در عالم بیولوژی اصلیترین دشمن هر سلول زندهای «ویروس» است که بهصورت انگلی وارد سلول میشود و با استفاده از فضا و امکانات میزبان به تکثیر خود میپردازد.
بسیاری از بیماریها مثل سرماخوردگی، آنفلوانزا و آبلهمرغان ناشی از عفونتهای ویروسی است. ویروس خودش کارکرد و محتوای تکاملی ندارد و با وجود تحرک و کنش و واکنش و هوشمندی جزء موجودات «زنده» به حساب نمیآید چون غشای سلولی ندارد و نمیتواند متابولیسم انجام دهد و تنها وظیفهاش از دور خارج کردن سلول زنده و مرگسازی و مرگپروری است.از جمله شناختهشدهترین ویروسها کرونا بود. خامنهای که از هیچ وسیله و ترفندی برای سرکوب و ممانعت از قیام مردم دریغ نمیکند، برای قفل کردن و گرفتن توان تحرک و پویایی جامعه از این ویروس مرگبار نیز نهایت استفاده را کرد. در ابتدا، ورود ویروس به ایران را انکار کرد و پس از انتشار، آن را فرصت و نعمت خواند و در مقابل خطر قیام و سرنگونی با استراتژی کلان تلفات انسانی و حداقل نیم میلیون ایرانی ستمزده و بیگناه دو سال برای رژیمش عمر خرید.
فراتر از عالم بیولوژی در مدار جامعه و تغییر اجتماعی نیز جنگ بین «حیات» و «ضدحیات» ادامه دارد چرا که اینجا هم جامعه انسانی در مسیر تکاملی خود به سوی آزادی با موانع و عوامل مرگزا و نیروها و جریانهای ارتجاعی مواجه است. بسیاری از ویروسهای خطرناک سیاسی اجتماعی در کار هستند و اجازه فعالیت و رشد و پیشرفت را به جامعه نمیدهند و در پی توقف و مرگ یا انحراف اجتماع انسانی هستند.
نمونهاش در سال۸۸ بود که مردم ایران از دعوای انتخابات و شکاف در بالای قدرت استفاده کرده و به خیابانها ریختند. جهتگیری اعتراضات در ابعاد میلیونی علیه تمامیت نظام ولایت فقیه بود ولی ویروس سبز «بیهزینگی» به جان جنبش افتاد و اجازه نداد جنبش به نتیجه نهایی و پیروزی بالغ شود اما از آنجا که اصالت با حیات و زندگی است قیام مردم ایران متوقف نشد. روح و نشاط جامعه ایران برای رسیدن به آزادی دوباره در قیامهای ۹۶ و ۹۸ و پس از آن ادامه یافت و اینک در قیام دموکراتیک مردم ایران جاری و ساری است؛ اما نبرد بین زندگی و مرگ تمامشدنی نیست و هنوز ویروسها و موانع کندکننده وجود دارند و تا روز پیروزی جولان میدهند.
ویروس سلطنت و عوارض آن
از خطرناکترین ویروسهای مرحله کنونی، ویروس عفونی «سلطنت» است که مثل بقیه ویروسها خودش اصالت و حیات ندارد و دهها سال است که مرده است و جزء موجودات غیرزنده حساب میشود ولی تأثیر مخرب و ضدتکاملی خود را حفظ کرده و میتواند بهمحض ورود به یک جامعه، زندگی انگلی و بیماریزای خود را شروع کند.
اگر حیات واقعی جامعه متلاطم امروز در سرنگونی با قهر انقلابی است و مردم شعار «میکشم، میکشم، هرکه برادرم کشت» سر میدهند، این ویروس «خشونتپرهیزی» را به جامعه تزریق میکند.
اگر مردم ایران با پشت سر گذاشتن دیکتاتوریهای شیخ و شاه به آینده و بنای یک جمهوری دموکراتیک نظر دارند این ویروس با تبلیغ سلطنت مقبور، فضای حسرت و بیعملی را ترویج میکند.
اگر خیزش مردم رو به سوی مرزبندی هر چه بیشتر با سرکوبگران است این ویروس مستمراً در پی خدشهدار کردن مرزبندیها با شعارهای تو خالی «ائتلاف» و «همه با من» است.
اگر جوانان با سلاح آتش به اصلیترین مراکز سرکوب سپاه و نیروهای نظامی حمله میکنند این ویروس در پی جذب عناصر این قوای سرکوبگر است.
اگر جوانان انقلابی، تشکیل «کانونهای شورشی» را درستترین راه تشکل و سازماندهی میدانند این ویروس، فعالیتهای مجازی و بیهزینه و کمپینهای اینترنتی را تجویز و تبلیغ میکند.
خوشبختانه با توجه به قوی شدن بنیهٔ جامعه ایران پس از این همه سال رنج و شکنج و بعد از همه خون شهیدان سرافراز قیامها این ویروس، رسوا و ضعیف گشته و بهزودی با تیزتر شدن مرزبندیها از بدن جامعه و جبهه خلق خارج و زندگی انگلی آن به پایان رسیده و منهدم خواهد شد با این حال باید همواره هوشیار بود و قیام دموکراتیک مردم ایران را با تأکید بر سلاح «آتش» و حداکثر تهاجم به مزدوران خامنهای، نسبت به این ویروس واکسینه کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر