پیام به خواهران و مادران قهرمان ایران بهمناسبت شهادت دهها خواهر مجاهد و اعدامهای دستجمعی در شهریور 60
... اگر خمینی میپندارد که با این بگیر و ببندها و این کشتارهای وحشیانه میتواند جلوی حرکت خروشان انقلابی خلق و بهخصوص خواهران ما را بگیرد به همان خیال باطلی گرفتار شده که همواره اسلاف او همچون یزید و فرعون و حجاج و... گرفتار بودهاند. او با این جنایتها جز کینه و خشم انقلابی ما را نمیافزاید و جز آتش برای خود فراهم نمیسازد و باید بداند که رفتنی است. و با این اعمال رفتن خود را تسریع میکند.
خواهران مبارز؛ صحبتکردن با شما خواهران نسل انقلاب و گلهای به بر نشسته سازمان و شما مادران قهرمان، پرورش دهندگان این نسل انقلابی خود بسی سخت و دشوار است. مخصوصاً در زمانیکه این نسل تربیت شده در آتش و خون، و برآمده از قهر انقلابی خلق، میرود تا بار تاریخی گران خویش را بر زمین گذارد و وظیفهی انقلابی خویش را به انجام برساند و در این راه نه از شکنجههای سبعانهی خمینی جلاد هراسی دارد و نه از ایثار و شهادت دریغ میورزد. نسلی که بهحق مرزهای بین حماسه و زندگی را درهمشکسته و خود به حماسه بدل گشته. در کجای تاریخ مردمی سراغ داریم که دختران سیزده سالهی آنان با مشت گرهکرده چوبههای اعدام را بوسه زنند و بر عقیده توحیدی خویش پای بفشرند؟ شاید بسیار زود باشد که ما و نسل ما خود شکوه این قهرمانیهایش را بهدرستی درک کند. آنچنان که صدها سال لازم بود که قهرمانیهای زینب این معلم کبیر و جاودانهی زنان مبارز و قهرمان ما بارهای خویش را بر زمین گذارد و ارزش واقعی و تاریخی آن روشن گردد. مگر نبود که این قهرمان کربلا را حجاب از سر گرفتند و با خیل اسرا از شهری به شهری و از دیاری به دیاری بردند و در خرابههای شام سکنایش دادند و تازیانههای ظلم بر سر و رویشان باریدن گرفت. مگر نبود که کودکان 3ساله آنها در خرابههای شام جان باختند و مگر نبود که بالاخره اینها همه نقاب از روی یزید این بهاصطلاح فرزند کاتب وحی که آنها را خارجی معرفی میکرد برکشید. آری، خواهران و مادران قهرمان ما از تبار اویند. از تبار مبارزی که در بارگاه یزید فریاد برآورد که «_ای یزید، زود باشد که انتقام خود را از تو باز ستانیم_ » و زینب این قهرمان کربلا و تمامی تاریخ با این کلام تنها به انتقام خون شهیدان کربلا اشاره ندارد که به انتقام تاریخی جریانی پاک و بالنده و پویا از جریانی خبیث و میرا نظر دارد که بر گردهی مردم سوار است و خلق و همهی نیروهای خلاقش را در آتش فساد و تباهی و شرارت و جنایت خویش میسوزاند.
خواهران و مادران قهرمان؛ نسل ما درگیر مبارزهای است که استمرار تاریخی عاشوراست در یک طرف خمینی دجال دینفروش و اوباش و مزدوران ددمنش او قرار دارند و در طرف دیگر انسانهای پاکباختهای که سینههای گشادهی آنان جایگاه مهر و عشق به خدا و خلق و کینه و نفرت از ضدخلق است و در میانهی آنها خواهران و مادران ما جایگاه ویژهیی دارند، خواهران و مادرانی که خمینی جلاد پابپای برادران رزمندهی ما آنها را مورد کشتار قرار داده است و بهراستی برای سازمان ما مایهی افتخار است که مربی نسلی بود که در آن زن قهرمان ایرانی به درجهای از تکامل و رشد و آگاهی و ایمان ارتقاء یافته که با درک تفاوت عظیم بین تفالهها و پسماندههای قرونوسطایی که خمینی جلاد به نام اسلام و قرآن عرضه میدارد و اسلام انقلابی و توحید ناب، در مقابل او میایستد و در این راه بار شکنجه و اسارت و شهادت را قهرمانانه میپذیرد. زنی که با آگاهی و ایمان و جسارت خویش پردههای ریا و فریب را از صورت خمینی خونآشام بکناری میزند و او را در جهان و در تاریخ افشاء و رسوا میسازد. زنی که جز با زبان قهر با خمینی جلاد حرفی ندارد.
و حال ما بیآن که مرعوب این جنایتها و رذالتهای خمینی گردیم در دنبالهی سوگند تاریخی زینب با قلبی سرشار از کینه و خشم، کینه و خشمی برآمده از خون شهیدانمان سوگند یاد میکنیم:
به نوباوگان دنیا نیامدهی فاطمه حسینیها که در بطن مادر آماج گلولههای مزدوران خمینی شدند سوگند یاد میکنیم؛
به خون پاک نوباوگان شهیدمان همچون فاطمه مصباحها سوگند یاد میکنیم؛
به سحرگاهانی که خیل اسرا به شهدا میپیوندند سوگند یاد میکنیم؛
به اشک چشم یتیمان این انقلاب سوگند یاد میکنیم؛
به چشمان براهماندهی همه کودکان بیمادر سوگند یاد میکنیم که تا پیروزی نهایی و حاکمیت خلق دست از مبارزه برنداریم و تاسرود فتح و پیروزی را در گوش کودکان این آب و خاک سر ندهیم از پا ننشینیم و در این راه جز به انتقام تاریخی که زینب قهرمان نوید آن را داده نیندیشیم.
درود به روان پاک شهدای 28شهریور
درود بر تمامی شهدای خلق
بهویژه خواهران و مادران شهید
نصر منالله و فتح قریب و بشر المؤمنین
اشرف رجوی
31/شهریور/60
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر