«جمعههای بلوچستان» در تداوم آن «جمعهٔ خونین» و حماسی، اینک یک سنت مترقی شده است و روح آزادیخواهی این خطه از میهن دربند را نمایندگی میکند.
در سال۱۴۰۱، سال خون و آتش و قیام سراسری بر علیه زمستان ولایت فقیه، بلوچستان سراسر در خروش و خیزش بود. در ۲۴جمعهٔ بلوچستان، خلق سمتدیدهٔ بلوچ درفش قیام را با اتکا به عزم جزم زنان، مردان و کودکانش به اهتزاز درآورد. نه بارش بیامان گلولهها توانست مانع از قیام این خلق شود، نه دسیسهچینی، شیطانسازی، بگیر و ببند و حتی استغاثه و مانورهای فریبندهٔ خامنهای. گویی هیچ تیری از ترکش فاشیسم دینی در جان غرورانگیزش کارگر نبود.
در مراسم تحویل سال۱۴۰۲ خانم مریم رجوی گفته بود:
«امسال مردم ایران در قیام خود یکبار دیگر ارتجاع و کهنگی و دیکتاتوریهای شیخ و شاه را به سردی و سیاهی زمستان سپردند و با روحیه جنگنده و شورشگر به پیشواز بهار میروند. بهتر است بگویم به خلق بهار، آن هم بهاران آزادی.
آزادی از همه قید و بندهای ارتجاعی و استعماری. بهاری که در آن شکوفههای نو و جوان، این پسران و دختران شورشی، دوشادوش هم میرزمند، فداکاری میکنند و قیمت میدهند و خیابانها را ترک نخواهند کرد تا ایران را پس بگیرند.
و حالا تیک تاک ساعت از نزدیک شدن سال۱۴۰۲، سال تدارک نبرد نهایی خبر میدهد».
طلیعههای تدارک نبرد نهایی از هماکنون در پیشانی مبارک سال جدید پیداست. در کمرکش تحویل سال شاهد دیدار نوروزی خانوادههای داغدیده با عزیزانشان در آرامستانهای شهرهای مختلف بودیم. مردم ایران با گردآمدن در مزار شهیدان و گلباران طوافگه آنان، نوروز حقیقی این سرزمین را فریاد زدند. گستردن سفرههای زیبای هفتسین در قدمگاه جگرگوشههای بهخاک افتاده، خبر از آمدن بهاری داد که سرتاسر ایران را بهزودی درخواهد نوردید.
در نخستین جمعهٔ سال۱۴۰۲ اینک شاهد استمرار خروش و خیزش در بلوچستان هستیم. گویی انجماد نفسهای خامنهای و زمهریر ارتجاعی او در گرما و سرزندگی این خاک گهرخیز و شورشی کارگر نیست. آنها بیاعتنا به شیخ شداد و مانورهای شیادانهٔ بازماندگان سلطنت مدفون، هوشیار و گوشبهزنگ، قیام سراسری را در هر شرایطی پی میگیرند و الهامبخش دیگر نقاط ایران شدهاند.
از شگفتیهای تحسینبرانگیز روزگار این است که مردم بلوچستان اصولیترین و انقلابیترین مواضع را در قیام سراسری اتخاذ کردهاند. نگاهی به پلاکاردها، بنرها و شعارهای دستنوشته و شفاهی آنان این واقعیت را بارز میکند:
«مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، «سلطنت، ولایت یکصد سال جنایت»، «مرگ بر سپاهی، مرگ بر بسیجی»، «مرگ بر جمهوری اعدامی»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه»، «استاندار داعشی نمیخوایم نمیخوایم»، «برادر شهیدم، خونتو پس میگیرم»، «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت»، «حکومت بچه کش نمیخوایم» «مثل شهید یاسرم، برای مرگ حاضرم»، «این ملت آزادی میخواد، کشور آبادی میخواد» و «این آخرین پیامه، هدف کل نظامه».
در این شعارها دقیقترین و هوشیارترین مرزبندیهای سیاسی با فاشیسم دینی و سلطنتی را به چشم میبینیم. بلوچستان با این مرزبندیها خود را در برابر شاه و شیخ و ترفندهای آنان برای کشتن و خاموشکردن قیام واکسینه کرده است. از اینرو نه میخواهد به گذشتهٔ اسارتبار برگردد و نه در حال درجا بزند. برای تحقق آیندهای تابناک، حاضر به قیمت دادن است. «مثل شهید یاسرم، برای مرگ حاضرم»
خامنهای در وانفسای سرنگونی چه بیهوده میکوشد این صدای آزادیخواه را با بستن اینترنت و به محاصره درآوردن محل نماز و راهپیمایی آنان به محاق ببرد اما آب در هاون میکوبد؛ زیرا خلقی که در برابر گلولهها سینه سپر کرد و بهای آن را با جان عزیزترینهایش پرداخت، دیگر با هیچ تمهیدی به دیکتاتوری و فاشیسم تمکین ندارد. بلوچستان مانند دیگر نقاط میهن بهاشغالدرآمده جز زنجیرهایش چیزی برای از دست دادن ندارد.
بیستوپنجمین جمعهٔ پرخروش بلوچستان، نمایانگر عزم و رزم خلق قهرمان ایران در شهرهای بهکمین نشسته و مترصد سرنگونی است.
سرزدن شکوفههای قیام در بهار ۱۴۰۲ هزاران بار مبارک باد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر