آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود زجان شستیم از برای آزادی
تا مگر بهدست آریم دامن وصالش را
می دویم به پای سر در قفای آزادی
پس از سالها نبردی بیامان و خونبار با دیکتاتوری سلطنتی و حصول آزادی نسلی آرمان خواه با ارادهای پولادین برای کسب آزادی خلقی به گروگانگرفته شده و مظلوم قد برافراشت. نسلی که با بهدست گرفتن رایت شرف در کسوت مبارز و مجاهد برای آزادی تمام قد ایستاد و در یککلام مقاومت بود و مقاومت بود و مقاومت.
در زندانها بهرغم اعدامهای شقاوتباری که شبها تا بیش از ۴۰۰نفر مقاومت ادامه داشت، مقاومت نسج و اوج بیشتری میگرفت تا مقطع قتلعام ۶۷. رژیم طراحی و برنامهریزی قتلعام را از یکسال قبل شروع کرده بود. جابهجایی و طبقهبندی زندانیان بر اساس برنامه مدون وزارت بدنام اطلاعات و سایر ارگانهای سرکوب ارتجاع صورت گرفت. ولی این بار مقاومت از نوع دیگری بود. مقاومتی فراسوی طاقت انسان که زندانیانی چون سید جعفر هاشمی و یاران تبعیدیاش از مشهد سمبلهای درخشان آن بودند. مقاومتی الهام گرفته از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین که البته توصیف آن، نیازمند فرصتی دگر است.
سید جعفر هاشمی در مقابل سؤال هیأت مرگ خود را سرباز رجوی معرفی کرد. آری مبارزه و ایستادگی سالیان زندان در اوج خود با نام خجسته مسعود عجین شده کما اینکه در این سالیان نبرد با حاکمیت جهل و جور و جنون، حذف رسم مجاهدین و نام مریم و مسعود رجوی از سپهر سیاسی و مبارزاتی میهن امکان ناپذیر است. همچنانکه با اعتلای جنبش دادخواهی نام خواهر مریم عزیز مان بر تارک جنبش میدرخشد.
من خود یکی از بازماندگان آن قتلعام هستم و در روز ۱۲مرداد به نزد هیأت مرگ رفتم و در روز ۱۵مرداد در راهرو بهزعم و جرأت خویش تلاش میکردم خبر دهم که این جماعت هیات مرگاند و این صفها به آمفیتئاتر شقاوت میروند که در آن سمفونی مرگ میزنند برای رقص طوقیان سربدار غافل از آن که اینان دل به دریا افکنانند و به هیات مرگ ریشخند زدهاند و یک دست جام باده عشق و یک دست زلف یار مرگی چنین میانه زندان آرزویشان. همچون محمدرضا شهیر افتخار و غلامرضا کیاکجوری و داریوش حنیفه و یا در اوین همچون مجید طالقانی و مجید و امیرعبدالهی دو برادر ۲۲و ۲۳ساله که با اعتراض و بیان مجدد هویت مجاهدی خود بر طناب دار بوسه زدند.
جا دارد در همین جا به آنها که برای خدمتگذاری به رژیم از قتلعام و جنبش دادخواهی هویتزدایی کرده یا آنرا منحرف میکنند میگویم عرض خود میبری و زحمت ما میداری، همانگونه که این روزها در دادگاه استکهلم میبینیم تلاش دو ساله رژیم و مزدوران و نفوذیهایش برای منحرف کردن جنبش دادخواهی، به ضد خود تبدیل شده بهنحوی که رژیم از غلط کرده خود پشیمان است، اما دیگر کار از کار گذشته و رژیم در دامی افتاده که از طریق مزدور و دژخیم برای مقاومت پهن کرده بود. و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر