5 شهريور 1344 آرم سازمان مجاهدين خلق ايران
«کسی باید میآمد
راه را تا قلههای فتح، نشان میداد
و بذر رزم میپاشید
در دشت ملال و یأس این میهن
کسی بنبست کوب و سد شکن»...
در شرایطی که روشهای سنتی و عافیت جویانه مبارزه بهبنبست رسیده بود و سلطه دیکتاتوری سلطنتی نفسها را در سینهها حبس میکرد و همه مدعیان، تسلیم طلبانه در سازش با رژیم شاه یا مقهور سلطه ساواک شده یا منفعل گردیده و دنبال زندگی خود بودند، بنیانگذار کبیر مجاهدین؛ محمد حنیفنژاد و یارانش سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان، سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیانگذاری کردند. آنان تجربههای مبارزات ملی و آزادیخواهانه مردم ایران در دهههای گذشته را جمعبندی نمودند و برای نخستین بار در تاریخ ایران یک سازمان انقلابی را بر اساس ایدئولوژی اسلام انقلابی، با نفی همه برداشتهای ارتجاعی و طبقاتی از اسلام و با خط مشی انقلابی و متکی بر انقلابیون حرفهیی و جان برکف تأسیس کردند.
سازمانی که فدا و صداقت سرلوحهاش بوده و وفاداری به آرمان آزادی و فدای بیچشمداشت برای رهایی مردم ایران، رمز ماندگاری آن تا امروز بوده است. سازمانی که خود ستون فقرات یک مقاومت و ائتلاف پایدار است.
****
سال 1350
ضربه اول شهریور و دستگیری تمامی مرکزیت سازمان
شهريور 1350 زندان اوين
دیکتاتوری سلطنتی، در تدارک جشنهای 2500ساله شاهنشاهی بود. شاه با دعوت از سران کشورهای جهان، درصدد بود تا ثبات پوشالی خویش را بهرخ بکشد. لازمه اجرای چنین نمایشی، سرکوب بود و سرکوب! پس ساواک دست بهکار شد و هجوم گستردهیی را به تمام نیروهای مبارز آغاز کرد. دستگاه امنیتی شاه، بعد از ماهها شناسایی که بهوجود یک تشکیلات مخفی پی برده بود، سرانجام در روز اول شهریور 1350، موج دستگیری مسئولان و کادرهای سازمان نوبنیاد حنیف را بهراه انداخت. در جریان این هجوم، 90 درصد از اعضای سازمان و تمام مرکزیت دستگیر و روانه شکنجهگاههای رژیم شاه شدند.
***
دادگاه اعضای مرکزیت سازمان
4 بهمن 1350 اولين دادگاه علنى مركزيت سازمان
حدود 6ماه پس از یورش وسیع ساواک شاه در شهریور سال1350 به پایگاههای مجاهدین و دستگیری و شكنجه بسیاری از آنها، در اثر فشارهای بینالمللی که بهخصوص بر اثر تلاشهای پیگیر شهید بزرگ حقوقبشر، دکتر کاظم رجوی، به رژیم شاه وارد شد، رژیم شاه ناگزیر شد چند تن از مجاهدین دستگیرشده که مسعود رجوی نیز جزء آنان بود، در دادگاهی فرمایشی بهصورت علنی و با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی محاکمه کند. اين دادگاه فرمایشی برای گروهی از اعضای مرکزیت و کادرهای مجاهدین تشكيل شد. اما مجاهدان پیشتاز با هوشیاری تمام، حیله دژخیمان ساواک را دریافته و دادگاه شاه را به دادگاهی برای محاکمه رژیم ضدخلقی شاه تبدیل کردند. آنها با دفاعیات شجاعانه و افشاگرانه خود نقش بسیار ارزندهیی در معرفی اجتماعی سازمان ایفا کردند. این دادگاه از بهمن 1350 آغاز شد و روزنامههای رژیم نیز اخبار سانسور شدهیی در مورد آن منتشر کردند.
مجاهدین اسیر با رفتار قاطع و دفاعیات پرشور و مستدل و انگیزاننده خود توانستند دادگاه را بهیک افتضاح سیاسی بزرگ برای شاه و محاکمه خود رژیم حاکم تبدیل کنند و سازمان را در ابعاد گسترده اجتماعی به توده مردم بشناسانند. آنان صلاحیت دادگاه را نفی کرده، خود را «مجاهد» اعلام کردند و در برابر این سؤال که تبعه کدام دولت هستید، بهصراحت گفتند: «خلقایران».
دفاعیات اعضای مرکزیت مجاهدین بهرغم همه تمهیدات ساواک شاه، از دادگاه و زندان به بیرون راه یافت و انتشار آنها، ایران را تکان داد.
****
11 بهمن 1350 مجاهد شهيد احمد رضايى
11بهمن 1350، احمد رضایی از مسئولان برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران که از ضربه شهریور 50 رسته بود و بهچنگ ساواک نیفتاده بود، در یک درگیری با مزدوران ساواک در خیابان غفاری تهران بهشهادت رسید.
هر چند که احمد رضایی طی سالهای قبل از 50، مسئول ارزندهیی در تشکیلات مجاهدین بود اما اوج شکوفایی شخصیت انقلابی او بعد از ضربه شهریور50 بود که نقش ویژهیی در بازسازی تشکیلات مجاهدین پس از دستگیری اعضای مرکزیت در خارج از زندان ایفا کرد.
از سوی دیگر، نبرد و شهادت قهرمانانه احمد، که اولین شهید سازمان در زمان دیکتاتوری سلطنتی بود، تأثیر بسیار انگیزانندهیی بر تمام مجاهدین داشت و آنها را وارد دنیای جدیدی كرد و به مبارزان راه آزادی نشان داد که برای رهایی و آزادی یک خلق اسیر از دست یک رژیم دیکتاتوری و حفظ اسرار خلق، باید خویش را فدا نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر