از آزادیهاست.
نقش دانشگاه در انقلاب ضدسلطنتی آنچنان برجسته بود که دانشگاه به سنگر آزادی و به اصلیترین مرکز انقلاب تبدیل گشت.
روز سیزده آبان 57، قیام مردمی در دانشگاه و کشتار دانشجویان و دانشآموزان، حکایت از پایگاه مردمی دانشگاه داشت.
با سقوط دیکتاتوری شاه، دانشگاهها هم مانند سایر مراکز مردمی، از حکومت استبدادی آزاد شد ولی بهار آزادی دانشگاه، حتی کوتاهتر از جامعه ایران بود، چرا که خمینی دژخیم، پیش از هر ارگان دیگری دانشگاه را نشانه رفت. چون او دشمنترین دشمنان آگاهی و آزادی بود.
بهیاد داریم که از فردای سقوط نظام سلطنتی، از یکسو دانشگاه و دانشجویان هدف تاختوتاز و قلعوقمع چماقبهدستان ارتجاع قرار گرفتند و ازسوی دیگر بیشترین اجتماعات، مراسم سخنرانی و کانونهای فعالیت و تبلیغ سازمانهای انقلابی، و در رأس همه، مجاهدین، در دانشگاهها بود. بیجهت نبود که آخوندها، دانشگاهها را ستاد مجاهدین توصیف میکردند. میتینگهای تاریخی مجاهدین در دانشگاه تهران و سخنرانیهای آتشین مسعود بهمثابه نماینده «نسل انقلاب»، روزبهروز بر وحشت و هراس رژیم میافزود. چنانکه خمینی سرانجام برگزاری جلسات و کلاسهای ایدئولوژیک «تبیین جهان» را تاب نیاورد. در این جلسات که توسط مسعود رجوی برگزار میشد، بیشاز دههزار نفر بهطور مستقیم شرکت میکردند.
آخوندها از هنگام تکیه زدن بر اریکه قدرت، دانشگاه را خاری در چشم خود میدیدند که باید از آن خلاصی مییافتند. هم ازاینرو بود که، پساز تحکیم پایههای حکومت استبدادی و قدرت سرکوبگری، زمینه را برای «پاکسازی» دانشگاه فراهم کردند و در اردیبهشت سال59 با یورش وحشیانه همین چماقبهدستان خطامامی، با کشتار دههاتن از دانشجویان هوادار نیروهای انقلابی، دانشگاهها را بستند.
پنج سال بعد، در 27فروردین سال64، دجال ضدبشر که هنوز کینه دانشگاه را در دل داشت، به کارگزاران وزارت فرهنگ و آموزش عالی نظامش گوشزد کرد که:
«امیدوارم که احساس کرده باشید که همه دردهای ایران از دانشگاه شروع شده است. دانشگاه، تلخیهایی داشت که بهاین زودیها رفع نمیشود… دانشگاهی که تمام گرفتاریهای ما منشأش در آن بود».
با همین فرمانها و فتواهای ضدبشری بود که رژیم آخوندی، طی این سالیان که از بازگشایی دانشگاهها میگذرد، همه توان و نیروی خود را برای سرکوب و محدود کردن دانشگاهها بهکار گرفت و در این راه در چارچوب «استبداد زیرپرده دین» به روشهای بیسابقهیی دست یازید که تاکنون هیچ حکومت استبدادی نخواسته یا نتوانسته به آنها متوسل شود.
اعدام و شکنجه هزاران تن از دانشجویان و استادان دانشگاهها، و اختصاص رسمی نزدیک به نیمی از سهمیه دانشگاه به مزدوران بسیجی راه بهجایی نبرد و تلاش رژیم برای بهثمر رساندن شعار مسخره «وحدت روحانی و دانشجو» و «حوزه و دانشگاه» بهشکست انجامید.
پس از آن نیز ترفندهای ولیفقیه یکشبه رژیم، خامنهای، برای به اصطلاح اسلامیکردن دانشگاهها با شکست روبهرو شد، فریاد و خروش دانشجویان، ترفند اصلاحات خاتمی شیاد را نقش بر آب کرد و فریاد مرگ بر دیکتاتور دانشجویان قهرمان پلیتکنیک و سایر دانشگاهها، پاسدار هزارتیر را که در مقابلش تصاویر منحوس واژگونهاش را به آتش کشیدند، مجبور به فرار از این ساحت و سنگر مقدس آزادی کرد.
18تیر 78، شانزده آذر دوم، سرفصلی دیگر
همانطور که همه ما در سالهای اخیر شاهد بودیم، بهرغم افزایش اختناق دیکتاتوری آخوندی، انگیزه مبارزاتی دانشجویان افزایش یافت، بهطوریکه به انفجار خشم در دانشگاهها منجر شد. بیمناسبت نیست که بهمناسبت شانزده آذر که رمزی از همه قیامهای دانشجوییست، از قیام هیجده تیر سال 78 هم یادی گذرا و مختصر بکنیم.
«در 18تیر سال 1378، دانشجویان در تهران به تظاهرات ضد حکومتی علیه اختناق حاکم پرداختند، تظاهراتی که به یک قیام بزرگ مردمی تبدیل شد. آن روز، یعنی هیجده تیر که خود، یک شانزده آذر دیگر بود، یکانهای سرکوبگر، 1300دانشجو را مورد ضربوشتم قرار دادند. تعداد کشتهها در آن تهاجمات، حداقل ده نفر بود. رژیم جنایتپیشه آخوندی با حمله وحشیانه به تظاهرات دانشجویان، چند دانشجو را به فجیعترین شکل بهشهادت رساند و شمار زیادی را مجروح کرد و بسیاری را هم به اسارت برد.
اما تظاهرات دانشجویی با سرکوب خونین متوقف نماند. در سرکوبی بعدی و هجوم سبعانه مزدوران به دانشجویان، دستکم 6تن از دانشجویان جان خود را از دست دادند. در آن درگیری بیش از 1000تن از دانشجویان، مجروح و راهی بیمارستان شدند، تعداد دستگیر شدگان نیز بالغ بر1000نفر گردید. طی روزهای بعد تظاهرات دانشجویان همچنان ادامه یافت.
به این ترتیب آخوندها خاطره «جمعه خونین» کوی دانشگاه تهران را، در اذهان همه دانشجویان و مردم آگاه کشورمان باقی گذاشتند. خاطره روزی که خود، یک شانزده آذر دیگر بود و نسلهای آگاه ما آن را از یاد نخواهند برد.
اما قیام 18تیر، که ابتدا قیامی دانشجویی بود و به سرعت به قیامی مردمی تبدیل شد، از آن سال تا کنون، همه ساله با تظاهرات و قیامهای دانشجویی، بزرگ داشته شد، و در حقیقت باید گفت از آن بهبعد، تیر نیز چون آذر به کابوس دژخیمان حاکم تبدیل شده است.
به این ترتیب شانزدهم آذر در طول پنج دهه گذشته همچون یک سمبل و یک نماد، بر تارک دانشگاه درخشیده و همچون یک سنت و یا یک شعار، گرامی داشته شده است. هر ساله و درهمان روز، روح طغیانی شانزده آذر، بر پیکره نسلهای نو دمیده و به گرمایی زودآشنا بدل شده و میشود!
شانزدهم آذر تجلی شعلههایی است ماندگار، درس آموز و رهگشا!
شانزده آذر، لهیب خشم است.
۱۳۸۰
حمله سنگین موشکی رژیم به قرارگاههای ارتش آزادیبخش
۳۰ فروردين ۱۳۸۰
۲۹ فروردین۱۳۸۰، مصادف با روز ارتش رژیم، روزی است که ۷۷ موشک از سوی دشمن ضدبشر به ارتش آزادی شلیک شد. البته در مورد شمار موشکهای شلیک شده در آن حمله، سرکرده پیشین سپاه، پاسدار رحیم صفوی در فروردین ۱۳۸۹ اعتراف کرد که سپاه پاسداران در یک حمله چند ساعته در بهار سال ۸۰، اشرف و دیگر پایگاههای مجاهدین را در سراسر نوار مرزی با عراق، با شلیک هزار موشک و گلولههای توپخانه دوربرد هدف قرار داد.
در آن سال ولیفقیه ارتجاع، برای غلبه بر شقه بالایی رژیم و ممانعت از رسیدن خاتمی به دور دوم ریاست جمهوری، به اقدامات مختلفی دست یازید. توقیف اغلب مطبوعات وابسته به خاتمی و دستگیری برخی مسئولان و قلمزنان این مطبوعات، بیخاصیت کردن مجلس از طریق صدور حکم حکومتی، دستگیری وابستگان به نهضت آزادی، محاکمه و برکناری «رئیس ستاد انتخابات کشور» … اما مهمتر از همه آنها، حمله موشکی گسترده به قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی در ظرف چند ساعت، بهمنظور کشتار جمعی مجاهدین بود. اما تیر خامنهای جنایتکار در این نقشه شوم به سنگ خورد و او ناگزیر به دور دوم ریاستجمهوری خاتمی و تحمل این استخوان لای زخم به مدت 4سال دیگر تن داد، در این حمله گسترده موشکی که حتی در جنگ ۸ساله هم بیسابقه بود، مجاهد خلق رضا زحمتکش در قرارگاه «حبیب» ارتش آزادیبخش واقع در بصره بهشهادت رسید.
شهريور ۱۳۸۰مژگان پارسايى
انتخاب خواهر مجاهد مژگان پارسایی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
۱۳۸۱
اولین افشاگری مجاهدین درباره پروژه مخفیانه هستهیی رژیم
مرداد ۱۳۸۱اولین افشاگری مجاهدین درباره پروژه مخفیانه هستهیی رژیم
۱۳۸۲
فروردين ۱۳۸۲
مباران قرارگاهها و مواضع ارتشآزادیبخش، توسط آمریکا، بهدنبال معامله با رژیم، بهرغم اعلام بیطرفی مجاهدین و ارتش آزادیبخش
ارديبهشت ۱۳۸۲
- امضای قرارداد آتشبس با آمریکا و واکنشهای رژیم آخوندی
ارديبهشت و خرداد ۱۳۸۲
- گردآوری سلاح - آغاز پایداری پرشکوه برای پیروزی در اشرف
- کودتای ننگین ۱۷ژوئن
۲۷خرداد ۱۳۸۲= ۱۷ژوئن ۲۰۰۳
روز ۲۷خرداد ۱۳۸۲ مصادف با ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳، مقاومت ایران در فرانسه با یک توطئه و زد و بند کثیف و ضدانسانی فیمابین فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران و دولت فرانسه مواجه شد.
در جریان این توطئه، ۱۳۰۰کوماندو فرانسوی به شیوهیی وحشیانه به مقر شورای ملی مقاومت ایران در شهر اورسوراواز فرانسه و نیز خانههای اعضای مقاومت در اطراف پاریس یورش بردند و رئیسجمهور برگزیده مقاومت و صدها تن از کادرها، اعضا و مسئولان مقاومت ایران را بیشرمانه بازداشت کردند. در جریان این توطئه ننگین، مقر شورای ملی مقاومت ایران توسط پلیس فرانسه غارت شد و بسیاری از اماکن آن تخریب گردید.
این حملات که بهدرخواست رژیم آخوندی و مابه ازای بیش از ۸میلیارد دلار معامله سودآور در کادر سیاست مماشات توسط دولت فرانسه انجام گرفت، موجی از مخالفتها و اعتراضات را در داخل فرانسه و سراسر جهان برانگیخت. بیش از ۱۶تن از هواداران مجاهدین در کشورهای مختلف اروپایی در شهرهای پاریس، برن، رم، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا و همین طور در ایران (3نفر در تهران، دو تن در مشهد و یک نفر در شهر بابل) نگران از این توطئه فاجعه بار، دست به خودسوزی زدند و دو تن از آنان، مجاهدان قهرمان، صدیقه مجاوری 44ساله در پاریس و ندا حسنی 25ساله در لندن ـ بهشهادت رسیدند و در کهکشان افتخارات مقاومت ایران، جاودانه شدند. صدها ایرانی دیگر نیز در فرانسه و دیگر کشورها، در اعتراض به این عمل بیشرمانه، اقدام به اعتصابغذای خشک کردند. حقانیت و ایستادگی مقاومت ایران و محکومیت جهانی این عمل شرمآور که افکار عمومی مردم فرانسه را نیز بهشدت آزرده بود، دولت فرانسه را ناگزیر از متوقف کردن خوشرقصی برای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران نمود. و سرانجام قضاییه فرانسه با ترجیح عدالت بر سیاست، حکم آزادی خانم رجوی را پس از ۱۷ روز از زندان صادر کرد.
- آزادی رئیسجمهور برگزیده مقاومت
۱۲تیر ۱۳۸۲= ۳ژوئیه ۲۰۰۳ آزادى رئيس جمهور برگزيده مقاومت مريم رجوى - پاريس
۳ژوئیه ۲۰۰۳ (۱۲تیر ۱۳۸۲) جایگاه ویژهیی در تاریخ معاصر ایران دارد؛ چرا که کودتای مشترک ارتجاع و استعمار علیه مقاومت ایران، شکست خورد و توطئه بزرگی که علیه منافع و مصالح مردم ایران در مبارزه با دیکتاتوری قرونوسطایی آخوندی شکل گرفته بود، بر سر طراحانش خراب شد و برای آنان رسوایی و فضیحتی فراموشیناپذیر به بار آورد، ۳ژوئیه، یعنی پیروزی مقاومت جانانه مقاومت ایران و پیروزی عدالت بر سیاست استمالت و زدوبند.
۱۳۸۳
۱۲ تير ۱۳۸۳
بهرسمیت شناختن موقعیت حقوقی مجاهدین اشرف، بهعنوان افراد حفاظتشده مشمول کنوانسیون چهارم ژنو، توسط آمریکا
۱۳۸۴
فروردين ۱۳۸۴ نماد همبستگى ۲.۸ ميلوين عراقى با مجاهدان اشرف
انتشار بیانیه ۲میلیون و ۸۰۰هزار تن از مردم عراق، در حمایت از مجاهدین و اشرف
- شهريور ۱۳۸۴ خواهر مجاهد صديقه حسينى
انتخاب خواهر مجاهد صدیقه حسینی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
۱۳۸۵
۲۷ خرداد ۱۳۸۵ حمايت 5.2 ميليون تن از مردم عراق از مجاهدان اشرف
بیانیه ۵میلیون و ۲۰۰هزار تن از مردم عراق، در حمایت از مجاهدین و اشرف
۱۳۸۷
- دادگاه عالی انگلستان حکم برائت سازمان مجاهدین خلق ایران از اتهام تروریستی را صادر کرد
۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۷ دادگاه عالی انگلستان
دادگاه عالی انگلستان روز ۱۸اردیبهشت سال۱۳۸۷، بهریاست قاضیالقضات انگلستان، لرد فیلیپس، حکم برائت سازمان مجاهدین خلق ایران از اتهام تروریستی را صادر کرد. دادگاه همچنین امکان درخواست تجدیدنظر را هم از دولت انگلستان سلب کرد. ضمن اینکه جبران خسارتهای مربوط به برگزاری دادگاه و مانند آن را نیز بر عهده طرف محکوم گذاشت.
