نظام مبتنی بر سلطنت مطلقهٔ فقیه، ساختاری است که علاوه بر شیوهٔ استبداد آسیایی، از توتالیتاریسم و فاشیسم نیز بهره میجوید. در این ساختار اهریمنی رأی و انتخاب مردم هیچ محلی از اعراب ندارد.
مضحک آنجاست که چنین رژیمی برای سفیدنمایی و فریب اذهان، ماسک «انتخابات» و «مردمسالاری» نیز بر چهره میکشد. این ژست سخیف دیرگاهی است که دیگر کسی را در داخل ایران نمیفریبد. همه میدانند که انتخابات مورد ادعای این رژیم، سازوکاری است که از یک تاریکخانهٔ اشباح مهندسی میشود. «نظارت استصوابی» و «تأیید صلاحیت نامزدها» در «شورای نگهبان ارتجاع» دو سازوکاری هستند که بهخوبی ماهیت و مأموریت این تاریکخانه را برملا میسازند.سیاست حاکم بر این مهندسی، «خالصسازی» حکومت از عناصر ناهمخوان و انحصار قدرت در دست کسانی است که طابقالنعل بالنعل منویات خامنهای را پیش ببرند. بهعبارت دیگر هدف از برگزاری نمایش انتخابات، دستچین کردن و برکشیدن سرسپردهترین رجالهها و آرایش آنها در ویترین جلویی نظام است.
رد صلاحیت اغلب رجالگان نامنویسی کرده برای ریاستجمهوری از سوی شورای نگهبان ارتجاع، جای تردید باقی نمیگذارد که همه چیز در دوران سرنگونی این رژیم از حفظ نظام و حل معضل جانشینی خامنهای چیده شده است. قابل ذکر است که در بین رد صلاحیت شدگان، یک رئیسجمهور سابق، یک رئیس سابق مجلس، چند وزیر و معاون وزیر، چند عضو مجلس ارتجاع و یک عنصر ویژهٔ دفتر خامنهای دیده میشوند. یعنی این رژیم بعد از هلاکت ابراهیم رئیسی به نقطهیی از شکنندگی رسیده است که حتی دست و پای خودش را نیز خراطی میکند. یعنی حتی طاقت و ظرفیت برگزاری «نمایش انتخابات» را نیز ندارد و به «فکاهی انتخابات» و شمایی مضحک از آن تن داده است. جالب اینجاست که دو تن از مهرههایی که این بار جزو تأیید صلاحیت شدگان هستند، پیشتر از سوی شورای نگهبان ارتجاع رد صلاحیت شده بودند: «مسعود پزشکیان» و «مصطفی پورمحمدی».
برکشیدن آخوند مصطفی پورمحمدی بیانگر نیاز شدید خامنهای به پر کردن حفرهٔ رئیسی است. وجه مشترک این عضو هیأت مرگ در قتلعام۶۷ با رئیسی، خصومت هیستریک او نسبت به مجاهدین است. خامنهای با برجستهکردن او میخواهد سیاست «تسویه حساب با مجاهدین»، این سلسلهجنبانان قیام و سرنگونی را پیش ببرد (۱). گزینش این جلاد پیشانی سیاه و همنعلین رئیسی، «علامت روشنی است که ”بتخدا“ و ”دژخیمخدا“ی خامنهای، همان روح پلید اعدامها و قتلعام دهه ۶۰ است».
واضحتر بگوییم او بر آن است «مثل همیشه بر انقباض و اختناق و خالصسازی و بر تروریسم و جنگافروزی بیفزاید و به سلاح اتمی روی بیاورد» (اقتباس از پیام ۲۰خرداد مسعود رجوی)
اصلاحطلبان قلابی با به به و چه چه کردن، و «طبیب ایران»! نامیدن یکی از مهرههای بر گذشته از صافی شورای نگهبان ارتجاع، مذبوحانه تقلا میکنند، پاره استخوانی از خوان قدرت به دست بیاورند. آنها با چشم بستن بر قیامهای پیشین و دریای خون بین مردم ایران و این حکومت جهنمی، در رویای ناکام «قشر خاکستری» هستند و فکاهی انتخابات خامنهای را «تغییر ریل از سوی نهاد قدرت»! جا میزنند.
بدیهی است که مانند نمایش سال۱۴۰۰، ولیفقیه ارتجاع برای بازارگرمی بهاصطلاح انتخاباتش از آنها استفاده خواهد کرد و بعد به دورشان خواهد افکند. حال بگذار در سراب «دومین خرداد اصلاحطلبان»! «شنیدن سیگنالهای خوب»! طی طریق کنند.
تحریم قاطع انتخابات مجلس ارتجاع از سوی مردم ایران اثبات کرد که «در این رژیم جایی برای انتخاب نیست و زمان، زمان انقلاب و دادخواهی آتشین است»
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــ
(۱) اشاره به حرفهای آخوند مصطفی پورمحمدی در بارهٔ مجاهدین در گفتگو با نشریهٔ «مثلث»:
«انتظار این است که در وسط میدان جنگ از بحثهای حقوقی و مراقبتهای شهروندی و انسانی حرف بزنیم؟. . هیچ تخریبی در این ۴۰ سال اتفاق نیفتاده مگر آن که پای اصلی آن منافقین بوده است. ما هنوز تسویهحساب نکردهایم و بعد از تسویهحساب این حرفها را پاسخ میدهیم. شوخی هم نداریم. اینها باید بیایند و پاسخ خیانتها و جنایتهایشان را بدهند... ما به خاطر منافقین کلی شهید دادیم، تلفات دادیم، شکست خوردیم و حالا من باید بیایم و جواب حقوقی بدهم که فلان خمپاره را در جایی اشتباه یا درست انداختهایم؟ منافقین همهشان جنایتکارند و باید در دادگاه محاکمه شوند. آنها آدم کشتند و جنگ کردند و باید به اشد مجازات محکوم شوند» (شرق. ۳ مرداد ۱۳۹۸).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر