مسمومیت سریالی، عمدی و سازمانیافتهٔ دختران دانشآموز، روان جامعه و بهخصوص خانوادهٔ قربانیان را میآزارد. اگر تا مدتی رسانههای حکومتی میتوانستند خبر آن را چندان بازتاب ندهند اما دیگر قابل کتمان و رفع و رجوع نیست.
مسمومیت سریالی، عمدی و سازمانیافتهٔ دختران دانشآموز، روان جامعه و بهخصوص خانوادهٔ قربانیان را میآزارد. اگر تا مدتی رسانههای حکومتی میتوانستند خبر آن را چندان بازتاب ندهند اما دیگر قابل کتمان و رفع و رجوع نیست.
«سندان» لقب یعقوب بود از بس که سرسخت و مقاوم بود و در برابر دشواریها جا نمیزد؛ «یعقوب لیث صفاری» را میگوییم.
خانم مریم رجوی: فراخوان به اعتراض والدین دانشآموزان و عموم مردم بهویژه زنان آزادهٔ ایران بهخاطر مسمومیتهای زنجیرهای و فزاینده دختران دانش آموز.
سهیلا صادق - مسئول کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت از شکنجه و سوزاندن معصومه شادمانی (مادر کبیری) در سال۱۳۵۴ توسط ساواک شاه میگوید.
وضعیت خامنهای و هستهٔ اندک مجیزگویان و وابستگان به بیت او در زیر ضربات بیوقفهٔ قیام سراسری به جایی رسیده است که دیگر در درون «مجموعهٔ نظام»!
از شگفتیهای دوران ما این است که شیخ و شاه در مقابله با نیروهای انقلابی و برانداز به دست هم نگاه میکنند و از هم تقلید میکنند.
با پیشرفت قیام دموکراتیک مردم ایران، جامعه ما شعلهور شده و «موقعیت انقلابی» آبستن تغییری بنیادین در تمامی ساختارهای سیاسی و طبقاتی است.
شخصیتهای بزرگ جهان چنان تأثیر و تغییری در جغرافیای انسانی و محیط زندگیشان گذاشتهاند که حتی نامشان تداعی کننده و مترادف سرزمین و یا کشوری است.
پژوهشهای جدید در تاریخ اقتصاد نشان میدهد هرجا تورم افسارگسیخته چون شبحی بر آسمان کشوری سایه انداخته است در زمین آن، شورشها و اعتراضات و جنگها سر برآوردهاند.
مسعود رجوی: بقایای شاه و ساواک، برادران کرد ما بهویژه کاک مصطفی هجری مسئول مرکز رهبری حزب دموکرات کردستان ایران را بهخاطر مرزبندی افتخارآفرین با شیخ و شاه
بازدید نمایندگان مجلس عوام انگلستان باب بلکمن و دیوید جونز نماینده مجلس عوام و وزیر سابق ولز و برگزیت از اشرف۳ و دیدار با مجاهدین اشرفی.
استقبال از یک پیشدرآمد
یکی از ثمرات قیام ۱۴۰۱، جلو انداختن موضوعاتی است که سالها در فضای رسانهیی و مجازی جریان داشته ولی تعیین تکلیف نبودهاند.
تغییر در ایران حتمی است!
این گزارهٔ به ظاهر ساده و بدیهی، تا مدتی پیش یک ادعای پرت و دور از واقعیت تلقی میشد که صرفاً از سوی آرمانگرایانی همچون مجاهدین و متحدان آنها در شورای ملی مقاومت و اشرفنشانان هوادارشان در درون و خارج ایران بر زبان میآمد!
بهرغم تمهیدات و ترفندهای استبداد دینی و بازماندگان استبداد سلطنتی، بیش از ۵ماه است که شعلههای قیام سراسری فروننشسته است.
مسعود رجوی-اول اسفند ۱۴۰۱
ملغمهٔ «سلطنت انتخابی» که بچه شاه میگوید
مترادف سلطنت مادامالعمر فقیه منتخب خبرگان در رژیم ولایت است
به کانونهای قهرمان شورشی در مؤسسان پنجم در سراسر میهن اشغال شده
شاهزده و خمینی گزیده
در بهمن آتشین ۱۴۰۱ماه سقوط دیکتاتوری سلطنتی در ۱۳۵۷
درود و آفرین
بهخاطر حداکثر تهور و جسارت
در ۷۵۰ پراتیک انقلابی و ۳۲۰ عملیات ضداختناق و شب شکن
با بیش از ۱۰۰۰ شعله و مشعل و استقبال از خطر برای هموار کردن راه قیام
پس از هزاران دستگیری و بیشترین پیگرد و فشار همراه با سانسور ارتجاع و استعمار اما خلق اسیر بهخاطر میسپارد
باز هم تأکید میکنم کس نخارد پشت ما
سرنوشت ایران با قیام فرزندان رشیدش در میدان فدا و مجاهدت نوشته میشود شورشگران پیروزی میسازند
انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز میشود
مسعود رجوی
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
سهیلا صادق - مسئول کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت از شکنجه و سوزاندن مجاهد خلق فاطمه امینی توسط شکنجهگران ساواک میگوید.
مجاهد خلق ابوالقاسم رضایی از شکنجههای مهدی رضایی میگوید
مجاهد خلق ابوالقاسم رضایی از مسئولان مجاهدین از شکنجههای مهدی رضایی، گلسرخ انقلاب ضدسلطنتی و سوزاندن او با اجاق برقی میگوید.
خامنهای طی یک سخنرانی در روز چهارشنبهٔ گذشته (۲۶بهمن) بار دیگر از «پیشرفتهای زیاد» در همهٔ زمینهها داد سخن داد و در توجیه این تناقض که پس چرا این پیشرفتهای زیاد را مردم نمیبینند
مجاهد خلق محمد حیاتی شاهدی از جنایات ساواک شاه از زبان رئیس زندان اوین در مورد کشتار ۹فدایی و مجاهد در اوین میگوید. او به نقش جنایتکارانه پرویز ثابتی در این جنایت اشاره میکند.
در عالم بیولوژی اصلیترین دشمن هر سلول زندهای «ویروس» است که بهصورت انگلی وارد سلول میشود و با استفاده از فضا و امکانات میزبان به تکثیر خود میپردازد.
صحنهٔ سیاسی ایران با وجود تمام تلاش اتاق فکر نظام آخوندی برای مشوش کردن آن با پروژهسازی توسط خدمتگزاران سلطنتی، به دوران نهاییِ تعیینتکلیف طرفهای درگیر پای نهاده است.
روز جمعه (۲۸بهمن) هموطنان آزاده، فرازی درخشان، همزمان با کنفرانس امنیتی مونیخ، در یک تظاهرات و راهپیمایی بزرگ صدای قیام مردم ایران را با شعار «نه شاه، نه شیخ،
۴۴سال پیش در چنین روزهایی، قدرتهای غربی میدانستند که دیگر شاه دیری نخواهد پایید. آفتاب سلطنت او مانند گلولهٔ برفی در تموز انقلاب در حال آبشدن است.
سپیدهدمان ۲۳بهمن ۱۴۰۱ پاریس شاهد یک رویداد تماشایی بود تا روزمرگیهای این شهر بزرگ اروپایی را رنگی از تازگی و غرابت ببخشد.
خامنهای و دستگاه سرکوب او برای بهمحاق بردن قیام و خلاصی از سرنگونی، تمام تلاشهایشان را در «دههٔ زجر» متمرکز کردند. این تلاشها در دو محور موازی پیش رفت:
«هراکلیت» فیلسوف پیشاسقراط معتقد بود که جهان همواره در حال سیلان است. او برای اثبات این نظریهٔ خویش جملهای مشهور دارد:
مسعود رجوی-۲۲ بهمن ۱۴۰۱
«اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی
آزادیخواهان و استقلالطلبان را به سلولها و تپههای اوین میبرد
این روزها در فضای مجازی به یک کلیدواژهٔ عجیب و غریب برمیخوریم که تا پیش از این در فرهنگ سیاسی ایران وجود نداشته است: «فتنهٔ ۵۷»! (۱)
این کلیدواژه که از سوی مدعیان سلطنت مدفون مورد استفاده قرار میگیرد یک ترکیب اضافی است با دو کلمهٔ «فتنه» و «۵۷» که اشاره به «انقلاب ۵۷» دارد. کاربرد آن، ذهن مخاطب را به سمت اصطلاحات و کلیدواژههایی میبرد که در فرهنگ سیاسی آخوندی ابداع و از طریق رسانههای حکومتی به جامعه تزریق شده است؛ مانند: «فتنهٔ ۸۸»
این که مدعیان سلطنت مطلقهٔ شاه و مدافعان سلطنت مطلقهٔ فقیه چگونه در یک کلیدواژه با هم به توافق رسیدهاند، جای تأمل دارد اما بهنظر میرسد دم و دنبالچههای شاه، این معنا را از شیخ به عاریت ستانده باشند تا با همکاری هم به دشمن اصلی خود یعنی پیشتازان و آفرینندگان انقلاب ضدسلطنتی بتازند. البته آنها به این نیز اکتفا نکرده و شیطانسازی از انقلاب ضدسلطنتی و ضرورت اجتنابناپذیر آن را در دوران پهلوی دوم در دستور کار قرار دادهاند.
نوستالوژی دوران پهلوی
مدعیان سلطنت مدفون بهصورت گسترده در شبکههای اجتماعی، پستهای نوستالوژیک از دوران پهلوی منتشر میکنند تا از انزجار مردم نسبت به جنایتهای خمینی و خامنهای بهرهبرداری نمایند.
آنها با حملهٔ هیستریک به انقلاب ۵۷ و زیر سؤال بردن ضرورت و حقانیت آن بهدنبال ایجاد سرخوردگی و دلزدگی از انقلاب و تغییر هستند. هدف این است که فلسفهٔ انقلاب شیطانسازی شود. این معنا جا بیفتد که گویا با هر انقلاب وضع مردم بدتر از سابق خواهد شد.
آنها چنین القا میکنند که اگر انقلاب ۵۷ صورت نمیگرفت، الآن ایران به یمن مدرنیسم وارداتی پهلوی، بهشت رویاها بود!
از آنجا که بازگشت سلطنت به ایران امکانپذیر نیست، این شیطانسازی در خدمت بقای وضع موجود است و به استمرار سلطنت دینی سوخت میرساند. بههمین دلیل ارتش سایبری خامنهای این قبیل پستها را بهوفور در شبکههای اجتماعی پشتیبانی، رله یا باز تولید میکند.
تعریف انقلاب
صرفنظر از اینکه چنین توهماتی جز در عالم رویا متصور نیست و تاریخ به عقب بازنمیگردد اما شارلاتانیسم پنهان در این ادعا آن است که گویی انقلاب در یک جامعه بنا به خواست و تمایل عدهیی از افراد یک جامعه رخ میدهد و امری فرمایشی و فرمودنی است.
مسعود رجوی در تعریف انقلاب مینویسد:
«انقلاب بهطور خیلی خلاصه دگرگونی جهشوار و تکاملی جامعه از طریق سقوط طبقه حاکم و انهدام نهادها و روابط مربوط به آن توسط تودههای مردم تعریف میشود. حکومت کننده دیگر نمیتواند مثل سابق حکومت کند، طلسم حاکمیت درهمشکسته و با انحلال و ریزش و گسستگی شتابان مواجه است. از طرف دیگر تنگدستی و نارضایتی و بدبختیهای جامعه به آنجا رسیده است که دیگر تحمل پذیر نیست و حکومت شوندگان برای تغییرات بنیادین به میدان میآیند. اینجاست که حداکثر پیوستگی در صفوف مردم ایجاد میشود و پیشروترین قشرها و طبقات مردم در صف مقدم قرار میگیرند». (استراتژی قیام و سرنگونی، سلسله آموزش برای نسل جوان. قسمت ششم)
انقلاب ضدسلطنتی، محصول انسداد سیاسی، اختناق تک حزبی آریامهری و فضای سرکوب بود. شاه در ایجاد و گسترش ساواک و پلیس امنیتی، پدرجد خمینی و خامنهای محسوب میشود. در اتوپیاسازی از دوران پهلوی و دامنزدن به نوستالوژی آن، هرگز این نقاط تاریک اگراندیسمان نمیشود.
انقلاب ۵۷ در ادامهٔ قیامهای آزادیخواهانهٔ ایران از مشروطه به بعد در تقدیر بود. سلسلهجنبان آن سازمانهای پیشتاز و مترقی ایران مانند مجاهدین و فداییها بودند. خمینی با تشخیص سمت باد، رهبری این انقلاب را به سرقت برد و اساس سلطنت را حفظ کرد. اگر نیک بنگریم خمینی ولیعهد پهلوی بود؛ زیرا با اقدامات خود زمینهٔ روی کارآمدن و لانسهشدن خمینی را فراهم کرد.
همگراییهای استبداد شاهی و شیخی
«فتنه» نامیدن انقلاب ۵۷مهر تأیید زدن بر همان چیزی است که فاشیسم دینی میخواهد و تبلیغ میکند. به یک نمونه اشاره میکنیم:
آخوند محمدرضا واحدی با کتمان مطالبات قاطبهٔ مردم ایران برای آزادی و برابری، در منتهای وقاحت گفت:
«حرکت آن نسل در سال۵۷، برای دین و برای احیای دین بود. یعنی آن نسل قیام نکردند که بگویند ما رفاه میخواهیم، تکنولوژی میخواهیم و ارتباط با خارج میخواهیم. اتفاقاً آنها گفتند چون دین ما بر اثر رفاهیات و ارتباطات شما با خارج در خطر است، برای دینمان قیام میکنیم» (همشهری آنلاین. ۸مهر ۱۴۰۱).
ملاحظه میکنید این آخوند نیز مدعی است که در دوران پهلوی رفاه و تکنولوژی وجود داشته ولی مردم برای دین قیام کردند. شاه و شیخ بهخوبی میدانند چگونه یکدیگر را پشتیبانی کنند. شیخ میگوید انقلاب ۵۷ برای دین [بخوانید آخوند و ولیفقیه] بود. خانوادهٔ شاه نیز میگویند انقلاب برای بهقدرت رساندن آخوندها بود. آیا این همگرایی تصادفی است؟!
سلطنتطلبان با توهین به شعور نسل ۵۷ و قاطبهٔ ایرانیانی که آن انقلاب بزرگ را رقم زدند، درصدد تطهیر شاه و پدرش هستند. این بهمعنای نادیدهانگاری و زدودن حافظهٔ تاریخی است. البته حافظهٔ تاریخی زدوده نمیشود؛ آنچه زدوده میشود. اساس سلطنت چه در نوع شاهی و چه در نوع شیخی است.
انقلاب ۵۷ برای همیشه سلطنت را از تاریخ ایران برانداخت. این انقلاب بهصورتی تکاملیافته و نوین، اینک در حال براندازی سلطنت دینی است. هیچ چیز نمیتواند این انقلاب دموکراتیک را متوقف کند. بیداری ایرانیان نسبت به ۵۷سال سلطنت پهلوی اول و دوم و ۴۴سال سلطنت خمینی و خامنهای هرگز اجازه نخواهد داد که شاه و شیخ، اساس سلطنت را به هم پاس بدهند و این خلق بزرگ را از دستیابی به یک جمهوری دموکراتیک مانع شوند.
بگذار بازماندگان شاه، همگرا و همفرهنگ با شیخ وامانده، انقلاب برای آزادی، دموکراسی و حاکمیت مردم را «فتنه» بخوانند اما تاریخ داوری خود را خواهد کرد.
انقلاب ۵۷ با همان طراوت و تازگی ادامه دارد و بیگمان شیخ شداد را همراه با ویروسهای سلطنت به کام خواهد کشید.
پانوشت:
(۱) سال گذشته فرح پهلوی، انقلاب ۵۷ را «فتنهٔ ۲۲بهمن» نامید، امسال بچهٔ شاه، آن را «بهمن شوم»! لقب داد و در یک موضع پارادوکسیکال خواهان گرامیداشت این روز شد:
«انقلابی که قریب به پنج ماه قبل با اسم رمز مهسا، و برای زن ـ زندگی ـ آزادی آغاز شد، برای پایان دادن به چهلو چهار سال ستم و فلاکتی است که بهمن شوم و فاجعهبار ۵۷، برای ایران به بار آورده است...
از همه شما هممیهنانم دعوت میکنم که با همبستگی و اتحادی بیش از پیش، روز ۲۲بهمن (۱۱ فوریه) امسال را به باشکوهترین روز در تقویم انقلاب ملی ایران تبدیل کنید».
مسعود رجوی ـ ۲۳بهمن۱۳۶۲
راستی خمینی از کجا و از چه موقع و طی چه جریانی انقلابی شده و صلاحیت هدایت یک انقلاب دمکراتیک را کسب کرده بود؟
روز شنبه ۱۵بهمن ۱۴۰۱ کنفرانس در تورنتوی کانادا با حضور شخصیتهای برجسته سیاسی و نمایندگان پارلمان و سنای کانادا بهمناسبت انقلاب ضدسلطنتی تحت عنوان «انقلاب دموکراتیک ایران، قیامی برای آزادی و دموکراسی» شروع شد.
در رزومه آخوند رئیسی آمده است که تحصیلات دوره ابتدایی را به پایان رسانده است! بعدها در مراکز آموزشی نظام ولایت فقیه که مخصوص چنین کارگزارانی است، کلاسهایی نیمه وقت را گذرانده است که مدرک دکترا بگیرد.
مجلهای در زمان شاه – که حاوی نوشتههایی از کودکان هم بوده - توقیف میشود. وقتی مسئول مجله به مقامات مربوطه تلفن میکند و علت را جویا میشود
در حالیکه خامنهای روز ۱۱بهمن در یک فرار بهجلو، به ورشکستگی دولت گماشته بر اساس «آمار متقن مراکز رسمی» اعتراف کرد
نگاهی به چگونگی دزدیدن رهبری انقلاب ضدسلطنتی توسط خمینی دجال
تا پائیز سال۵۶ و بعد از پیوستن محافظهکارترین جریانهای به جنبش دمکراتیک، هنوز از خمینی و آخوندهای دار و دستهاش خبری نبود.
اینجا تبعیدگاه آزادی است. اولین عکس از مقبره دکتر محمد مصدق
ارتشبد عباس قره باغی امروز اعلام کرد ارتش از دولت قانونی پشتیبانی میکند. اما ضربات قیام دیگر رمقی برای رژیم باقی نگذاشته بود.
«مردمی که از ما برگشتهاند را باید برگردانیم». این جملهٔ کوتاه و ساده حسن روحانی که در سایت خودش آورده، معنایی ژرف و پیچیده دارد!
۴۴سال از روزهای توفانی بهمن ۵۷ میگذرد؛ روزهایی که جوانان قیامآفرین با سلاحهای بهدست آمده از تصرف پادگانها، طومار سلطنت استبدادی را برچیدند.
در قسمت چهارم یک نامه دولتی سوئیس درباره پرونده برادر مسعود از نظرتان گذشت که بعد از۳۰سال از طبقه بندی خارج شده بود و آنچه در مورد تبدیل مجازات اعدام به حبس ابد بین رئیسجمهور سوئیس و شاه گذشته بود.
همچنین نامه علنی روشنگر و افشاگرانهٴ او در مورد توطئه رژیم شاه و دژخیمان ساواکش از قزل قلعه خطاب به هموطنان و رزمندگان انقلابی را که در همان زمان بهصورت اطلاعیه منتشر شد و در نشریات خارج کشور هم چاپ شده بود به اطلاعتان رساندیم.
حالا در پنجمین قسمت این برنامه به کتاب «بیان حقیقت» باز میگردیم:
من در جریان دادگاه ۱۱ نفر، با مسعود ارتباط نداشتم. اما، زندانیان آن زمان مانند مهدی ابریشمچی و محمد حیاتی و عباس داوری برایم تعریف کردند که وقتی به مسعود گفتند درخواست فرجام بده تا اعدام نشوی به خط خودش نوشت «نیازی به فرجام نیست، من برای شهادت انقلابی آماده ام» و جلوی ازغندی گذاشت.
از آنجا که مخاطب فرجام، طبق قوانین دادرسی ارتش در آن زمان، شخص شاه بود، بازجو محمدی (از شاگردان ازغندی) که شاهد این صحنه بوده آنقدر از کوره در میرود که شروع به ناسزا گفتن میکند و به جانب مسعود حمله برده و سیلی میزند تا اینکه ازغندی به او دستور توقف میدهد.
در همین رابطه من مواردی را که پس از انتقال مسعود از اوین به قزل قلعه شاهد بودهام اضافه میکنم.
۱ – در قزل قلعه بودم که مسعود را از اوین به آنجا آوردند. شهید دکتر طباطبایی هم آنجا بود. وقتی مسعود وارد حیاط زندان شد خیلی گرفته و ناراحت بود، حالتی بهت آلود داشت. لحظاتی گویی در جمع ما نبود. به او سلام کردم و باب صحبت را باز کردم، دیدم مسعود اصلاً حال و هوای صحبت ندارد. مسعود ناراحت بود که چرا او که در لیست اعدام بوده، اعدام نشده است. میگفت چرا مرا همراه بقیه اعدام نکردند. گفت بقیه اعدام شدند، اما مرا اعدام نکردند. چرا؟
دکتر طباطبایی و من و چند نفر دیگر در اتاق پشت دفتر زندان بودیم، مسعود هم به جمع ما اضافه شد. آقای سامع هم در آن زمان در قزل قلعه بود.
مردم بلوچ از اصیلترین اقوام ایرانی هستند که سابقه سکونتشان در خطه گرم و خشکی بهنام بلوچستان، به هزاران سال میرسد. در شاهنامه آمده است که بلوچ ها به همران دیگر اقوام ایرانی در لشگر سیاوش با افراسیاب جنگیدهاند.
کارل مارکس نوع استبداد در ایران و کشورهای آسیایی را «استبداد شرقی یا آسیایی» مینامد که به اعتقاد او منشأ آن «شیوهٔ تولید آسیایی» است.
رئیسی جلاد روز ۱۱بهمن بهمناسبت شروع دههٔ زجر بر سر قبر دجال، بار دیگر با آه و ناله گفت: «دشمن و بدخواهان دنبال این هستند که آرمانهای امام تحقق پیدا نکند».
مسعود رجوی: سوختهجان از گزارشها و وضعیت زلزلهزدگان در خوی با همدردی و استدعا از هموطنان در سراسر ایران برای کمک رساندن به مردم بیپناه خوی در زلزله و برف و سرما بیپتـو و بـی نـان و سرپنـاه
سید علی خامنهای که در نوروز ۱۴۰۰ بر طبل شادانهٔ حذف رقبای باند مغلوب میکوفت و شیرینی یکدست کردن حاکمیت و به کرسی نشاندن جلاد سوگلیاش، آخوند ابراهیم رئیسی را میخورد،
در ساعت ۹ و ۲۷دقیقه صبح ۱۲بهمن ۱۳۵۷ هواپیمای ایرفرانس حامل خمینی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و دقایقی بعد خمینی قدم نحسش را بر زمین پاک میهن ما گذاشت.
منتشر کردن این عکسها غیرقابل قبول است
با حفظ مواضع سیاسی و ایدئولوژیکی و مرز سرخ آتشین با وابستگی و استبداد شاه و شیخ، انتشار عکسهای مربوط به خانم یاسمین را، هر کس با هر نیتی کرده باشد،
مریم رجوی : دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران در جنگ با جامعه ایران و جامعه جهانی. شخصیتهای محترم، دوستان گرامی!