این حکم که پایان دوران محدودیتهای ظالمانه اعمال شده بر مقاومت ایران را نوید میداد، موجی از شادی در میان هم میهنان و همینطور جوامع ایرانیان خارج کشور بهدنبال داشت. این حکم، نوید فصل تهاجم مردم و مقاومت ایران بر ضددیکتاتوری آخوندی بود.
- ۲۷ خرداد ۱۳۸۷ حمايت شيعيان عراق از مجاهدان اشرف
حمایت ۳میلیون شیعه عراق، از مجاهدین و اشرف
- ۴تير ۱۳۸۷ خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست سازمانهای تروریستی انگلیس
خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست سازمانهای تروریستی انگلیس
۱۳۸۸
- حمله مسلحانه نیروهای مالکی به اشرف به فرمان رژیم آخوندی
۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ حمله به اشرف در ۶ و ۷ مرداد
روزهای ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ گلههای وحشی و جنایتکار دست آموز خامنهای ـ مالکی با خودروهای هاموی و آبپاش و لودر و سلاح گرم و چماق و داس و تبر و میله آهنی و… به اشرف حمله کردند، تخریب کردند و مجاهدان بیسلاح و بیسپر را آماج شقاوتبارترین ضربات خود قرار دادند، ۱۱مجاهد خلق را شهید کردند، صدها نفر را مجروح و دچار نقصعضو و بیش از 1000نفر را بهشدت مصدوم کردند و ۳۶ مجاهد خلق مصدوم و مجروح را بهگروگان گرفتند و بخشی از اموال اشرفیها را تخریب کردند یا به سرقت بردند.
گروگانها تنها پس از ۷۲روز اعتصابغذا و ۷روز اعتصاب خشک در آخرین لحظات حیات و در آستانه شهادت محتوم توانستند از اسارت دژخیمان رها شده و به اشرف بازگردند. اما آنچه هرگز برای جنایتکاران مهاجم و آمران آنها قابل تصور نبود، پایداری و مقاومت مافوق طاقت انسانی بود که زنان و مردان اشرفی با تمام هستی خود به آن قیام کردند و با دست خالی، تهاجم گلههای شقاوتپیشه و تا دندان مسلح را با شکست مواجه کردند و رژیم و دولت دستنشانده مالکی را نیز در تمام دنیا افشا و مفتضح نمودند.
- ۷ مرداد ۱۳۸۸ اعتصاب غذا در اشرف
آغاز کارزار بزرگ اعتصابغذا در اشرف و چند پایتخت جهان، برای آزادی گروگانهای اشرفی
- پیروزی اشرف، بازگشت گروگانهای اشرفی، پس از ۷۲روز اعتصاب غذا
۱۵ مهر ۱۳۸۸ بازگشت ۷۲ گروگان اشرفى
۳۶ قهرمان اشرفی که به مدت ۷۲روز به گروگان گرفته شده بودند، سرانجام روز ۱۵مهر ۱۳۸۸، در حالی که بر اثر ۷۲روز اعتصابغذا که ۷روز آخر آن اعتصابغذای خشک بود، در آستانه شهادت قرار داشتند، پیروزمندانه به اشرف بازگشتند. به این ترتیب سرانجام نبرد خستگیناپذیری که پرچمداری آن را مریم رجوی به عهده داشت، با اراده و جانفشانی اشرفیان و همت ایرانیان و موج همبستگی جهانی، کمر توطئه ولیفقیه و جلادان حاکم بر ایران را شکست و مالکی را وادار از عقبنشینی ذلتبار و آزادی همه گروگانها کرد.
- دى ۱۳۸۸ جنگ روانى در اشرف
آغاز جنگ روانی وزارت اطلاعات آخوندی، با برپایی صدها بلندگو در اطراف اشرف و دعوت مجاهدین به ذلت و تسلیم و… پاسخ مجاهدین: «هیهات مناالذله»
۱۳۹۰
- حمله نیروهای مالکی به اشرف و ایستادگی مجاهدین
۱۹ فروردين ۱۳۹۰ حمله به اشرف در ۱۹ فروردين
روز ۱۰فروردین یادآور یک حماسه دیگر مجاهدان اشرف است. حماسهیی با صحنههایی شگفت، از پایداری مجاهدین با دست خالی بر سر آرمانشان، در برابر لشکری زرهی و تا دندان مسلح. رخدادی خارقالعاده که هر کسی را در برابر این اسطوره فداکاری و ایستادگی به حیرت وا میدارد.
گزارش رخداد:
از روز ۱۴فروردین۹۰ مالکی، دیکتاتور جنایتکار دست پرورده رژیم آخوندی برای اجرای خونریزی جدید در اشرف زمینهسازیهای خود را شروع کرد و تعدادی خودرو زرهی را وارد قسمتهای شمالی قرارگاه کرد. این اقدام با اعتراض مجاهدین مواجه شد و زرهیها مجبور به بازگشت شدند.
از غروب ۱۸فروردین، ورود نیروهای جدید تحتامر مالکی به اطراف اشرف شروع شد در ساعت ۴ و ۴۵دقیقه صبح جمعه ۱۹فروردین حمله آنها با نفربر و هاموی از سمت شمال اشرف آغاز گردید. اما این حمله با مقاومت قهرمانانه اشرفیان مواجه شدند.
پس از ۶ساعت نبرد نابرابر با به کارگیری انبوهی زرهی و چندین گردان و با شلیک تیر مستقیم و زیر گرفتن نفرات با هاموی، مقاومت تمام عیار مجاهدین باعث شد که تهاجم در شمال خیابان اصلی اشرف متوقف شود. مهاجمان با ایجاد یک خاکریز در شمال خیابان اصلی مستقر شدند. در این تهاجم ۳۶تن از اشرفیان از جمله ۸تن از زنان قهرمان مجاهد خلق بهشهادت رسیدند. شمار مجروحان به ۳۵۰تن رسید و ۶نفر را نیز نیروهای مالکی بهگروگانگرفتند.
در آن حمله شماری از پاسداران نیروی تروریستی قدس همراه با انبوه نیروهای دولت عراق شرکت داشتند. آنان به زبان فارسی صحبت میکردند.
- ۸شهريور ۱۳۹۰ زهره اخياني
انتخاب خواهر مجاهد زهره اخیانی، بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
- ۲۸بهمن ۱۳۹۰ انتقال اولين گروه مجاهدان اشرف به ليبرتى
حرکت نخستین گروه ۴۰۰نفره از مجاهدان اشرف، به لیبرتی
۱۳۹۱
- حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران، از لیست سازمانهای ممنوعه آمریکا، در پی کارزاری ۱۵ساله
۷مهر ۱۳۹۱ جشن پيروزى خروج از ليست
در روز ۷مهر۱۳۹۱ (۲۷سپتامبر ۲۰۱۲) وزیرخارجه وقت آمریکا، هیلاری کلینتون، با گردن نهادن به حکم بیسابقه دادگاه استیناف آمریکا نام مجاهدین و شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران را از لیستهای تروریستی آمریکا حذف کرد. ا و به این ترتیب بزرگترین راهبند ارتجاعی ـ استعماری مقاومت مشروع مردم ایران در برابر فاشیسم دینی و تروریستی حاکم، در هم شکست.
شورای ملی مقاومت در بیانیه سالانه خود، این پیروزی شگرف تاریخی را در عداد پیروزی مصدق بزرگ در به کرسی نشاندن حق مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت کشور و از افتخارات ملی و تاریخی ملت ایران توصیف کرد.
حکم دادگاه استیناف واشینگتن ـ دستور بازنگری لیست به وزارتخارجه پیش از این، در ژوئیه ۲۰۱۰ دادگاه استیناف واشینگتن، طی حکمی نامگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران از سوی وزارتخارجه را مشمول «نقض آیین دادرسی» شناخت و اعتبار مستنداتی را که وزیر بر اساس آنها نامگذاری مجاهدین را حفظ کرده بود زیر سؤال کشید. دادگاه به وزیرخارجه دستور داد لیستگذاری مجاهدین را طبق استانداردهای مورد نظر دادگاه، بازنگری کند.
بیاعتنایی وزارتخارجه به مهلت ۱۸۰روزه و دستور اجرای حکم اما وزارتخارجه در مقابل حکم دادگاه، سیاست بلاتکلیف گذاشتن را در پیش گرفت و به مهلت ۱۸۰روزهیی که قانون مشخص کرده بود اعتنایی نکرد و تا ۶۰۰روز هیچ اقدامی برای اجرای حکم دادگاه بهعمل نیاورد. در مقابل، مقاومت ایران، طبق یک رویه حقوقی که سابقهیی نادر داشت، بار دیگر به همان دادگاه مراجعه کرد و با درخواست رسیدگی فوری، طبق قانون «دستور اجرای حکم» (موسوم به مندیمس که اجرای آن از ۲۱۰سال پیش تا کنون سابقه نداشته) خواستار شد که دادگاه، خود، مجاهدین را از لیست خارج کند یا دستکم زمان محدودی را برای وزارتخارجه برای خارج کردن نام مجاهدین از لیست سیاه مشخص و مقرر کند.
دادگاه، هم شکایت و هم رسیدگی فوری به آن را پذیرفت و روز اول ژوئن ۲۰۱۲ حکم خود را صادر نمود و مقرر کرد که اگر بازبینی مورد نظر دادگاه در فاصله ۴ماه یعنی تا اول اکتبر ۲۰۱۲ انجام نشود، دادگاه رأسا مجاهدین را از لیست حذف میکند.
تأکید لشکری از برجستهترین سیاستمداران و نظامیان آمریکا به لغو لیستگذاری
رسیدگی و صدور حکم قضایی در شرایطی صورت گرفت که در صحنه سیاسی آمریکا، لشکری از برجستهترین سیاستمداران و نظامیان آمریکا در کنفرانسها، سخنرانیها، اطلاعیهها و شهادتهای مستدل تأکید کردند که مجاهدین هیچ ربطی به تروریسم نداشته و ندارند و ادامه این لیستگذاری، فقط بهخاطر استمالت از دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران است.
تحصن یاران اشرفنشان و ایرانیان آزاده
همزمان تحصن یاران اشرفنشان و ایرانیان آزاده در مقابل وزارتخارجه آمریکا و کارزار بینالمللی مقاومت ایران برای خنثی کردن توطئههای رژیم و وادار کردن دولت به اجرای حکم دادگاه در سراسر جهان ادامه داشت و بیش از ۵هزار پارلمانتر در ۵ قاره جهان نیز در این کارزار سهیم بودند.
- حمله موشکی بهلیبرتی
۲۱بهمن ۱۳۹۱ حمله موشكى به ليبرتى
شلیک ۴موشک بهلیبرتی، در ساعت ۵ و ۴۵دقیقه بامداد، ۶ شهید و بیش از ۱۰۰مجروح و مصدوم بر جای گذاشت. شهیدان این حمله موشکی به لیبرتی عبارت بودند از: مجاهدان قهرمان خلق: پوران نجفی، یحیی نظری، اکبر عزیزی، مصطفی خسروی، هادی شفیعی، و مهدی عابدی، که بر اثر تأخیر در انتقال به بیمارستان بهدلیل ممانعتهای عوامل مالکی، دو ساعت بعد بهشهادت رسید.
خانم معصومه ملک محمدی همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران در شمار مجروحان این حمله موشکی، بهلیبرتی بود.
۱۳۹۲
- ۲۱خرداد ۱۳۹۲ تظاهرات اعترضاى عليه كوبلر
پیروزی بزرگ مقاومت ایران، اعلام برکناری کوبلر توسط دبیرکل ملل متحد
- ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ جواد نقاشان و كلثوم صراحتى
حمله دوبارهٴ موشکی به لیبرتی و شهادت دو مجاهد خلق
- جنایت علیه بشریت در اشرف- شهادت ۵۲ مجاهد خلق- جاودانگی حماسه اشرف
۱۰شهريور ۱۳۹۲ حماسه اشرف - شهادت ۵۲ مجاهد خلق
روز ۱۰شهریور ۱۳۹۲، اشرف هدف یک تهاجم مسلحانه و از پیش طراحی شده قرار گرفت که طی آن، ۵۲تن از مجاهدان بیدفاع، بهشهادت رسیدند و ۷تن دیگر شامل ۶زن، بهگروگان گرفته شدند. همه آنها افراد حفاظتشده طبق کنوانسیون چهارم ژنو بودند و در توافق با دولت عراق، مللمتحد و دولت آمریکا، بدون محدودیت زمانی، برای حفاظت از اموال در اشرف باقی مانده بودند. مسئولیت حفاظت از آنها را عراق طبق همین توافق چهارجانبه برعهده گرفته بود.
اشرف از هنگام تحویل حفاظت آن بهنیروهای عراقی، در محاصره نیروهای نظامی و امنیتی حکومت عراق بود و فرماندهی همین نیروها بهنیروی مهاجم کمک کرد و مسیر ورود و خروج آنها را باز کرد.
- ۲۶ آذر ۱۳۹۲ حکم دادگاه اسپانیا
حکم دادگاه اسپانیا برای پیگرد مشاور امنیتی مالکی به جرم جنایت در اشرف- پایان کارزار اعتصابغذا پس از ۱۰۸روز
۱۳۹۳
- گردهمایی بزرگ «همه برای آزادی، هزار اشرف میسازیم» ویلپنت- پاریس
۶ تير ۱۳۹۳ گردهمايى عظيم ايرانيان در ويلپنت پاريس
روز ۶تیر ۱۳۹۳، گردهمایی تاریخی مقاومت ایران، در گرامیداشت سالگرد ۳۰خرداد با حضور و سخنرانی رئیسجمهور برگزیده مقاومت، در سالن عظیم ویلپنت در پاریس، برگزار شد.
این گردهمایی با حضور و حمایت ۶۰۰تن از دولتمردان و قانونگذاران و شهرداران و منتخبان مردم از ۶۹کشور و ۵قاره جهان، شامل ۶ نخستوزیر، ۶ وزیر خارجه و ۲۲ وزیر پیشین، و تأکید برجستهترین شخصیتها با تعلقات مختلف سیاسی بر ضرورت حمایت از مقاومت ایران و یگانه جایگزین دموکراتیک برای استبداد مذهبی، در بازتابهای کم سابقه خبری و رسانهها، رخدادی بسیار مهم در اوضاع پرتلاطم کنونی و بیانگر ظرفیت و توانایی جنبش مقاومت ایران ارزیابی شده است.
سناتور برجسته آمریکایی، جوزف لیبرمن، در این باره، خطاب به شرکت کنندگان در اجتماع پاریس، گفت: «شما صرفاً در یک جلسه شرکت نمیکنید، شما انتخاب کردهاید که بخشی از تاریخ باشید، بخشی از تاریخ تغییریابنده؛ تاریخی بس طولانی از افراد وطنپرست و شجاعی که در آن جنگیده و به آزادی خود رسیدهاند. آزادی از قید رژیم شروری که آنها را به گروگان گرفته است، مردم ایران باید این دیکتاتورها را سرنگون کنند. مردم آزادیخواه در سراسر جهان باید این انقلاب بزرگ را حمایت کنند».
رئیسجمهور برگزیده مقاومت در سخنرانی خود در این گردهمایی از جمله گفت: «تأکید میکنم که مذاکره با فاشیسم دینی و کمک خواستن از آن برای حل مسأله عراق و مهار بحران، نتیجهیی جز فرو بردن مردم عراق در باتلاق کشتار و جنگ داخلی ندارد.
من 11سال پیش گفتم که خطر سلطه رژیم آخوندها بر عراق، صد بار بیشتر از خطر اتمی است. و این اثبات شد. حالا زهر از دست دادن عراق برای آخوندها، صد بار کشندهتر از زهر اتمی است…».
- صدور قرا منع تعقیب علیه مقاومت ایران در پاریس
۲۶ شهریور۱۳۹۳ = ۱۶سپتامبر۲۰۱۴ کنفرانس پیروزی عدالت و بهرسمیت شناختن مشروعیت مقاومت-پاریس
در یک حکم تاریخی توسط قضات فرانسوی تمامی اتهامهایی که در پرونده قضایی علیه مقاومت ایران در فرانسه از ۱۴سال قبل جریان داشت لغو شد و این پرونده که بنا بر گفته وکلا و متخصصان حقوقی از طولانیترین پروندههای قضایی تاریخ معاصر فرانسه بود برای همیشه مختومه شد. خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در پیامی به این مناسبت، فرو پاشیدن این پرونده را پیروزی عدالت و مقاومت و شکست کارزار شیطانسازی و موفقیتی برای تمام بشریت بهستوه آمده از استبداد و بنیادگرایی خواند.
- قسمتی از پیام خانم مریم رجوی به مسئول اول مجاهدین، خواهر مجاهد زهره اخیانی
۲۶مهر ۱۳۹۳ مریم رجوی و زهره اخیانی
۲۵سال پیش، چند ماه پس از مرگ دجال ضدبشر خمینی، مسعود در مهر ۱۳۶۸، من را بهعنوان مسئول اول معرفی کرد. اما بهرغم مخالفت خودم شما به من رأی دادید. در آن زمان کناره گرفتن مسعود از مسئول اولی سازمان برای همه ما خیلی سخت و غیرقابل قبول بود، اما او همه ما را یک به یک قانع کرد. ... در قدمهای بعد و در جریان پیشرفت و تعمیق انقلاب ایدئولوژیک درونی، زن انقلابی ذیصلاح مجاهد خلق، هژمونی را در بزرگترین سازمان رزمنده تاریخ مبارزاتی ایران بهعهده گرفت که تا امروز ادامه دارد و تاریخ درباره قهرمانیها و حماسههای آنان قضاوت خواهد کرد. در عینحال، این تیری بود به قلب ایدئولوژی و فرهنگ ارتجاع زنستیز حاکم که زن ایرانی را برای احقاق حقوقش و حق حاکمیت و آزادی تمام مردم ایران به جلو پرتاب کرد.
همه شما خواهران و برادرانم بحث ”هزار همردیف“ را در خرداد ۱۳۷۶ که من خواستار آن بودم بیاد دارید. همچنین بیاد دارید که پس از حمله ۱۹فروردین به اشرف، به داستان هزار زن قهرمان در اشرف اشاره کردم و به آزمایشهای شگفتی که آنها در یک دهه از سرگذراندند.
... در قدم بعد در زمان انتخاب خودت بهعنوان مسئول اول در شهریور ۱۳۹۰، قول دادید که تا دوره ۲ساله بعدی یعنی تا شهریور ۱۳۹۲ شورای مرکزی مرکب از هزار زن قهرمان را که تداعی کننده ”هزار اشرف“ است، یک به یک با رأی صلاحیت و به اتفاق آرا انتخاب و اعلام کنید. ... حالا امروز من میخواهم دوباره قولی را که در سال ۹۰ با انتخاب مسئول اول جدید درباره برپا کردن شورای مرکزی، همان هزار زن قهرمان به موازات هزار اشرف را داده بودید از یاد نبرید و شروع به اجرا و انجام آن بکنید.
قسمتی از پاسخ مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران به پیام خانم رجوی
این را (شما) همیشه گفتهاید که تشکیل و فرم دادن آن هزار زن قهرمان که آن روی سکهٴ هزار اشرف است، مستقیماً قلب ایدئولوژی و فرهنگ ارتجاع زنستیز را هدف قرار میدهد و همگی مجاهدین را اعم از برادر و خواهر، در هر کجا که باشند، در مسیر سرنگونی رژیم ضدبشری و آزادی تمام مردم ایران بهجلو پرتاب میکند.
در هر حال از همین امروز و از همین لحظه میتوانید بر روی تشکیلات نوین مجاهدین، اعم از خواهران و برادرانمان، با بر پایی شورای مرکزی مرکب از هزار زن ذیصلاح انقلابی مجاهد خلق که آن روی سکهٴ هزار اشرف است، حساب کنید و ما در رزمگاه لیبرتی، بهرغم همه محدودیتها که میدانید، حداکثر تلاش خود را، با همان ”رأی صلاحیت و بهاتفاق آرا“ بهعمل میآوریم.
۱۳۹۴
- گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس با عنوان «ایران دموکراتیک و غیراتمی، سرنگونی خلیفه ارتجاع و تروریسم با هزار اشرف و ارتش آزادی»
۲۳خرداد ۱۳۹۴ = ۱۳ژوئن ۲۰۱۵ گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس با عنوان «ایران دموکراتیک و غیراتمی، سرنگونی خلیفه ارتجاع و تروریسم با هزار اشرف و ارتش آزادی»
در این گردهمایی که در ویلپنت پاریس با شرکت نمایندگان جوامع ایرانی و شخصیتها و هیأتهای پارلمانی از کشورهای مختلف جهان برگزار شد خانم مریم رجوی در سخنرانی خود گفتند: «وقتیکه آمادگی اجتماعی برای تغییر فراهم میشود هیچ عاملی حیاتیتر از وجود یک جنبش سازمانیافته نیست. وحشت آخوندها از مجاهدین و شورای ملی مقاومت و تلاش برای نابودی آنها به همین دلیل است. آخوندها پیوسته حضور مجاهدین در عراق را تهدید حاکمیت خود دیدهاند؛ زیرا آنها نیروی پیشتاز نبرد با فاشیسم دینی هستند».
- حمله موشکی به لیبرتی و شهادت ۲۴ مجاهد خلق
۷آبان ۱۳۹۴ حمله موشكى به ليبرتي ۷ آبان ۹۴
ساعت ۱۹ و ۴۰ دقیقه پنجشنبه ۷آبان ۱۳۹۴ کمپ لیبرتی هدف رگبار ۸۰ موشک از انواع مختلف قرار گرفت که بر اثرآن ۲۴ مجاهد خلق جان باختند و بیش از ۱۰ میلیون دلار خسارت وارد شد.
۱۳۹۵
پاریس: گردهمایی بزرگ «ایران آزاد - تعهد ما سرنگونی»
۱۹تیر۱۳۹۵ (۹ ژوئیه۲۰۱۶) پاریس: گردهمایی بزرگ ایران آزاد - تعهد ما
با بیش از۶۰۰ قانونگذار و شخصیت تراز اول سیاسی از ۵ قاره جهان در بزرگترین گردهمایی ایرانیان و حامیان مقاومت ایران بعدازظهرشنبه ۱۹تیر (۹ژوییه) بیش از ۶۰۰تن از قانونگذاران وشخصیتهای سیاسی تراز اول از تمایلات مختلف سیاسی، مدافعان حقوق زنان و حقوقبشر و رهبران دینی، بیش از۸۰کشور جهان در پاریس برگزار شد. در این گردهمایی خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران نیز درباره وضعیت رژیم ایران یکسال پس از توافق اتمی با کشورهای ۵+۱ وشدت یافتن بحرانها و سرکوب سراسری در ایران و نتایج گسترش افراطگری در منطقه توسط رژیم ایران و تاثیرات شوم سیاست مماشات که در مقابل دخالتهای ملایان در منطقه سکوت کرده یا حتی با آنها همکاری میکند سخنرانی کرد.