سقف خانه اش آسمان شب است
اما
در هفت آسمان
يك ستاره ندارد
و هزار جاده ي خاموش و بي انتها
از ميان چشم هاي خسته اش ميگذرد
بي ستاره
پدر
واژه ي نامفهوم ياس
و مادر
در ميان لباسهاي چرك
دنبال خورشيد كوچك گمشده اش ميگردد
آه كودك
اندوه تو
قلب زمين را ميفشرد
اما در هفت آسمان
هفتصد ستاره سپيد
در انتظار شكوفيدن است
كودك!
تنهايي ات را به من بده
قلب كوچك من
خانه ی توست
الف.مهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر