فاجعه حقوقبشر سنگسار شده مردم ایران
هموطنان، مجاهدان آزادی در اشرف۳، قانونگذاران محترم، حقوقدانان، متخصصان ارجمند حقوقبشر، دوستان گرامی!
در سومین روز گردهمایی ایرانآزاد گرمترین درودهای خود را به شهیدان و رزمندگان حقوقبشر برای ایران تقدیم میکنیم.
آنهایی که هستی خود را نثار میکنند و در نظام سرکوب و بیعدالتی، سهم و سرنوشتشان تخت شکنجه، سلول انفرادی و حلقههای دار است و از همه حقوق خود چشم پوشیدهاند تا حقوق مردمشان بهدست آید و آنهایی که مانند شما بهرغم همه فشارها و برچسبها و تهدیدها بهدفاع از آنها و همه سرکوبشدگان برمیخیزند.
کلمات درخشان کاظم رجوی شهید بزرگ حقوقبشر از یاد نمیرود که گفت: «ما تاریخ حقوقبشر را با خون خود مینویسیم».
فقدان حسابرسی بینالمللی در قبال جنایات آخوندها
سرکوب و اختناق در ایران از بسیاری جهات رکورددار جهان معاصر است. ازجمله اسارت و شکنجه حداقل ۵۰۰ هزار نفر، اعدام بیش از صد هزار زندانی سیاسی و شمار بالای اعدامهای سالانه. به اندازهیی که در سال گذشته سه چهارم اعدامهای ثبت شده در جهان در ایران صورت گرفته است.
نبودن هرگونه حسابرسی بینالمللی درباره این جنایتها، دست آخوندها را در خونریزی بیمحابا در تمام ۴ دهه گذشته باز کرده است.
این است داستان خونین قتلعام مردم کردستان، اعدامهای دهه۶۰، قتلعام ۶۷ ، کشتار قیامکنندگان در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ و سلسلهیی از عملیات تروریستی و گروگانگیری اتباع خارجی.
در حقیقت، نقض حقوقبشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها، از ابتدا تا امروز، هیچگاه محدود بهبرخی تصمیمها و احکام و قوانین رژیم نبوده است. بلکه ماهیت آن عبارت است از: سرکوب سیستماتیک علیه تمام جامعه، در تمام زمانها از طرف تمامیت رژیم.
ابزار رژیم آخوندی برای جنگ با جامعه
سرکوب و کنترل، یک روند دائمی است که در کار مدرسهها، دانشگاهها، واحدهای تولیدی و اداری، شبکه اینترنت و فضای شهر و روستا حک و عجین شده است. دستگیریهای روزانه مطابق گزارشهای رسمی هر سال نیم میلیون نفر است. اما آمار واقعی حداقل دو برابر است.
در دانشگاهها چند نهاد شامل بسیج، کمیته انضباطی، حراست و نمایندگی ولی فقیه، کنترل دانشجویان و تعلیق، اخراج یا دستگیری آنها را انجام میدهند.
در کارخانهها از همه طرف کارگران را محاصره کردهاند: از جمله:
– وزارت بدنام اطلاعات با اداره حراست،
– سپاه با نیروی بسیج،
– دولت با «شورای اسلامی کار»، «هستههای گزینش» و ادارات بازرسی
– و نیروی انتظامی با یکانهای ویژه.
در واقع سرکوب بهطور کامل با اشتغال و کسب و کار آمیخته است. ملیتهای ستمزده بهخصوص هموطنان بلوچ، کرد و عرب بهطور مضاعف سرکوب میشوند. پیروان سایر مذاهب را زندانی میکنند و مکانهای عبادتشان را میبندند. محرومانی که به حاشیه شهرها پناه بردهاند، سرپناهشان را پیدرپی تخریب میکنند.
اما سرکوب نهادینه زنان و تعرض وحشیانه بهآنها و برقراری یک استبداد دینی، هم تاریخچه و هم سیمای واقعی این رژیم است. ۱۲وزارت خانه و ۲۰نهاد امنیتی و سیاسی دستاندرکار سرکوب زنان و تحمیل حجاب اجباریاند .
هیأت مستقل بینالمللی حقیقتیاب اعلام کرد که سرکوب اعتراضات ۱۴۰۱و تبعیض فراگیر نهادینه علیه زنان و دختران در بسیاری موارد جنایت علیه بشریت است.
هدف، ایجاد رعب و اختناق است، هدف، مقابله با اعتراض و مقاومت زن ایرانی است که البته در مقابلش شکست خوردهاند. اما سرانجام نظام ولایت فقیه، با پیشتازی زنان مجاهد و مبارز سرنگون خواهد شد.
قانون مجازاتهای جزایی در این رژیم، سند جامع نقض حقوقبشر است. بهعنوانهای این مجازاتها گوش کنید:
سنگسار، به صلیب کشیدن، از کوه پرت کردن، دست و پا قطع کردن و چشم درآوردن.
مجازات اعدام برای دهها جرم و مجازات شلاق برای دهها جرم دیگر.
همینطور قانون مطبوعات، قانون احزاب، قانون انتخابات، قانون صیانت از فضای مجازی، قانون عفاف و حجاب و یک لیست طولانی دیگر.
اینها ابزارهای رژیم در جنگ با مردمی است که عزم سرنگونی رژیم جنایتکار آخوندی را دارند که البته این روز در راه است.
کثرت نهادهای رسمی سرکوب در ایران سرسامآور است. با اینهمه بسیاری مؤسسات دولتی و غیردولتی دیگر هم، بخشی از نظام سرکوب هستند.
از رادیو تلویزیون حکومتی تا مساجد تحت کنترل بسیج یا بنگاههای بهاصطلاح خیریه خامنهای و مشخصاً قضاییه این رژیم که دستگاه اختناق و کشتار است.
حقوقبشر و آزادی در برابر هیولای استبداد
برای ما و مردم ما، حقوقبشر، آزادی و انتخاب آزادانه، از پرنسیبهای اساسی است. بعد از بهقدرت رسیدن خمینی، مجاهدین بهمدت ۲۸ماه، شهادت دهها تن از یارانشان را تحمل کردند، و در مقابل اسارت هزاران نفر از هوادارانشان خویشتنداری نشان دادند، تا بتوانند هرچقدر که ممکن است به فعالیت سیاسی و مسالمتآمیز ادامه دهند.
اما هیولای استبداد که از یک قطره حقوقبشر یا یک نسیم آزادی احساس مرگ میکند، همه چیز را فرو بلعید. بربریت حاکم، جامعه مدنی را بهنابودی کشانده و امکان هر فعالیتی در این چارچوب را از مردم گرفته است.
تشکیل حزب سیاسی مخالف و هرگونه تشکل کارگری و کارمندی ممنوع است. از کانون وکلا تا نظام پزشکی تا باشگاههای ورزشی همه تحت سلطه سپاه یا اطلاعات بدنام هستند.
تشکیل اتحادیه یا تشکلهای مستقل از سوی معلمان جرم است. فیلمسازی به این شرط مجاز است که وابسته به نهادهای رژیم باشد. فعالیت مدافعان محیط زیست سرکوب میشود.
نتیجه اینکه از کارگران و معلمان تا خبرنگاران، هنرمندان، پزشکان، دانشجویان و ورزشکاران، همگی در زندان بزرگ خامنهای، در اسارتاند. برای همین است که چاره کار را در سرنگونی این رژیم پیدا کردهاند. و سرانجام به این هدف بزرگ دست پیدا میکنند.
طرفهایی که این حق مشروع و عادلانه را با برچسب خشونتطلبی هدف قرار میدهند، خواسته یا ناخواسته، اولاً اختناق وحشی حاکم را از نظرها دور یا کمبار میکنند، ثانیاً، خواست مردم ایران برای سرنگونی رژیم را تخطئه میکنند.
در قیام ۴۰۱ پاسداران رژیم، دختران نوجوان و جوان را مورد تعرض قرار دادند یا با تیرهای ساچمهیی، چشمهای تظاهرکنندگان را نابینا کردند، اگر چه آنها با شجاعت میگفتند چه باک! ما در راه آزادی چشممان را دادهایم.
به آخوندهای جنایتکار میگوییم: بله این دستهایی که می شکنید این چشمهایی که نابینا میکنید و خونهایی که میریزید هرگز محو و فراموش نمیشود. این رنجها و خونها و این خاطرههای تلخ اما سرخ و گرم در این چهار دهه، از حافظه تاریخ ایران و مردم ایران پاک نمیشود، بلکه سرچشمه قیامها و نسلهای شورشگری است که رژیمتان را سرنگون میکند.
قتلعام مستمر در همه عرصهها
راستی چه بیانی، چه توصیفی، چه کلامی میتواند فاجعه حقوقبشر سنگسار شده مردم ایران را بیان کند. الا اینکه بگوییم یک قتلعام مستمر در همه عرصهها.
قتلعام جامعه مدنی، قتلعام محیط زیست، قتلعام معیشت و تولید، قتلعام دانش و اخلاق و فرهنگ و کلمات و البته کلمه آزادی.
نمونه جامع در این خصوص که قلب و ضمیر و عاطفه ایرانیان پیوسته از آن مجروح و دردمند است، قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی است که ۹۰درصد آنها از مجاهدیناند. آنها که نه فهرست تمامی نامهایشان پیداست، نه نشانی مزارهایشان.
در نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم یکی از کاندیداها که از جلادان قتلعام و عضو هیأت مرگ در تهران بود، اعتراف کرد که در قتلعام ۶۷ سی هیأت مرگ وجود داشته و هر هیأت شامل سه الی پنج نفر بوده است.
این اعتراف روشنی به گستردگی فاجعه کشتار است. اگر چه پنج سال پیش از این، مقاومت ایران در کتاب جنایت علیه بشریت برای نخستین بار اسامی اعضای ۳۵هیأت مرگ را افشا کرده بود.
همچنین برخلاف ادعای همدستان رژیم که اعدام را کار عکسالعملی خمینی در قبال فروغجاویدان معرفی میکنند، پورمحمدی گفت که این قتلعام «پروژه جمهوری اسلامی بوده است» و افزود: ما از (زندانی) میخواستیم که فقط بگو اگر الان مسعود رجوی در تهران بود و در زندان را باز میکرد آیا (در کنار او علیه ما) میجنگیدی؟ و او میگفت: آری میجنگیدم». و با همین کلمه اعدام میشد.
ده روز پیش گزارشگر ملل متحد ویژه حقوقبشر در گزارش جدیدی، قتلعام ۶۷ و اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ را جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و حتی نسلکشی، اعلام کرد این گزارش، گام ضروری و شایستهیی است که ملل متحد در همان سال ۶۷ از آن فروگزار کرد.
در آن برهه هولناک، در حالی که سه هفته از شروع قتلعام گذشته بود و در حالی که کشتار هنوز در زندانها جریان داشت، مسعود در ۴شهریور ۱۳۶۷ در تلگرامی به دبیرکل وقت ملل متحد برای نخستین بار از حکم خمینی که «به خط خودش دستور اعدام زندانیان سیاسی و مجاهد خلق را صادر کرده»، پرده برداشت.
حالا ۳۶ سال بعد داستان ادامه دارد.
رژیم به محاکمه غیابی مسعود و بیش از ۱۰۰تن دیگر از یارانش در مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران روی آورده و تاکنون ۱۴جلسه آن را با نمایشهای مبتذل و شاهدانی از دستگاه شکنجه و کشتار رژیم مانند دختر لاجوردی، جلاد اوین برگزار کرده است که همگی اعدام و مثلهکردن مجاهدین را طلب میکنند.
اراده مقاومت برای ساختن یک جامعه متفاوت
نه قساوتهای رژیم آخوندی، نه درد و رنج مردم ما، هیچکدام قابل شمردن نیست. با اینهمه ایران امروز، نه با این سرکوبها بلکه با یک مقاومت جوشان و اعتراضهای دلیرانه مردم شناخته میشود.
این درجه از دشمنی با انسانیت، واکنش رژیم به یک قدرت شورشی توفنده است که در سالهای اخیر بارها به صورت قیامهای بزرگ جاری شدهاست. این مقاومتی است خروشان که در زندانهای رژیم آخوندی جریان دارد.
زندانیان سیاسی و مجاهد در زندانهای رژیم آخوندی ، نامهیی به گردهمایی ایران آزاد نوشتهاند:
ما ادامهدهندگان ۳۰هزار گلسرخ قتلعام شده سرموضع در تابستان ۶۷ هستیم. ولی ما عهد کردهایم که هرگز تسلیم نشویم. هرگز. آنها تاکید کردهاند: در مقابل این رژیم، هیچ راهی جز نبرد و مقاومت وجود ندارد. برای آزادی باید جنگید و قیمت آن را داد. درود بر زندانیان سیاسی در سراسر ایران.
آخوندها دائماً در تلاش برای انداختن ترس بر جامعهاند، اما بیشترین ترس بر اردوی خودشان حاکم است. مطابق ارزیابی شورای ملی مقاومت [۱] از قیام ۹۶ بهبعد مردم ما سالانه بیش از ۶۵۰۰حرکت اعتراضی انجام دادهاند.
معنای این مقاومت جوشان این است که آخوندها اگر فقط یک روز از سرکوب دست بردارند، سرنگون میشوند. ولی آنچه مسلم است، سرکوب و استبداد خشن آخوندها بهطور قطع مغلوب جنبش مقاومت و قیام سازمانیافته و ارتش بزرگ آزادی ایران خواهد شد.
این اراده مقاومت آمیخته است با تعهدی محکم برای ساختن یک جامعه متفاوت. مقاومتی که چهار دهه است هدف اصلی دار و تیرباران و شکنجه است، اما پرچم لغو حکم اعدام را برافراشته است و ایران را از زنجیر نظام شکنجه و اعدام رها میکند و به یک جمهوری براساس آزادی و دموکراسی و برابری و حقوق بشر دگرگون میکند.
بگذارید در اینجا از سوی مردم و مقاومت ایران خطاب به ملل متحد و کشورهای عضو تاکید کنم:
۱ـ به مصونیت جانیان حاکم بر ایران پایان دهید. خامنهای، رئیس قضاییه و سرکردگان سپاه، بزرگترین مرتکبان جنایت علیه بشریت و نسلکشی در تاریخ معاصرند. آنها را در یک دادگاه بینالمللی در برابر عدالت قرار دهید.
۲-عوامل و مزدوران این رژیم را از کشورهایتان اخراج کنید.
۳ـ مشروعیت مقاومت عادلانه مردم ایران برای آزادی و مبارزه جوانان و کانونهای شورشی برای سرنگونی این رژیم را بهرسمیت بشناسید.
۴ـ مماشات با رژیم آخوندها و قربانی کردن حقوقبشر و مقاومت ایران را بس کنید، و بیش از این به هیولای سرکوب و جنگافروزی میدان ندهید و ادامه روابط با این رژیم را به توقف اعدام و شکنجه در ایران مشروط کنید.
مردم ایران و پیشتازان آنها استبداد دینی را سرنگون و به آزادی و دموکراسی دست پیدا میکنند و این روز دور نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر