آیا عبارت «حقوق بشر» نیاز به پسوند و صفتی دارد که نوع و کیفیت آن را مشخص کند؟ اگر حکومتی یا نظامی یا عقیدهیی برای عبارت حقوقبشر، نوع دینی و غیردینی قائل باشد، نتیجهٔ رفتار آن حکومت با حقوقبشر چه خواهد شد؟
هنگامی که «حقوق بشر اسلامی» عنوان میشود، آیا اصل مطلب، حقوقبشر است یا اعمال قرائت خاص دین و مذهب بر حقوق بشر؟ آیا صفت «اسلامی» گذاشتن برای «حقوق بشر»، مردمان را به دو دستهٔ حکومتی و غیرحکومتی و تفاوت نوع برخورد با این دو تقسیم نمیکند؟ آیا این بهمعنی دست باز در ارتکاب جنایت بیحدوحصر با کلاهک دین و مذهب علیه مردمان غیرحکومتی نیست؟در میان همهٔ کشورهای جهان با تمام تنوعات سیاسی و گرایشهای عقیدتیشان، واژههایی چون دستگیری، جنایت، اجبار، تحمیل، قتل، کشتار، شکنجه، تروریسم، اختلاس و عبارتهایی چون مرگ طبیعت، بچهکشی، زنستیزی و نقض حقوقبشر، گستردهترین استفادههای داخلی و بینالمللی را دربارهٔ حکومت اشغالگر آخوندها دارند!
هیچ کشور کوچک و بزرگی را در جهان نمییابید که در ۴۱سال گذشته ۶۹بار از جانب مجمع عمومی سازمان ملل بهدلیل نقض فاحش و مداوم حقوقبشر محکوم شده باشد.
این حجم از واژههای معرف هویت و ماهیت یک حکومت، مدام یادآوری و تأکید میکنند که «دادخواهی» مردم ایران، قدرتمندترین نیروی حقوقی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است که حاکمیت ولایت فقیه را به زمین میزند و از سلطه بر جغرافیای ایران برمیاندازد. بیسبب نیست که بیش از ۶ماه است ایرانزمین از طنین دادخواهی با فریاد «خامنهای ضحاک ــ میکشیمت زیر خاک» خالی نبوده است و کماکان در سال۱۴۰۲ ادامه دارد.
بازتاب مبارزات، مقاومتها و قیامهای مردم ایران و نسلهای قیامآفرین و پیشتاز در نبرد با حکومتی که ویژگیِ بارز و شناسنامهاش با «نقض فاحش حقوق بشر» شناخته میشود، همواره موجب صدور انواع بیانیهها، قطعنامهها و گزارشهای مجامع جهانی حقوقبشر علیه حاکمیت ملایان شده است.
در آخرین نمونه از این گزارشها، میتوان به گزارش بسیار مهم جاوید رحمان گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران اشاره نمود که روز دوشنبه ۲۹اسفند ۱۴۰۱ در نشست شورای حقوقبشر در ژنو ارائه شد. این گزارش با تمرکز بر جنایات نظام ملایان طی قیام ۱۴۰۱، اشاره میکند که:
«کشتن، زندانی کردن، ناپدیدسازیهای اجباری، شکنجه، اذیت و آزار و تجاوز جنسی به معترضان از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به احتمال ارتکاب جنایت بینالمللی، بهخصوص جنایت علیه بشریت اشاره میکند».
گزارش ۲۰ صفحهیی جاوید رحمان با ارائهٔ اسناد مستند و ثبتشده، به «دستگیریهای خودسرانه، اعدامها، دادگاههای نمایشی، شکنجه و رفتار نامناسب با معترضان در ایران» اشاره میکند.
زمینهسازیهای سیاسی و عقیدتی برای ارتکاب جنایتات زنستیزی توسط نظام آخوندی و نپذیرفتن حجم انبوه جنایات ارتکابی، بخشی دیگر از گزارش جاوید رحمان است:
«مسئولیتگریزی و عدم شفافیت در پرونده مهسا امینی و کشته شدن او منعکسکنندهٔ اذیت و آزار طولانیمدت زنان ایرانی از سوی جمهوری اسلامی است... حجاب اجباری، نقض حقوق بنیادین و کرامت انسانی زنان است و تمام ایرانیان خواهان پایان تبعیض جنسیتی هستند... به مدارس دخترانه حملات شیمیایی هماهنگ صورت میگیرد».
رژیم آخوندی در واکنش به گزارش مهم جاوید رحمان، آن را «اتهامهای تخیلی» توصیف کرد. در واکنش به کمیته حقیقتیاب شورای حقوقبشر سازمان ملل برای تحقیق پیرامون سرکوب اعتراضها در ایران، ادعا نمود: «این شورا با مقاصد دیگری بر مسأله حقوقبشر در ایران دست گذاشته است».
[یادآوری میشود دولت آخوند رئیسی در علت راه ندادن کمیته حقیقتیاب شورای حقوقبشر سازمان ملل به ایران، با توسل به ضربالمثل «دم روباه شاهد عادل او» اعلام نمود: «دولت ایران خود کمیته حقیقتیاب داخلی تشکیل داده و با کمیته سازمان ملل هیچ همکارییی نمیکند»!]
مثلث شیطانسازی و فرافکنی و دروغ، تنفسگاه ناگزیر زیست نظام ولایت فقیهی با تمام باندها و کارگزارانش است. در حالی گزارش جاوید رحمان تازه بخشی ناچیز از واقعیتهایی است که مردم ایران در کف خیابانها به رژیم ملایان گفتهاند و فریاد دادخواهی برای به زیر کشیدن این نظام سر دادهاند، رسانههای نانخور و کارگزاران نظام مثل همیشه بدون ارائهٔ هیچ سند و مرجعی، گزارش جاوید رحمان را «اتهامهای تخیلی با استفاده از منابع تروریستی» عنوان کردهاند.
جاوید رحمان در واکنش به این شیطانسازیها، فرافکنیها و دروغها، چنین روشنگری نمود:
«اگر جمهوری اسلامی راست میگوید، چرا نمیگذارد برای تهیه گزارش به ایران بروم؟ مقامات ایران وارد فرافکنی شده و من را به سیاسیکاری و عدم بیطرفی متهم میکنند، اما دربارهٔ اتهاماتشان هیچ سندی ارائه نمیکنند. مقامات ایران با عدم اجازه ورود من به ایران، مشخصاً مأموریت رسمی و قانونی شورای حقوقبشر سازمان ملل را نقض میکنند. ما همواره تلاش داریم که اطلاعات و اسنادی که دریافت میکنیم، کاملاً موثق باشند».
حجم واژههای معرف هویت و ماهیت دیکتاتوری تمامیتخواه ولایت فقیهی، نه تنها از جانب مردم ایران که از جانب شاهدان جهانی مدام یادآوری میکنند که «دادخواهیِ» «حقوق بشر»، قدرتمندترین نیروی حقوقی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی مردم ایران است که حاکمیت ولایت فقیه را به زمین میزند و از سلطه بر جغرافیای ایران برمیاندازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر