سلام پلی است که دو تنهایی را بهم وصل میکند. ضربهایست به شیشهی پنجرهیی که به درون نگاه میکند.
سلام، چند حرف را یکجا بیان میکند:
«تنها نیستی! قلب دیگری هست! قلبهای دیگری هست! که تجربههایی دارند! درکهایی دارند که شاید نمیدانی. تو هم میتوانی تجربههایت را به همهی آن قلبها بدهی.
پنجره را که باز میکنیم از اتاق بستهی خودمان رو به یک دنیا حرف و قلب و تجربه و چشمانداز باز میشویم.
آنها که خیلی اهل بازکردن پنجرهی جان خود به سوی دیگرانند، شاید به این تجربه رسیده باشند که از بس به دنیای بیرون از خود و به درد دیگران و دنیا و نیاز دیگران فکر میکنند، دیگر خودشان را از یاد بردهاند؛ و این خوشبختی بزرگی است. چون آدم تبدیل میشود به انسانی فراتر از خویش! و به قول سهراب سپهری به همه میگوید:
«آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر