هنگامی که صف زندانیان مجاهد، بهسمت در خروجی زندان به حرکت درآمد، صدای خروش خلق و شعارهایشان همچنان بهگوش میرسید.
مسعود تأکید داشت که به همه زندانهای سیاسی که در مجموعه زندان قصر قرار داشت، سربزنیم و ببینیم کسی باقیمانده است یا خیر. وقتی به مقابل زندان زنان رسیدیم، مسعود گفت: «بپرسید کسی در زندان مانده است؟». دقایقی بعد خواهری از در بیرون آمد که او را برای اولین بار میدیدیم. اما چهره مصمم، صلابت چشمگیر و صمیمیت انقلابیش، که در همان لحظات کوتاه بارز بود، از یک آشنایی عمیق ایدئولوژیک و انقلابی حکایت میکرد. خودش را «مجاهد خلق» معرفی کرد و گفت: «بهزندان ابد محکوم شدهام».
او بعدها بهحق، «اشرف زنان مجاهد» و «سمبل زن انقلابی مجاهد» لقب گرفت. به پیشنهاد مسعود، اشرف، بهعنوان تنها زن مجاهد خلق، که در آن لحظه تاریخی در صف آخرین دسته زندانیان سیاسی قرار داشت، در پیشاپیش قرار گرفت و اولین کسی بود که با خارج شدن از در گشوده زندان، باید با مردم مشتاقی که فریادهایشان لحظهیی قطع نمیشد، دیدار میکرد. مجاهدین، در مسیر ساختمان زندان تا در خروجی فریاد میزدند: «از ما مجاهدین بر خلق قهرمان درود»...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر