گردهمايي امسال مقاومت ايران در فرانسه، پنجره ايست رو به ايران، رو به جهان، و شايد رو به خدا.
رو به سوريه، رو به عراق، رو به جهاني كه از اين همه وحشت و شقاوت پراكني آخوندهاي رژيم ولايت فقيه، حيرت زده شده است. مثل اين است كه در شبي كه پر از صداهاي نفرت انگيز بمب و موشك و ضجه، و پر از صحنه هاي خونين است، ناگهان پنجرهاي پرنور باز شود.
با زمينه اي از گل، با هوايي خنك و پر از عطر گلها، آميخته به دل انگيزترين نغمه ها،
و جهان در اين پنجره با كمال تعجب ميبييند كه قاب اين پنجره نقش و نگار ايراني دارد! آفتابش از مشرق و اشراق ايراني است؛ و اين پنجره رو به همه حرف ميزند. رو به جهان ميگويد: خطا رفته ايد اگر فكر كردهايد ايران، ايران ِشقاوت پيشگان مرتجع است. به خدا ميگويد: آنجا اگر شياطين هر غلطي كرده اند، اما انسان هم آنجا هست. انسان! اما به هموطنان چه ميگويد؟ شايد رو به هموطنان شعري ميخواند. اينگونه:
بگشا پنجره ها را
كه همه حنجره ها را بستند
باز كن هرچه كه در مي بيني
رو به هر فكر و صدا
رو به هر حرف و ندا
ياد كن از همه كس، از همه چيز
كه در اين زندان تار و پلشت
ديده ها را كشتند،
و در خاطرهها را بستند
عشق ميورز به هر كس، هر چيز
به درخت و در و ديوار، به آب
كه در اين بازار كينه و خشم
عشقها را بر دار زده،
عاطفه ها را بستند
اشك را پاك كن از رخسارت
گريه را لبخندي كن
بر لب باد نشان
تا كه بر گونه ي هر هموطني ميگذرد
بوسه شود
در توان خود اگر مي بيني
همه ي خويشتنت را شعري كن
كلماتش همه اميد و نويد
در نگاهت
شوق و شوري ز محبت بنشان
به هر آن كس كه رسيدي
بي بهانه يا با هر ترفند
سر حرفي و كلامي بگشا
كه در رابطه ها را بستند
راه بر حس خدا بسته شده
همه چيزي در اين خاك
از حضور نفس ابليسان خسته شده
رو بگردان ز هرآن سنگ
هر آن تنگ
هر آن لحظه ي بد رنگ، كه ردي و نشاني ز پليدي دارد
و هر آن برق نگاهت را
مهري كن
سر سجاده ي هر باغچه اي
وردي از رحمت دادار بخوان
و بدان
كه همه پاكدلان، نيكان، خوبان، نيك انديشان
همگي همدستند!
بگشا پنجره ها را
كه ره حرف و صدا باز شود
عشق، آواز شود.
م.شوق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر