در مرکز شهر دزفول کنار رودخانه رودبند و در جوار امامزاده «رودبند» پنج گور جمعی مربوط به قتلعامشدگان سال ۶۷ کشف شد. چند سال بعد هم روی همین گورهایجمعی در دو محل یک موزه با عنوان «شهدای دفاع مقدس و بنای سرباز گمنام» و یک بهاصطلاح حسینیه ساختند تا تحت این نام تمام آثار جنایت را مخفی کنند.
در اهواز چند مرتبه مزار شهیدان بهشت آباد را تخرب کردند و در ابتدای ۹۶دوباره با لودر به جان خاک افتادند...
با گسترش جنبش دادخواهی تلاش مزدوران برای تخریب آثار قتلعام و گورهای جمعی بیشتر شد. در مشهد با بهانه پروژههای ساختمانی به تخریب گورها پرداختند، در خوی گورها را آتش زدند و روز اول تیر ۱۳۹۶ مزدوران خامنهای وارد وادی رحمت و مزار شهیدان تبریز شدند. مزدوران با ماشینآلات سنگین اقدام به صاف کردن سطح زمین و از بین بردن سنگهای مزار کردند. چند روز بعد، بهدنبال افشاگری مقاومت، شیادانه تلاش کردند جنایت تخریب مزار شهدای گمنام مجاهد تبریز را لابلای انجام پروژههای عمرانی پنهان و لاپوشانی کنند. همچنین با نصب تابلو پروژه همسان سازی بلوک اطفال با میدان آرامستان وادی رحمت سعی کردند مردم و اهالی را باز هم فریب دهند. مزدوران برای عادیسازی و مقابله با خشم مردم، ۱۲سنگ مزار را در محل بتون ریزی جدید گذاشتن تا وانمود کنن کاری با مزارها ندارن اما... همه رو سیمان کردن...
البته تلاش برای محو و تخریب خاوران همچنان ادامه دارد زیرا خونی که از رگان خاوران در سراسر ایران جریان دارد تمامیت نظام قتلعام را تهدید میکند.
روز جمعه ۲۹ تیر۹۷ خانوادههای خاوران اهواز که برای دیدار از مزار شهدای مجاهد خلق به منطقه پادادشهر در پشت قبرستان بهشتآباد، در اهواز رفته بودند، دوباره با صحنه تخریب مزار شهدا مواجه شدند.
چند روز بعد خانم مریم رجوی، دبیرکل، شورای امنیت، شورا و کمیسر عالی حقوقبشر ملل متحد و عموم مراجع بینالمللی مدافع حقوقبشر را به اقدام فوری برای ممانعت از تخریب سیستماتیک مزار شهیدان قتلعام ۱۳۶۷ و نابودی آثار این قتلعام توسط فاشیسم دینی حاکم در سراسر کشور بهویژه در اهواز فراخواند.
قتل عام سال ۶۷ ـ کشتار زندانیان سیاسی با عنوان مواد مخدر
در گرماگرم قتلعام و کشتار زندانیان سیاسی بعضی از زندانیان را به اسم قاچاقچی و مواد مخدر در ملأعام حلقآویز کردند. روز چهارشنبه ۱۲ مرداد احمد غلامی و محمد رامش را روی پل هوایی شهر آمل به اتهام قاچاقچی مواد مخدر بدار کشیدند. مردمی که شاهد صحنه بودند گفتند وقتی طناب گردنشان انداختند فریاد میزدند: «ما مجاهدیم، ما زندانی سیاسی هستیم».
بعضی از شهرها جوانان را در خیابان دستگیر و همانجا به جرم هواداری از مجاهدین حلقآویز میکردند. حتی زندانیان آزاد شده را دوباره دستگیر و اعدام کردند.
بعدها معلوم شد تا یک سال بعد اعدام زندانیان مجاهد با عنوان رذیلانه دزدی و قاچاق و مواد مخدر در شهرهای مختلف ادامه داشته است.
در یکی از کتابهای خاطرات زندان در همین رابطه آمده است:
«علیاکبر علائینی ۲۸ خرداد ۶۷ تحت عنوان مجرمان مواد مخدر در پل سیمان تهران سربهدار شد. بهمحض اینکه طناب را دور گردن علیاکبر انداختند فریاد کشید من علیاکبر علائینی مجاهد خلقم؛ قاچاقچی نیستم...
۲۶مرداد ۶۸ مصطفی جوان شادلو را در سیاهکل تحت عنوان قاچاقچی دار زدند. پدرش، احمدرضا، با دیدن این صحنه جگرش کباب شد؛ فریاد کشید پسرم مجاهد است. بلافاصله پاسداران پدر را دستگیر و سربهنیستش کردند...
کافیست لحظهیی خودمان را جای برادر «زینت حسینی و سارا علیزاده» قرار دهیم که در مرداد ۶۸ در تهران به جرم فساد! و مواد مخدر اعدام شد تا بفهمیم در این مدت چه بر سر مردم و مجاهدینش آمده است...». (آفتابکاران جلد۵ـ صفحه ۳۶)
آبان ۶۸ زندانیان مجاهد هادی متقی، جعفر ستاره آسمان، غلامحسین صالحی و اعظم طالبی رودکار را در ملأعام اعدام کردند. روز شنبه ۲۰ آبان ۶۸ روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی نوشت:
«بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان به جرم قتل عمد، مثله کردن و سوزاندن بقای جسد، سید حسین ابهرینژاد به اتهام ارتکاب... جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رورکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه، وارد کردن سلاح گرم و مواد مخدر و... محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و در محوطه شهربانی رشت به اجرا درآمد».
بله! خواهر مجاهد اعظم طالبی رودکار را در ملأعام به جرم فساد اعدام کردند...
در گرماگرم قتلعام و کشتار زندانیان سیاسی بعضی از زندانیان را به اسم قاچاقچی و مواد مخدر در ملأعام حلقآویز کردند. روز چهارشنبه ۱۲ مرداد احمد غلامی و محمد رامش را روی پل هوایی شهر آمل به اتهام قاچاقچی مواد مخدر بدار کشیدند. مردمی که شاهد صحنه بودند گفتند وقتی طناب گردنشان انداختند فریاد میزدند: «ما مجاهدیم، ما زندانی سیاسی هستیم».
بعضی از شهرها جوانان را در خیابان دستگیر و همانجا به جرم هواداری از مجاهدین حلقآویز میکردند. حتی زندانیان آزاد شده را دوباره دستگیر و اعدام کردند.
بعدها معلوم شد تا یک سال بعد اعدام زندانیان مجاهد با عنوان رذیلانه دزدی و قاچاق و مواد مخدر در شهرهای مختلف ادامه داشته است.
در یکی از کتابهای خاطرات زندان در همین رابطه آمده است:
«علیاکبر علائینی ۲۸ خرداد ۶۷ تحت عنوان مجرمان مواد مخدر در پل سیمان تهران سربهدار شد. بهمحض اینکه طناب را دور گردن علیاکبر انداختند فریاد کشید من علیاکبر علائینی مجاهد خلقم؛ قاچاقچی نیستم...
۲۶مرداد ۶۸ مصطفی جوان شادلو را در سیاهکل تحت عنوان قاچاقچی دار زدند. پدرش، احمدرضا، با دیدن این صحنه جگرش کباب شد؛ فریاد کشید پسرم مجاهد است. بلافاصله پاسداران پدر را دستگیر و سربهنیستش کردند...
کافیست لحظهیی خودمان را جای برادر «زینت حسینی و سارا علیزاده» قرار دهیم که در مرداد ۶۸ در تهران به جرم فساد! و مواد مخدر اعدام شد تا بفهمیم در این مدت چه بر سر مردم و مجاهدینش آمده است...». (آفتابکاران جلد۵ـ صفحه ۳۶)
آبان ۶۸ زندانیان مجاهد هادی متقی، جعفر ستاره آسمان، غلامحسین صالحی و اعظم طالبی رودکار را در ملأعام اعدام کردند. روز شنبه ۲۰ آبان ۶۸ روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی نوشت:
«بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان به جرم قتل عمد، مثله کردن و سوزاندن بقای جسد، سید حسین ابهرینژاد به اتهام ارتکاب... جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رورکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه، وارد کردن سلاح گرم و مواد مخدر و... محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و در محوطه شهربانی رشت به اجرا درآمد».
بله! خواهر مجاهد اعظم طالبی رودکار را در ملأعام به جرم فساد اعدام کردند...
قتل عام سال ۶۷ ـ آمار قتل عام
۳۰سال از قتل عام سال ۶۷ گذشت اما هنوز آمار دقیقی از قربانیان فاجعه و قتلعام شدگان در دست نیست.
دیدیم که برای پوشاندن جنایت چه وحشیگریها و چه شقاوتها کردند؛ از جمع کردن شناسنامههای قتلعام شدگان و سوزاندن پروندهها تا تخریب مزارها، از ممنوعیت عزاداری و تجمع و مراسم یادبود و سالگرد و... تا محو آثار و سیمانکاری گورهای جمعی و هزار تهدید و ارعاب و...
و دیدیم که طرح موضوع قتلعام زندانیان به بالاترین جرم و مرز سرخ رژیم تبدیل شد و با تلاش گسترده و سیستماتیک مانع از درز اطلاعات و اخبار قتلعام شدند.
در نتیجه ـ بهعلت شدت اختناق و تلاش همهجانبه برای انکار قتلعام ـ اطلاعات و آمار اغلب شهیدان بهویژه در شهرستانها هرگز برملا نشد. خدا میداند چه تعداد در شهرهای غربی و جنوبی کشور قتل عام و چند صد نفر در زندانهای شیراز و اهواز و مشهد و اصفهان و شهرهای گیلان و مازندران سربهدار شدند.
از صد یا صد و بیست نفری که فقط در یکی از گورهای جمعی و خاوران رشت آرمیدهاند اسم بیست یا سی نفر بیشتر فاش نشد. از فاجعه قتلعام در زندانهای شهرهای مرزی هنوز خبری نیست. هنوز آمار روشنی از کسانی که در شهرهای مختلف یا مناطق ساحلی سلاخی شدند نداریم؛ نمیدانیم آنان که در گور تیرباران و نیمه جان دفن شدند و عزیزانی که در گونی و کفن و... گلولهباران شدند چه تعداد و کجا بودند. از زندانهای بزرگ وکیلآباد و عادلآباد که صدها زندانی سرموضع داشتند جز چند نفری که اقوام یا آشناهایشان توانستند اسمشان را برای مقاومت ارسال کنند اسمی و رسمی در دست نیست.
در این شرایط هر اسم و اطلاعاتی از هر شهید بیانگر دهها شهید بینام نشان و هزاران داغ و درد و آه خانوادههایی است که بیتاب و بیپناه و بیمار شدند...
کسانی که ـ با هر انگیزهیی ـ سعی در پایین آوردن آمار قتل عام زندانیان سیاسی دارند مبنای قضاوت و تحلیلشان را ادعای آقای منتظری میدانند که در یکی از نامههایی که به خمینی نوشتند به عدد ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ اعدام اشاره کرده در حالی که همین آقای منتظری در اولین نامهیی که بهتاریخ ۹ مرداد ۶۷ (یعنی ۳ روز بعد از تشکیل هیأت مرگ تهران) به خمینی نوشت ضمن اشاره به اعدامهای گسترده تصریح کرد: «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود»
این در حالی است که ۹ مرداد که نامه را نوشتهاند، ماشین کشتار زندانیان هنوز در همه شهرها به راه نیافتاده بود؛ حتی در زندان گوهردشت هم هیأت مرگ از روز شنبه هشتم مرداد مستقر شد. ضمن اینکه سرعت و شتاب اعدامها بعد از دهم مرداد بیشتر شد.
با این حساب فقط با استناد به همین جمله «اعدام چند هزار در چند روز» ـ حتی با فرض فقط یک ماه اعدام ـ به عدد بیش از ۳۰ هزار میرسیم. البته میدانیم در بعضی از شهرستانها قتلعام تا چند ماه بعد هم ادامه داشت.
دکتر محمد ملکی؛ اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب؛ طی مصاحبهیی در مورد آمار قتلعام شدگان ضمن تأکید روی عدد بیش از ۳۰هزار اعدام گفت:
«تعداد هم خیلی زیاده؛ من اگر بخواهید سندی دارم که نشون میده تعداد خیلی زیاده و آنچه که آیتالله منتظری و دیگران در ۴هزار و ۵هزار و این حرفها گفتن اینا اولاً اطلاعاتی ست که ایشون داشتن و بعد هم به ایشون دادن و بعد هم مربوط به تهران بوده در حالی که این مسأله کشتار سال ۶۷در تمام شهرستانها و حتی شهرستانهای کوچک و روستاها هم اجرا شده است...».
رضا ملک معاون سابق تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات در زمان آخوند فلاحیان، طی یک افشاگری تکاندهنده از داخل زندان در سال۱۳۸۷خطاب به دبیرکل مللمتحد گفت:
«جنایات این رژیم به حدی است که طی چند شب در سال ۶۷بیش از ۳۳هزار و ۷۰۰نفر زندانیان دارای حکم اعدام و در گورهای دستجمعی توسط کانتینرها و بولدوزها به خاک سپرده شدند..».
البته برخی دیگر از کسانی که روزگاری در هیأت حاکمه بودند و امروز کنار کشیده و برخی از اسناد آن جنایت بزرگ را افشا کردند به عدد بیش از ۲۰ هزار و ۳۰ هزار هم اعتراف کردند. (مهدی خزعلی از معاونین ریاست جمهوری، محمد نوریزاد روزنامهنگار و سینماگر سابق و...) اما نکته بسیار مهم این است که در شرایطی که هیولا با تمام قوا در محو آثار و نشانههای شهیدان تلاش میکند تا امروز بیش از پنج هزار اسم و مشخصات از مجاهدین و بیش از پانصد اسم از زندانیان سایر جریانها که در جریان قتل عام سال ۶۷ مظلومانه شهید شدند برملا و افشا شده است.
البته به یمن جنبش فراگیر دادخواهی که موضوع قتل عام زندانیان در سال ۶۷ را به عاملی برای مبارزه ملی تبدیل کرد، هر روز شاهد اطلاعات جدیدی از شهیدان و گورهای جمعی هستیم.
البته آمار واقعی قتل عام شدگان بعد از پایان اختناق و نابودی کامل حکومت قتل عام روشن و افشا خواهد شد.
زمانی که پردهها کنار برود، میبینیم عدد ۳۰هزار هم بسیار محتاطانه تنظیم شده و آمار واقعی بیش از اینهاست.
«جنایات این رژیم به حدی است که طی چند شب در سال ۶۷بیش از ۳۳هزار و ۷۰۰نفر زندانیان دارای حکم اعدام و در گورهای دستجمعی توسط کانتینرها و بولدوزها به خاک سپرده شدند..».
البته برخی دیگر از کسانی که روزگاری در هیأت حاکمه بودند و امروز کنار کشیده و برخی از اسناد آن جنایت بزرگ را افشا کردند به عدد بیش از ۲۰ هزار و ۳۰ هزار هم اعتراف کردند. (مهدی خزعلی از معاونین ریاست جمهوری، محمد نوریزاد روزنامهنگار و سینماگر سابق و...) اما نکته بسیار مهم این است که در شرایطی که هیولا با تمام قوا در محو آثار و نشانههای شهیدان تلاش میکند تا امروز بیش از پنج هزار اسم و مشخصات از مجاهدین و بیش از پانصد اسم از زندانیان سایر جریانها که در جریان قتل عام سال ۶۷ مظلومانه شهید شدند برملا و افشا شده است.
البته به یمن جنبش فراگیر دادخواهی که موضوع قتل عام زندانیان در سال ۶۷ را به عاملی برای مبارزه ملی تبدیل کرد، هر روز شاهد اطلاعات جدیدی از شهیدان و گورهای جمعی هستیم.
البته آمار واقعی قتل عام شدگان بعد از پایان اختناق و نابودی کامل حکومت قتل عام روشن و افشا خواهد شد.
زمانی که پردهها کنار برود، میبینیم عدد ۳۰هزار هم بسیار محتاطانه تنظیم شده و آمار واقعی بیش از اینهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر