لينك: http://goo.gl/QFTKI4
با بغض هزار ساله اي در نايم
تا ريشه ي ظلم بركنم مي آيم
با تكيه و اقتدا به زينب گويم
من وارث انقلاب عاشورايم
آيين شما تجارت دين باشد
دركام شما عزا چه شيرين باشد
اي ننگ بر اين مرثيه خوانان كه اگر
مفهوم حسين وكربلا اين باشد
برخيز و بگو كه دور ظلمت كافيست
با نام خدا جرم و جنايت كافيست
برخيز و خودت شروع هر حادثه باش
چون خيره شدن به چشم ساعت كافيست
تقدير بشر تولد و مردن نيست
انسان كه رسالتش فقط بودن نيست
پيغام حسين و كربلايش اين بود:
هركس كه به ظلم تن دهد از من نيست
رفتي و اسمت پرچم ما شد
وسعت ايران كرب و بلا شد
هنوزم اسم و اثر عباس
پاي سوگنداس، پاي پيمون هاس
هنوزم رزم و رجز اكبر
ميشه سرمشق صف ما يكسر
سرخي خونت شعله كشيده
وعده ي مرگ هرچي يزيده
اگه جاده خون و خطر داره
اگه دشمن تير و تبر داره
ما تو رو داريم ما تو رو داريم
چه غم از توفان تا تو رو داريم
ما تو رو داريم ما تو رو داريم
يه آينه هس غرق ستاره
كه تا جهان هس بي غباره
هزار و چارصد ساله داره
بر ما مي تابه
با نقشاي پاك و خدايي
حسين و پيغام رهاييش
با لشكر گرد و فداييش
تنها جوابه
يك طرف عباس و لب تشنه
دست بريده، سرخي دشنه
رزم حبيب و شور جوونيش
چين شرف داره رو پيشونيش
عباس و حاضر گفتنش از دل
تن زدن از آرامش ساحل
عشق زهير و عزم ستيزش
شوق گذشتن از همه چيزش
آينه، آينه! در تو خود را ديدم
رهرو زينبم، عاشق خورشيدم
يه آينه هس غرق ستاره
كه تا جهان هس بي غباره
هزار و چارصد ساله داره
بر ما مي تابه
با نقشاي پاك و خداييش
حسين و پيغام رهاييش
با لشگر گرد و فداييش
تنها جوابه
با اونكه از دلدادگي پر شد
گمشده اي كه يك شبه حر شد
ام وهب، شيري كه با فرياد
رفت و سر فرزندشُ پس داد
جوش و خروش قاسم و اكبر
قلباي زخمي تيغه ي خنجر
بشنو تو از اون فديه ي گلگون
ناي علي اصغر شده پر خون
نوگل تشنه و پرپر من
جان بابا علي اصغر من
اي بخون خفته سرباز كوچك
اي تو يار آخر من
اي حسين جان عجب سر نوشتي
از علي اصغرت هم گذشتي
در ره سرخ آزادي و عشق
عهد خود با خون سرشتي
كودكم اي گل سرخ بي جان
خوش دميدي به باغ شهيدان
تا ابد از گلويت غزلخوان
هر چكاوك در گلستان
اي حسين جان عجب سر نوشتي
از علي اصغرت هم گذشتي
در ره سرخ آزادي و عشق
عهد خود با خون سرشتي
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
اي يزيد سر زده ز جامه ي فقيه
اي به خولي، به شمر و حرمله شبيه
خوب در دلت ز كربلا هراس است
باش كين زمان زمانه ي تقاص است
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
اي خليفه ي ستمكار حق ستيز
برتو بسته ام ز هر سو ره گريز
ما تو را به خاك ذلت كشيديم
باز در نينوا بهم رسيديم
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
اين صداي يك ملت اسير
مادر فقير،نوجوان پير
آه ازين ستم، از حراج جان
از تجارت مغز استخوان
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
گرچه كوبه كو پر از كشته گشته است
آب از سر حسينيان گذشته است
ما كمر به سرنگوني تو بستيم
در جوار كربلا كمين نشستيم
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
اي كه در جهان تنيده تار ننگ تو
لشگري حسيني آمده به جنگ تو
پاك ميشود زمين ز دين فروشان
مي تراود عشق همچو چشمه جوشان
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
بشنو اي يزيد مرگت دررسيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر