هر چه بیشتر میگذرد، جایگاه شعار"نه شاهچیم نه شیخچی، ملتچیام ملتچی" محکمتر و محکمتر میشود. خیزشی که بر پایه آگاهی آغاز شد و راهی جز انقلاب و تحول عمیق فرهنگی نخواهد داشت.
این روزا شاهد هم پیاله شدن سلطنت طلبها و رژیم سفاک هستیم بهطوریکه سلبریتیهای حکومتی و صادراتی روی به واپسگرایی این بار از نوع پادشاهی میآورند! اما انقلابیون این بار مصممتر و با حضور پررنگ خود اجازه چپاول دوباره به خاندان رضا شصتتیر نخواهند داد این بار رهبران انقلابیون حاضر و آماده بر سر مواضع خود ایستاده و اجازه دست درازی به هیچ نالایقی نخواهند داد، اجازه نخواهند داد تا بیدرایتی برخی افراد ارتجاع شاه را دوباره بر اریکه قدرت بنشاند تا دوباره شاهد بیکفایتی و جنایات دیگری باشیم این انقلاب، انقلاب آگاهان است سال۵۷ سلطنت به زبالهدان تاریخ پیوست و دیگر خلق قهرمان و آگاه دچار اشتباه نخواهد شد.
انقلاب ۵۷ مرهون و مدیون سازمان مجاهدین بود و این تلاش و کوشش سازمان بود که توده منجمد عظیم یخ را در هم شکست و زمینه تحول را ایجاد کرد، یادشان میرود که اگر مجاهدین نبودند جنگ ضدمیهنی سر بازایستادن نداشت و آنها بودند که بهرغم تمام خطرات سیاسی، حتی از آبروی سیاسی خود علاوه بر جان خود هزینه کردند تا مردم ایران بیش از این متحمل درد و رنج نشوند.
چرا ارتجاع شاه (پهلوی چی ها) شروع به هم تراز خواندن سازمان و رژیم ولایت فقیه (رژیم آخوندی) در مورد مسأله حجاب کردند؟
موضع اصلی این روزهای خیزش ۱۴۰۱ از نگاه افرادی که دید سطحینگرانه دارند حجاب است و رژیم سلطنتی نیز از این نقطهضعف استفاده نموده و سعی در تخریب سازمان در دید خلق دارد و به حجاب زنان مجاهد در سازمان خرده گرفته! باید عارض شوم که اولاً خلق دیگر آگاه هستند و دیگر این دماگوژیها و عوامفریبیها کارساز نخواهد بود. حجاب اجباری رژیم آخوندی با کشف حجاب اجباری رژیم رضا قزاق هیچ تفاوتی ندارد انسان روحی آزاد دارد و آزاد است و آزادانه اختیار دارد که هر نوع پوششی داشته باشد؛ نه تنها پوشش بلکه طبق کنوانسیونهای بینالمللی و اعلامیه جهانی حقوقبشر، طبق ماده ۱۹ آن آزادی اظهار عقیده، نظر و بیان را دارد. به تعبیر ما حقوقدانان در اینجا قاعده اهم و مهم حاکم (مطرح) است، مردم آگاه نباید قاعده اهم که آزادی خلق قهرمان است را فدای مسأله مهم یعنی شیوه حجاب بکنند.
چرا نباید رژیم سلطنتی دوباره حاکم شود؟
آیا اصلاً امکان به قدرت رسیدن رژیم سلطنت وجود دارد؟
در وهله اول چون نباید به سرنوشت افغانستان دچار شویم، چون نباید اجازه داد انسانهای مسخ شده و فاقد قوه تخییر و تعقل که میپندارند تنها عقیده آنها حقیقت مطلق است بر خلق مسلط شوند
رژیم آخوندی و سینه چاکان سلطنت و ملیجکهای صادراتی اصلاحطلبی (معصومه قمی) که موضع مشخصی هم ندارند گاهی برای خاتمی دم تکان میدهند و گاهی سینه چاک بچه شاه میشوند! از خاطرشان رفته که این سازمان بود که همواره رژیم خونخوار و جنایتکار آخوندی را زمینگیر کرده و هزاران و هزار شهید فدای وطن و خلق کرده است از ۳۰خرداد ۶۰ گرفته تا نسلکشی خاوران ۶۷ که خاکش را سرمه چشمانمان کردیم و قسم خوردیم تا اجازه دست درازی به مرتجعین سلطنتی و آخوندی ندهیم و روحشان و یادشان را از آزادی خلق شاد کنیم و از طرفی دیگر ارتجاع سلطنت قادر به تسلط به خلق نیست چون ۲۲بهمن ۵۷روز مرگ ابدی سلطنت بود زمانی که بهرغم کشتارهای ساواک و جنایات رژیم سفاک پهلوی دیگر توانایی مقابله با انقلابیون را نداشت اما بهدلیل شهادت رهبران و بنیانگذاران فقید سازمان از محمد حنیفنژاد عزیز تا بدیع زادگان بزرگوار توسط ساواک جنایتکار این تحول شکوهمند به دست خمینی کذاب و متحجر افتاد که با دروغهای فراوانی مردم را فریب داد.
این سازمان بود که همواره با مبارزات خود با رژیم سلطنتی و رژیم آخوندی موضع و مزربندی خود را روشن کرده این مهم را خون شهدای سازمان چه در زمان رژیم پهلوی و چه در زمان رژیم خمینی مهر اثبات آنرا زده است و همواره بیزاری خود را از جنایات رژیم خونخوار آخوندی اظهار کرده است.
یکی از ویژگیهای قیام و انقلاب مرزبندی بین نیروهای انقلابی و نیروهای ضدمردمی است. بعضی از نیروها برای مالهکشی و پاک کردن دست خونین جلاد و لیسیدن چاقوی جلاد وارد صحنه میشوند مثل اصلاحطلبان قلابی، خیلی از سلبریتیهای حکومتی صادراتی و ملیجکهای درباری هم با دروغ و دغل سوخت به جنایتکاران میرسانند که بسیار هم مشمئز کننده است.
سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران بههمراه طیف ایرانیان دارای مرزبندی با رژیم آخوندی و سلطنت بوده و خواهد بود و هیچ نیازی به اثبات آن نیست چون فعالیت ۵۷ساله بزرگترین سازمان مبارزاتی ایران گواه این مرزبندی و تفاوت فاحش است، از سال۶۰ تا قیامهای ۸۸ و ۹۶ و ۹۷ و۹۸ و حال حاظر تنها هماورد رژیم ولایت فقیه در عرصههای داخلی، بینالمللی، حقوقی، دیپلماسی و دادخواهی بودند. از آن طیفهایی که در فردای ۲۲بهمن حضور داشتند، فقط نبرد تمامعیار بین سازمان و رژیم خمینی ماند. سازمان هزاران کشته و اسیر از همان نسل برآمده از انقلاب ۵۷ در وفاداری به اولویت «آزادی» نثار کرده است. سازمان پس از ضربهها، به ترمیم و بازسازی و حفظ تشکیلات خود پرداخت؛ چرا که از فردای ۲۲بهمن به بعد، دو اصل بود که رمز موفقیت و ماندگاری سازمان را ایجاد کرد:
وفاداری مشترک بر اولویت «آزادی» تا رهایی ایران از ارتجاع آخوندی
داشتن تشکیلات بهعنوان ظرف ضروری استمرار مبارزه و تلاش جمعی برای حفظ آن.
بر خلاف گذشته این بار رهبران سازمان مجاهدین حاضر و سایهشان بر سر انقلاب است و خلق قهرمان آگاه بر اوضاع و فریب دماگوژی و عوامفریبی ملیجکهای درباری را نخواهند خورد.
به امید آباد کردن ایران دوشادوش خلق قهرمان
ما وامدار خون شهدای فقید سازمان هستیم و خواهیم بود و بهرغم این خونها این بار ایرانی آباد خواهیم ساخت.
پویا حسابگر - حقوقدان از آذربایجان غربی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر