در سالگرد قیام آبان گردهمایی ۱۰۰۰زندانی شیخ و شاه در یک نشست تاریخی در اشرف۳ ـ قسمت اول ـ ۲۴آبان۱۴۰۰
خواهر مجاهد معصومه ملک محمدی:
خواهران و برادران عزیز، همرزمان و همزنجیران
میهمانان محترم
بههمه شما گرمترین درودها و سلامها را تقدیم میکنیم. قبل از هر چیز خاطره بیش از ۱۵۰۰ جوان و نوجوان شهید در قیام قهرمانانه آبان را گرامی میداریم که در امتداد میلیشیاهای قهرمان دو سال پیش درخشیدند و با خروش و شعلههای آتش خشمشان تمام ایرانزمین را زیر پای آخوندها بهلرزه درآوردند.
من معصومه ملک محمدی. از زندانیان رژیم آخوندی هستم. در سا ل ۶۱ دستگیر شدم و در اوین در کنار قهرمانانی بودم که در تابستان سال۶۷ با پایداری بر سر موضع و دفاع از نام مجاهد و هویت مجاهدی خودشان سر بدار شدند.
قهرمانانی همچون منیره رجوی، اشرف احمدی، مهری درخشانی نیا، پروین حائری، مریم تواناییان فرد، اعظم طاق دره، زهره عین الیقین، فریبا عمومی و رضیه آیتاللهزاده شیرازی.
خمینی در خیال باطل خودش تصور میکرد که میتواند با قتلعام و نسلکشی مجاهدین را ریشهکن کند، اما امروز بازماندگانش در بنبستهای ناگشودنی و بر لب گور تاریخیشان بهچشم میبینند که مجاهدین چگونه بهیمن رهبری پاکبازشان و انقلاب رهاییبخش خواهر مریم، جوان و سرشار و قدرتمند با کانونهای شورشی قهرمان در اعماق جامعهٔ ایران ریشه کردهاند و با اشرفنشانها در سراسر جهان حضور دارند و این رژیم فرتوت و درهمشکستهٔ آخوندی است که در لبهٔ زبالهدان تاریخ نفسنفس میزند.
خواهران و برادران که امروز در خدمت شما هستیم در این برنامه:
-مهری حاجینژاد نزدیک به ۵سال در زندانهای اوین و گوهردشت بوده است و میدانید که از شاکیان پرونده دژخیم حمید نوری است.
- مهناز گرامی ۵سال در زندانهای اوین گوهردشت و قزلحصار بوده است
-حمید رضا حکیمی از دانشجویان زندانی که بیش از ۴سال در زندانهای تهران و کرج بوده است.
-محمدرضا (سعید) نقاشی از زندانیان که در زندان گرگان بودهاند.
-مجید صاحب جمع که نزدیک به ۱۷ سال در زندانهای اوین و گوهردشت زندانی بوده و از شاکیان دادگاه حمید نوری است.
-جواد اخگر بیش از ۹سال در زندانهای اوین و گوهردشت بوده است و شخصاً توسط دژخیم حمید نوری شکنجه شده است
در جلسه امروز در همینجا هزار زندانی سیاسی مجاهد را با خودمان داریم که در زندانها و سیاهچالهای شاه و شیخ بهسر بردهاند.
صدهاتن از ما زنان مجاهد هستند، همچنین عدهیی از شاهدان قتلعام در زندانهای مختلف در این اجتماع حضور دارند و خواهران و برادرانی در این جا هستند که ۱۵ و بعضاً ۱۷سال را در زندان بهسر بردهاند. ما رنج زندانهای طولانی را بهجان خریدهایم تا رنج مردممان بهپایان برسد.
ما از اوین و گوهردشت و قزلحصار تا زندانهای تبریز و ارومیه و کرمانشاه تا زاهدان عبور کردهایم،
دوستان و همرزمانمان و خواهران و برادرانمان، هزار هزار در دهه۶۰ و یا در سال۶۷ تیرباران و سربدار شدند.
اما گریبان این رژیم را هرگز رها نکرده و رها نمیکنیم تا روز سرنگونیاش
چهار دهه بعد از ۳۰خرداد و ۳۳سال بعد از قتلعام این واقعیت بیش از همیشه برجسته است که آن مجاهدان سرموضع با وفاداری به آرمان مجاهدین و فدای حداکثر نقش تعیینکنندهیی در برهم زدن رویای شوم خلافت ابد مدت خمینی و خامنهای داشتند و آن را به یک رژیم نامشروع و در معرض سقوط تبدیل کردند. خون آن شهیدان امروز در رگهای قیامآفرینان آبان یا خوزستان و بلوچستان جریان دارد. و از عزم و پاکباختگی آنها جوانان شورشگر و کانونهای شورشی برخاستهاند و ناقوس مرگ رژیم را به صدا در آوردهاند.
خواهران و برادران
قتلعام ۶۷ بزرگترین قتلعام زندانیان سیاسی در تاریخ معاصر است. یک نسلکشی و جنایت علیه بشریت که بر اثر سیاست مماشات تاکنون ابعاد آن شناخته نشده و هیچکس برای آن مجازات نشده است. آمران و عاملان این کشتار نهتنها در برابر عدالت قرار نگرفتند بلکه در بالاترین مناصب حکومتی همچنان به جنایت علیه بشریت ادامه میدهند. البته هیچکس به برآورده شدن عدالت در ایران، قبل از سرنگونی آخوندها بهدست مردم و مقاومت ایران چشم ندوخته است.
عدالت در دادگاه خلق بپاخاسته ایران است.
این روزها در دادگاه سوئد جهان گوشههایی از جنایت بزرگ رژیم را درگوهردشت را میشنود. اما این قتلعام در سراسر ایران جریان داشته و همچنان که برادر مسعود بارها گفتهاند رسیدگی به نسلکشی و جنایت علیه بشریت باید علاوه بر گوهردشت به همه زندانهای رژیم در سراسر ایران از سال۶۰ تاکنون تعمیم پیدا کند.
در جلسه امروز تلاش داریم گوشهیی از واقعیات این جنایت هولناک و همچنین تصویر بخشی از مقاومت فرزندان مجاهد و مبارز مردم ایران را نشان بدهیم. قربانیان این جنایت بخشی از آگاهترین، فداکارترین و برجستهترین فرزندان مردم ایران بودند که پشت دیوارهای بتونی، دستهدسته در راهروهای مرگ در زندانهای مختلف بدار آویخته شدند. آدرس گورهاشون رو هم به خونواده هاشون ندادند و اونها را از یک مراسم سوگواری هم محروم کردند تا یادی و نامی از شهیدان در خاطرههای مردم نماند. رژیم از پیکرهای شهیدان ما وحشت دارد. از اسم شهیدان ما میترسد اما بیشترین ترسش از یک نام است نام رجوی.
من مدتها با یکی از غافله سالاران شهیدان قتلعام یعنی خواهر مجاهدم منیره رجوی هم بند و هم زنجیر بودم.
منیره تنها زندانی بود که از بردن اسم خودش هم محروم بود. اجازه نداشت حتی اسمش را روی وسایلش بنویسد چون دژخیمان از اسم رجوی وحشت داشتند و دارند. میدیدند شنیدن نام رجوی از بلندگوی بند برای همه زندانیان انگیزاننده است، بنابراین دیگر اسم منیره را صدا نمیکردند، هر بار برای بازجویی می آمدند بیسر و صدا او را میبردند. یک بار پدر طالقانی گفت بازجوها در زندان شاه از اسم مسعود وحشت داشتند. حالا جلادها در زندان شیخ از اسم رجوی هزار بار بیشتر میترسند و همین اسم است که آخر در خروش قیامها میپیچد بر سر رژیم فرود خواهد آمد.
به این دلیل خمینی در حکم ضدبشریاش تأکید کرد که مجاهدین سرموضع در هر مرحلهای که هستند باید اعدام شوند، بهاین دلیل ۹۰درصد از ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شده از مجاهدیناند و بهاین دلیل سازمان مجاهدین کانون نسلکشی و جنایت بزرگ تاریخ معاصر است و چهل سال است که رژیم از بینبردن مجاهدین را هدف شماره یک خودش قرار داده. اما لطف خدا و حکم تاریخ این بوده و هست که مجاهدین برپا و استوار بمانند برای یک رسالت بزرگ؛ یعنی سرنگونی ولایت فقیه.
انتقال دادگاه سوئد به آلبانی برای شنیدن شهادتهای مجاهدین در اشرف۳، یک جزء ضروری برای کشف حقیقت است و همانطور که قاضی دادگاه تأکید کرد برای اثبات جرم دژخیمی که محاکمه میشود تعیینکننده است.
امروز در خلال خاطرات و شهادتهای سخنرانان این برنامه، حقایق جدیدی دربارهٔ قتلعام ۶۷ ارائه میشود. بهخصوص دربارهٔ نقش رئیسی، رئیسجمهور جلاد رژیم از اعضای هیأت مرگ و یکی از مهمترین گردانندگان نسلکشی مجاهدین.
البته این جنایتی است که محدود به گذشته نیست و هنوز هم ادامه دارد و هنوز هم مجاهدین به جرم سرموضع بودن و پایداری برای آرمان آزادی مردم ایران شکنجه و اعدام میشوند. با این تفاوت که حالا زمان سرنگونی رژیم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر