سال 1359
میتینگ امجدیه و سخنرانی مسعود رجوی با عنوان «چه باید کرد؟»
22 خرداد 1359 مسعود رجوى - امجديه
این سخنرانی، یک افشاگری تکاندهنده و یک تعرض سیاسی ـ اجتماعی تمامعیار مجاهدین بر ضداستبداد و انحصارطلبی و جنایتها و یکهتازیهای ارتجاعی خمینی و پاسداران و چماقدارانش بود که با حملات پیدرپی خود و با کشتار و سرکوب مجاهدین، میخواستند آزادی و پرچمداران آن را به مسلخ ببرند و دیکتاتوری زیر پرده دین را حاکم کنند. این سخنرانی در شرایطی که یورش چماقداران ارتجاع یک لحظه قطع نمیشد، ایراد گردید و یک بار دیگر فضای سیاسی ایران را در مقابل خمینی احیا کرد.
فضاحت این چماقداری تا آن حد بود که حتی بسیاری از مقامهای خود رژیم، از جمله احمد پسر خمینی، مجبور به محکوم کردن چماقداری شدند. امری که برای خمینی، بسیار سنگین بود.
****
سخنرانی و موضعگیری علنی خمینی علیه مجاهدین
4 تير 1359
خمینی در این موضعگیری تصریح کرد که دشمن اصلی او و رژیمش نه هیچ قدرت و نیروی خارجی، بلکه مجاهدین هستند.
وى گفت: «دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان است، بلکه در همینجا در مقابل چشمهای ما در همین تهران است» (رادیو تهران ـ 4تیر 1359).
سازمان مجاهدین خلق ایران برای جلوگیری از هر گونه درگیری بلافاصله اقدام بهبستن کلیه ستادها و دفاتر خود در تهران و شهرستانها کرد. بهاین ترتیب مجاهدین توطئه خمینی که میخواست با سخنانش مجوز سرکوبی تمامعیار مجاهدین را به چماقداران و پاسداران خود بدهد خنثی کردند و با فداکاری خود قطرات باقیمانده از فضای فعالیت سیاسی بعد از انقلاب ضدسلطنتی را در آن مقطع حفظ نمودند.
****
سال 1360
تظاهرات 500هزار نفره مردم تهران و آخرین اتمامحجت تاریخی با خمینی
30 خرداد 1360 تظاهرات عظيم مردم تهران در 30 خرداد سال 1360
آن روز رادیوی ارتجاع، پرده از روی همه چماقداریها و تاخت و تازها کنار زد و بهصراحت خطاب به پاسداران گفت و کراراً تکرار کرد که به اذن امام بهروی تظاهر کنندگان رگبار باز کنید. به این ترتیب پاسداران، تظاهرات مسالمتآمیز را، با دستور مستقیم خمینی بهخون کشیدند.
بعدازظهر30خرداد ۱۳۶۰، خمینی بهطور تاریخی در مقابل مسعود رجوی و آرمان مجاهدين شکست خورد و تمام شد. از این پس، مبارزه قهرآمیز انقلابی مجاهدین و همه موضعگیریهای آنها در منتهای مشروعیت و در منتهای مقبولیت مردمی شکل گرفت و پیش رفت. کارنامه درخشان دو و نیم ساله مبارزه سیاسی مجاهدین، این حقیقت تابناک را مجسم میکند.
****
تأسیس شورای ملی مقاومت
30 تير 1360
آرم شوراى ملي مقاومت ايران
در اساسنامه شورای ملی مقاومت آمده است: «شورای ملی مقاومت برای سرنگونی رژیم خمینی و استقرار دولت موقت تشکیل شده است».
تأسیس شورا یک ماه بعد از آغاز مقاومت انقلابی توسط مسعود رجوی و در بحبوحه موج اعدامهای جنون آمیز خمینی و در سیاهترین روزهای حاکمیت اختناق در تهران خون گرفته اعلام شد.
شورای ملی مقاومت، پیوسته در کانون مبارزات مردم ایران در برابر فاشیسم مذهبی جرار حاکم بر میهنمان قرار داشته است و اعضا و مسئولان آن عمر و زندگی خود را وقف پیشبرد آرمان رهایی بخش مردم ایران کردهاند. اعضا و مسئولان شورای ملی مقاومت فارغ از هر سمت و مسئولیتی که در سازمان کار شورا بهعهده دارند، در وهله اول خود را رزمنده جبهه نبرد آزادی مردم ایران میدانند و در سرد و گرم روزگار، پیوسته همراه با سایر هموطنان، در تظاهراتها، تحصنها و فعالیتها، برای رساندن صدای مظلومیت مردم ایران بهگوش جهانیان حضور داشتهاند و همراه با آنها فریاد زده و از جان مایه گذاشتهاند.
ماندگاری شورای ملی مقاومت، بهمدت بیش از سه دهه، بهمثابه دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ معاصر ایران، آن هم در بغرنجترین شرایط بینالمللی و منطقهیی، گویای اصالت شورا و ریشههای عمیقش در جامعه ایران، خط مشی اصولی آن مبنی بر سرنگونی رژیم ضدبشری و عدم عدول از این خط اصولی و همچنین تبلور مناسبات دموکراتیک و خصلت کثرتگرای آن است.
در شورای ملی مقاومت هر عضو، صرفنظر از اینکه یک سازمان بزرگ سراسری مانند مجاهدین باشد یا یک شخصیت منفرد، دارای یک حق رأی باشد. همچنین طبق تصمیمات شورا، دولت موقت که بر اساس برنامه شورا بهمدت حداکثر شش ماه از فردای سرنگونی رژیم آخوندی تا برگزاری انتخابات آزاد بر سر کار خواهد بود، دولتی ائتلافی است که همه احزاب و گروهها و گرایشات مختلف درون شورا در آن شرکت خواهند داشت. وظیفه شورای ملی مقاومت در وهله اول سرنگونی رژیم آخوندی است. پس از سرنگونی، شورای ملی مقاومت دولت موقتی را شکل میدهد که وظیفه اساسی آن، انتقال حاکمیت به مردم ایران و مستقر ساختن حاکمیت جدید ملی و مردمی است. وظیفه انتقال حاکمیت با انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس مؤسسان، حداکثر 6ماه بعد از سرنگونی دیکتاتوری آخوندی صورت میگیرد. در پایان دوره 6ماهه، دولت موقت از قدرت کنار میرود و مؤسسان منتخب مردم برای تعیین دولت جدید و تهیه قانون اساسی نوین آغاز بهکار میکند.
شورا با سازمانها و شخصیتهایش طیف کاملی از ترکیب اجتماعی و سیاسی ایران را بازتاب میکند. همچنان که نیمی از اعضای شورا را زنان تشکیل میدهند. شورا درعینحال، خودش الگویی از جامعه ایران فرداست، و طرحهایی که شورا برای مسائل مختلف جامعه ایران از سالها پیش اندیشیده، شاهد این مدعاست.
****
پرواز بزرگ رهبر مقاومت مسعود رجوی از قلب پایگاه شکاری در مهرآباد تهران به پاریس
7 مرداد 1360 عزیمت رهبر مقاومت مسعود رجوی - سال 1360
عاشقان آزادی و پشتیبانان مقاومت ایران وقتی خبر این پرواز را شنیدند، شاد شدند و در هر جا، از جمله در زندانها و شکنجهگاههای رژیم، آن را به یکدیگر تبریک گفتند؛ دلیل این شادی و سرور در سراسر ایران این بود که سرنوشت انقلاب خود را تضمین شده مییافتند.
این پرواز البته کار بسیار پر خطری بود که تصمیم گرفتن درباره آن بسا دشوار و حتی غیرممکن مینمود. زیرا خمینی ضدبشر تمامی قوای سرکوبگر خود را بسیج کرده بود تا با تمام توان به مصاف انقلاب بشتابد و با انقلاب و مردم ایران تصفیه حساب بکند. البته که این محاسبه چندان هم بیاساس نبود و چه بسا که با کوچکترین اهمال، مرتجعان حاکم به مقصود پلید خود دست مییافتند.
این پروازی بود که هم برای معرفی بینالمللی آلترناتیو شورای ملی مقاومت ضروری بود و هم در جهت پیشبرد شعار «صلح صلح آزادی»، در مقابل «جنگ جنگ اختناق» خمینی ضرورت تام وتمام داشت.
****
عاشورای مجاهدین و شهادت اشرف رجوی و سردار موسی خیابانی در نبرد با پاسداران در تهران
19 بهمن 1360 اشرف رجوى - موسى خيابانى
مقاومت قهرمانانه این مجاهدان با تعداد اندک در برابر صدها تن نیروهای تا دندان مسلح دشمن، یکی از صحنههای با شکوه حماسی و جاودانه پیشتازان خلق ما در برابر دیکتاتوری خونریز حکومت آخوندی است. خبر مقاومت دلیرانه مجاهدین و شهادت سردار خیابانی و اشرف رجوی به سرعت و دهان به دهان نقل شد و خشم و انزجار مردم ایران را نسبت به رژیم آخوندی برانگیخت. اما آن زمان که آخوندها پیکر به خون تپیده سردار را در تلویزیون رژیم به نمایش گذاشتند و لاجوردی دژخیم، طفل اشرف شهید را بالای سر پیکر غرقه به خون مادرش به تماشا گذاشت؛ تمامی یک خلق در سوگ سرداران آزادی و مقاومت گریست.
تلاش رژیم برای قدرتنمایی بهمنظور ایجاد یأس و انفعال در میان مردم، نتیجه معکوس داد و موج همبستگی با مجاهدین خلق ایران در داخل و خارج ایران، جز بر منفوریت خمینی و آخوندها نیفزود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر