صلح، دروازهٌ آزادی
خطر صلح!
جنگ یكی از پایهها و تكیهگاههای اصلی حكومت خمینی بود كه بارها آن را موهبتی الهی نامیده بود.برای صدور بحرانهای درونی و سرپوشگذاشتن بر سركوب مردم و نیروهای آزادیخواه، رژیم خمینی از جنگ خارجی بهره میگرفت. كما اینكه اكنون كه جنگ جریان ندارد ما بهازاء آن صدور تروریزم و بنیادگرایی، سیاستی است كه رژیم خمینی به هیچ قیمت رها نخواهد كرد.
پیوند خمینی با جنگ تا آن جا بود كه حتی تصور پایان یافتن جنگ برایش یك كابوس جدی به شمار میآمد. اسناد بهدستآمده از درون رژیم نشان میداد كه خمینی به هیچ بهایی حاضر به پذیرش صلح نیست. بهعنوان مثال یك تحلیل سری حزب جمهوری (حزب حاكم) الهام گرفته از خمینی كه توسط مجاهدین افشا شد كاملاً گویای واقعیت است:
«نیاز چندانی به ذكر خطرات صلح تحمیلی در شرایط فعلی نیست… اگر ما در جنگ پیروز شویم شرایط كاملاً فرق خواهد كرد. شور پیروزی پایههای انقلاب را محكمتر از هر وقت دیگر خواهد نمود و اسطورهٌ شكستناپذیری اسلام، جانی دوباره به روان خستهٌ جامعه خواهد دمید. این خود بهتنهایی مایهٌ توانایی حكومت در هر تصادم نظامی و سیاسی خواهد شد…
در صورت صلح با عراق ما با اژدهای هفت سر امپریالیسم خبری روبهرو خواهیم بود. هرگونه مصالحهیی با صدام توسط رسانههای بینالمللی شكست ایران جلوه داده خواهد شد… برای ما چیزی بهنام صلح پیروزمند وجود ندارد…
از سوی دیگر پس از مصالحه با صدام، كاهش امید به صدور انقلاب اسلامی را نیز نباید نادیده گرفت…».
خمینی به هیچ قیمت حاضر به هیچ نوع مصالحه و حتی آتشبسی در جنگ ضدمیهنی 8ساله نشد و شعارش این بود كه تا وقتی حتی یك خانه در تهران باقی است،جنگ را ادامه خواهد داد. بهاین ترتیب بهمدت ۸سال از شهریور۵۹ تا مرداد۶۷، او با دمیدن در تنور جنگ ضدملی و سردادن نعرهٌ «جنگ جنگ تا پیروزی» فضای جامعه را قفل كرد و گلوگاههای تنفسی مقاومت را مسدود نمود و صدها هزار مجاهد و مبارز خلق را اعدام و شكنجه و زندانی نمود و بیش از یك و نیم میلیون جوان ایرانی و ذخیرهٌ انسانی آزاد شده از انقلاب ضدسلطنتی را در میدانهای جنگ یا به كشتن و اسارت داد و یا معلول و مجروح از صحنه خارج كرد. خمینی بدینگونه مانع بروز و فعال شدن بسیاری تضادها و بحرانهای موجود در جامعه و رژیمش گردید.او تنها وقتی دستهایش را بالا كرد و جام زهر را سركشید كه شكستهای پیدرپی او را به وحشت انداخته بود و سرانجام تهاجمات سنگین وبیامان ارتش آزادیبخش بر ماشین جنگ و سركوب او و بیم پیشروی این ارتش موجب شد كه خمینی خطر سرنگونی را در چند قدمی خود احساس كند و ناچار از سركشیدن جام زهر گردد.
افتخار برافراشتن پرچم صلح
اگر جنگ برای خمینی یك حربهٌ استراتژیكی بهحساب میآمد، شورای ملی مقاومت متقابلاً شعار استراتژیكی صلح را به مصاف دشمن مردم ایران فرستاد.
استقبال اجتماعی از سیاست صلح مقاومت، واكنش مثبت مردم نسبت به تظاهرات ضدجنگ و حركتهای تبلیغی صلح كه توسط هستهها و واحدهای مقاومت در داخل كشور برگزار میشد، نشان میداد كه شعار صلح تا چه حد واقعی و مردمی است. علاوه بر دردها و مصائب روانی و اجتماعی جنگ، تنها نگاهی به آمار قربانیان و بیلان خسارات و ویرانیهای مادی آن ضرورت و مشروعیت شعار صلح را هرچه بیشتر به اثبات میرساند:
۱/۵میلیون كشته و مجروح و معلول فقط در طرف ایران، ۳میلیون آواره/ ۱۰۰۰میلیارد دلار خسارت، ۵۰شهر و ۳۰۰۰روستای نابود شده، كه هرگز بازسازی نشد. آیا باید دست روی دست گذاشت و شاهد نابودی حرث و نسل كشور بود! و یا فقط به صدور اطلاعیه و محكوم كردن جنگ اكتفا نمود! و یا قهرمانانه و با اوج احساس مسئولیت نسبت به ۶۰میلیون ایرانی باید پا در میدان گذاشت، تمامی خطرات را به جان خرید و در بحبوحهٌ جنگ ضدمیهنی خمینی بهنام ایران و ایرانی پرچم صلح را برافراشت و پردهٌ دجالیت خمینی را از هم درید؟!
اكثریت جامعهٌ ایران صلح میخواهند
جنگ ایران و عراق پس از زمینهسازیها و تحریكات رژیم خمینی سرانجام در شهریور۱۳۵۹ با تجاوز عراق به خاك ایران آغاز شد و قسمتهایی از خاك ایران به اشغال آن درآمد. در آن زمان سازمان مجاهدین در كنار مردم ولی در صفوف مستقل در مقابل قوای عراقی به مقابله پرداخته و وارد جنگ شد. این درگیریها شهدایی نیز از مجاهدین گرفتكه در رأس آنها بایستی از مجاهد شهید دكتر احمد طباطبایی یاد كرد. قابل توجه است كه نیروهای مجاهد خلق در جبههٌ جنگ در حالیكه از روبهرو توسط سربازان عراقی گلولهباران میشدند از پشتنیز هدف گلولهٌ پاسداران خمینی قرار میگرفتند.
در پایان سال۱۳۵۹ بهخوبی روشن بود كه تحقق صلح عادلانه كاملاً امكانپذیر است. از همین رو شورای ملی مقاومت در اواخر زمستان ۱۳۶۰ در مادهٌ 2 وظایف مبرم دولت موقت، پایان دادن فوری به جنگ و تحقق صلح عادلانه را بهعنوان یكی از وظایف مبرم دولت موقت در نظر گرفته بود . در خرداد۱۳۶۱ وقتی عراق قسمت اعظم خاك ایران را تخلیه كرده و صراحتاً آمادگی خود را برای بازگشت به پشت مرزهای بینالمللی و پذیرش صلح عادلانه اعلام داشت، دیگر برای هر ناظر بیطرفی روشن شد كه صلح عادلانه از هر نظر در دسترس است و این تنها خمینی است كه بر ادامهٌ جنگ اصرار میورزد. شورای ملی مقاومت كه از این پس جنگ را جنگ خمینی با عراق، جنگی ضدمیهنی و مغایر با منافع عالیه مردم ایران میدید و تمامی دلایل مؤید عدم مشروعیت آن بود، دست بهكار اقدامهای عملی برای تحقق شعار صلح گردید. نظرسنجیهای گسترده از درون جامعه و از اقشار مختلف مردم نیز تنفر آنان از تداوم جنگ و استقبال از صلح عادلانه را گواهی میداد. براساس یك نظرسنجی جامع كه سازمان مجاهدین در اواخر تابستان ۱۳۶۱ در ایران آغاز كرد و پاییز همان سال نتایج آن جمعبندی شد؛ ۸۳درصد مردم كشورمان تنفر و بیزاری خود را از جنگ و ادامه آن ابراز كردند. طبق این نظرسنجی تنها ۷درصد از جنگ طرفداری میكردند و بقیه موضع بیطرف نشان میدادند.
ابتكار صلح
زمان را بهسود مقاومت و زیان خمینی دگرگون كرد
بررسیهای سال۱۳۶۱ نشان داد كه خمینی تا چه حد از عامل جنگ برای قفل كردن جامعه و منجمد كردن اوضاع منطقهیی و بینالمللی بهسود خود نفع جسته و با هوشیاری ضد مردمی مانع بروز آثار مقاومت در ابعاد گسترده شده است. بهعبارت دیگر در زرادخانهٌ خمینی، جنگ مكمل اختناق و حلقآویز و تیرباران و شكنجه بوده و در شرایطی كه از هر نظر صلح عادلانه در دسترس است او همچنان مصمم است جنگ ضدمیهنی را به قیمت تباه كردن حرث و نسل كشور همچنان ادامه دهد. این نتیجهگیریها متقابلاً نشان میداد كه شعار صلح تردید بردار نیست و اقدامهای عملی برای پیشبرد شعار استراتژیك صلح نه تنها ضروری بلكه مبرم و حیاتی است و مدتی نیز در مورد آن تأخیر شده است. در این راستا شورای ملی مقاومت بررسی راههای عملی را آغاز كرده و كمیسیون صلح نیز بههمین منظور آغاز بهكار كرد و تدوین طرح صلح شورا از همان زمان در كمیسیون آغاز شد.
ملاقات مسئول شورا ی ملی مقاومت
با نایب نخستوزیر عراق و امضای بیانیه مشترك
در تاریخ ۱۹دیماه۱۳۶۱ مسئول شورای ملی مقاومت، آقای طارق عزیز نایب نخستوزیر عراق را در محل اقامت خود در اورسوراوآز ملاقات كرد. حاصل این دیدار صدور بیانیهٌ مشترك بود كه اولین ضربهٌ جدی را به جنگافروزی رژیم خمینی وارد كرد و در ایران اكثریت مردم میهنمان شادمان شدند. مسئول شورا بعداً در یكی از مصاحبههای خود گفت:از این پس زمان به ضرر جنگطلبی خمینی و به سود مقاومت عمل خواهد كرد.
بیانیهٌ مشترك نایب نخستوزیر عراق و مسئول شورای ملی مقاومت
***
یكشنبه ۹ژانویه۱۹۸۳ (۱۹دی۱۳۶۱) آقای طارق عزیز نایب نخستوزیر عراق با آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران و مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران در محل اقامت او در «اورسوراوآز» (شمال پاریس) دیدار و پیرامون جنگ ایران و عراق و ضرورت پایان آن تبادل نظر نمودند. در پایان ملاقات،مواضع طرفین به شرح زیر برای اطلاع ملتین ایران و عراق و همهٌ طرفداران صلح در منطقه و جهان اعلام میگردد:آقای (طارق) عزیز موضع عراق مبنی بر علاقهٌصادقانه برای برقراری صلح بین عراق و ایران براساس استقلال كامل و تمامیت ارضی، احترام به ارادهٌ آزاد مردم عراق و مردم ایران،عدم دخالت در امور داخلی و ایجاد روابط مشترك بین مردم عراق و ایران براساس احترام متقابل و همكاری دوجانبه به نحوی كه در خدمت منافع متقابل و آرزوهای آنها برای آزادی، ترقی و صلح و در خدمت صلح و ثبات در منطقه باشد را برای آقای رجوی توضیح داد. آقای (طارق) عزیز همچنین مواضع و ابتكاراتی را كه توسط عراق در این مورد انجام گرفته است توضیح داده و در این رابطه،خواست خود در جهت جلب اطمینان مردم ایران و نیروهای مبارز آن را كه به صلح میان دو خلق معتقدند برای آقای رجوی تشریح نمود.
آقای (طارق) عزیز دعوتی از جانب رهبری عراق به آقای رجوی برای دیدار از عراق بهمنظور ایجاد روابط برادرانه بین خلقهای همجوار براساس احترام متقابل و تمایل صادقانه برای استقرار صلح،تقدیم نمود.
آقای (طارق) عزیز برای رفع هرگونه سوءتفاهمی كه به وسیلهٌ گزارشات مطبوعات دربارهٌ ماهیت روابط بین دو طرف ایجاد شده است مورد تأكید قرار داد كه این روابط بر مبنای تفاهم متقابل سیاسی هر دو طرف برای آرمانهای مشروع مردمشان، و نه بر مبانی و حمایتهای نوع دیگر،استوار است.
آقای رجوی،نقطهنظرهای مقاومت عادلانهٌ مردم ایران دربارهٌ حل و فصل صلحآمیز اختلافات بین دو كشور را كه میتواند از طریق مذاكرات مستقیم بین طرفین در چارچوب حاكمیت و تمامیت ارضی هر دو كشور و با توجه به مراعات متقابل سیاست عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر و روابط حسن همجواری قابل حصول باشد، تشریح نمود(حل و فصلی) كه تنها در عهدهٌ آلترناتیو دموكراتیك شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموكراتیك اسلامی است كه پس از سرنگونی رژیم خمینی در ایران مستقر خواهد گردید.
آقای رجوی اعلام نمود كه از ژوئن گذشته تنها خمینی خواستار ادامهٌ جنگ با عراق است.جنگی كه به دنبال تخلیهٌ اراضی ایران از قوای عراقی و اعلام آمادگی این دولت برای عقبنشینی كامل نیروهایش فاقد هر خصیصهٌ ملی بوده و دقیقاًدر خدمت استمرار سلطهٌ سركوبگرانهٌ خمینی علیه تمام ملت ایران است. آقای رجوی تشریح نمود كه این جنگ با سرنوشت رژیم خمینی پیوند خورده و خمینی از آن برای سرپوشگذاشتن بر مقاومت گستردهٌ داخلی،برای مهاركردن بحرانهای عمیق اجتماعی ـ اقتصادی و برای ارضاء جنون توسعهطلبانهٌ خود بهمنظور احیاء یك امپراتوری قرونوسطایی تحت نام اسلام از طریق سیاست بهاصطلاح صدور انقلاب؛ استفاده میكند.
آقای رجوی همچنین خمینی را ذاتاًعامل آنارشی،جنگ و بحران در حساسترین منطقهٌ جهان (خاورمیانه) دانست و اعلام نمود از آنجا كه خمینی جز زبان قدرت زبانی نمیشناسد،ایدهٌ صلح با خمینی ـ جز در شرایط درماندگی و ضعف مطلق او ـ واقعبینانه نیست و علیهذا از همهٌ ملل و دول صلحدوست جهان بایكوت نفتی خمینی را كه تضمینكنندهٌ هزینههای سرسامآور جنگی اوست،درخواست نمود.
آقای رجوی ضمن تأكید بر محكومیت هرگونه آزار غیرنظامیان و حملات رژیم خمینی به افراد، آبادیها و مردم بیدفاع شهرهای عراق،از دولت عراق خواستار گردید كه مصونیت و امنیت شهرها،دهكدهها و مردم بیدفاع ایران را مورد توجه قرار دهد. در اینجا آقای (طارق) عزیز درك عمیق خود نسبت به این مسأله را به آقای رجوی توضیح داد.
آقای رجوی ضمن محكومكردن آزار و اعدام اسرای جنگی عراق به وسیلهٌ رژیم خمینی كه اسناد موثق آن قبلاًدر سطح بینالمللی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران افشا شده،توجه خاص به وضعیت اسرای جنگی ایران در عراق و بهویژه پرسنل ارتشی را برحسب كنوانسیون ژنو از دولت عراق درخواست نمود.
آقای (طارق) عزیز تأكید نمود كه عراق تعهد خود نسبت به رفتار با زندانیان برحسب كنوانسیون ژنو را محترم شمرده و خواهد داشت.
آقای (طارق) عزیز پیشنهاد كرد كه آقای رجوی میتواند نمایندهٌ مخصوصی برای دیدار زندانیان جنگی ایران به عراق اعزام دارد.
دربارهٌ دعوت رهبری عراق از آقای رجوی برای دیدار از آن كشور، آقای رجوی ضمن اینكه انجام چنین دیداری را بهطور اصولی بلامانع دانست، اظهار داشت كه به زودی آن را تحت مطالعه قرار خواهد داد.
محل امضا محل امضا
مسعود رجوی طارق عزیز
۸۳/۱/۹ ۸۳/۱/۹
طرح صلح شورای ملی مقاومت
پس از ۶ماه تحقیق و كار تخصصی، در ۲۲اسفند۱۳۶۱ طرح صلح شورای ملی مقاومت به تصویب رسید.
براساس این طرح، شورای ملی مقاومت قرارداد۱۹۷۵ الجزایر و مرزهای زمینی و رودخانهیی مندرج در این قرارداد را به عنوان مبنای صلح عادلانه بین دو كشور اعلام كرد.این طرح صلح در عین حال یك موضعگیری عمیق میهنپرستانه و در آن شرایط بسیار حائز اهمیت بود بهخصوص كه در آستانهٌ جنگ،طرف عراقی قرارداد الجزایر را كان لم یكن اعلام كرده بود. شورای ملی مقاومت طرح صلح را برای اطلاع دولت عراق فرستاد و نسخهیی از آن برا ی دبیركل سازمان ملل متحد، جنبش كشورهای غیرمتعهد و كنفرانس اسلامی ارسال گردید.
دولت عراق متعاقباً طرح صلح شورای ملی مقاومت را به عنوان مبنای قابل قبول برای مذاكرات صلح مورد پذیرش قرار داد.
متن طرح صلح شورای ملی مقاومت
«به دنبال ملاقات آقای طارق عزیز نایب نخستوزیر عراق با آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت و صدور بیانیهٌ مشترك ۱۹دیماه۱۳۶۱ مبنی بر استقرار صلح عادلانه و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات دو كشور از طریق مذاكرات مستقیم براساس تمامیت ارضی،استقلال كامل،عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر،احترام به ارادهٌآزاد دو ملت ایران و عراق،روابط حسن همجواری و همكاری متقابل در خدمت آزادی، صلح و ترقی و ثبات منطقه؛ شورای ملی مقاومت قرارداد ۱۹۷۵ (الجزایر) و مزرهای زمینی و رودخانهیی مندرج در این قرارداد را مبنای صلح عادلانه و پایدار اعلام میكند. لكن بدیهی است این پذیرش ملازم با عدم هرگونه مداخله در امور داخلی یكدیگراست. بنابراین شورای ملی مقاومت در عین تأكید بر ضرورت مصونیت مرزها از هرگونه تجاوز،هرگونه مقاولهنامه و یا پروتكل مداخلهجویانه و سركوبگرانه منضم به قرارداد ۱۹۷۵ را مردود میشناسد. اعم از اینكه چنین مقاولهنامه یا پروتكلی سرّی یا علنی باشد.
شورای ملی مقاومت كه برای استقلال و صلح و آزادی در ایران مبارزه میكند، در پی ۶ماه بررسی و پس از انجام مطالعات و مشورتهای جامع به منظور دستیابی به یك صلح عادلانه ـ كه در قدم اول به ملاقات نایب نخستوزیر عراق با مسئول شورا و صدور بیانیهٌمشترك منجر گردید ـ اكنون پیشنهاد خود دربارهٌ «طرح كلی صلح» را برای اطلاع دولت عراق،سازمان ملل متحد، جنبش كشورهای غیرمتعهد، كنفرانس اسلامی و نیز برای آگاهی دو ملت ایران و عراق و همهٌطرفداران صلح در منطقه و جهان به شرح زیر اعلام مینماید:
۱ـ اعلان فوری آتشبس بین كلیهٌ نیروهای دو كشور در زمین، هوا و دریا.
۲ـ تشكیل كمیسیون نظارت بر آتشبس وعقبنشینی تحت نظر یك مرجع مرضیالطرفین یا دبیركل ملل متحد.
۳ـ عقبنشینی نیروهای دو كشور تا پشت مرزهای مشخصشده در پروتكلهای راجع به علامتگذاری مجدد مرز زمینی ایران وعراق و پروتكل راجع به تعیین مرز رودخانهیی بین ایران و عراق و صورتجلسات نقشهها و عكسبرداریهای هوایی ضمیمهٌآن دو كه به امضای دو طرف رسیده است. زمان لازم برای عقبنشینی به مرزهای بینالمللی مذكور به تشخیص كمیسیون نظارت بر آتشبس، قبل از اعلان آتشبس تعیین میشود.
۴ـ مبادلهٌكلیهٌاسرای جنگی، حداكثر ظرف سه ماه پس از اعلان آتشبس با رعایت مقررات بینالمللی، تحت نظر صلیب سرخ بینالمللی.
۵ـ ارجاع مسألهٌ تعیین خسارتهای ناشی از جنگ به دیوان بینالمللی لاهه جهت تعیین خسارتهای ناشی از جنگ و نحوهٌتأدیهٌ حقوق ایران. رأی دیوان در این مورد لازمالاجرا خواهد بود.
۶ـ تعهد طرفین به فراهمنمودن موجبات بازگشت پناهندگان و راندهشدگان دو كشور به یكدیگر، با اعلام عفو عمومی و تضمین امنیت مالی و جانی آنها.
۷ـ تنظیم قرارداد قطعی صلح بین دو كشور، بر مبنای احترام كامل به حاكمیت و استقلال ملی، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر، حسن همجواری و مصونیت مرزها از تجاوز.
* طرح حاضر در یك مقدمه و ۷بند به اتفاق آرا در شورای ملی مقاومت به تصویب رسیده است.
مسئول شورای ملی مقاومت
مسعود رجوی
۶۱/۱۲/۲۲
علیه جنگ و اختناق ـ برای صلح و آزادی
عملیات و حركتهای گستردهٌ هستهها
و نیروهای مقاومت در داخل ایران
حمایت از فراخوان صلح در خارج ایران
بهدنبال انتشار طرح صلح شورای ملی مقاومت حمایت از این طرح و محكومكردن جنگافروزی رژیم هر سال افزایش یافت. این روند در تداوم خود به یك جنبش همبستگی با مقاومت كه حول یك بیانیهٌ جهانی شكل گرفته بود منتهی شد و بیش از ۵هزار امضا را دربر گرفت. از سوی دیگر تظاهرات و فعالیتهای مختلفی توسط هواداران مقاومت و ایرانیان مقیم خارج كشور علیه جنگ و اختناق و برای صلح و آزادی در كشورهای مختلف اروپا،آمریكا، آسیا و استرالیا برگزار میشد كه افكار عمومی جهان را تحت تأثیر قرار داد. تظاهرات ۱۷اردیبهشت۱۳۶۴ كه به دعوت شورا ی ملی مقاومت در ۱۳ كشور جهان برگزار شد از آن جمله است. طی 5 سال از آغاز فعالیتهای بینالمللی مقاومت در راستای صلح و انتشار طرح صلح شورا (اسفند ۱۳۶۱) تا برقراری آتشبس (مرداد ۱۳۶۷) در جنگ خانمانسوز ضدمیهنی،بسیاری از احزاب سیاسی، مجامع بینالمللی، نمایندگان پارلمان، شخصیتها و دولتمردان كشورهای مختلف چه با ارسال پیام و چه در سخنرانیها و جلسات استماع از تلاشهای صلحآمیز مقاومت حمایت كردند.
این حمایتها كه از مجامع و مراجع عربی چون «اتحادیهٌ عرب» یا «كنفرانس بینالمللی امّان برای خاتمهٌجنگ ایران و عراق(۱۳۶۵)» تا پارلمان اروپا و مجمع پارلمانی شورای اروپا را دربرمیگرفت به تدریج اوج گرفت و سرانجام همزمان با سومین سال انتشار طرح صلح شورای ملی مقاومت،۵هزار حمایتكننده از ۵۷كشور جهان بیانیهٌ واحدی را امضا كردند.
بیانیهٌ جهانی حمایت از طرح صلح شورا و فراخوان
مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت برای صلح
* ۳۵۰۰نمایندهٌپارلمان كه قریب ۵۰۰میلیون مردم جهان را نمایندگی میكنند.
* دهها رئیس پارلمان و صدها رهبر فراكسیونهای پارلمانی.
* دهها اتحادیهٌ بزرگ كارگری كه دهها میلیون كارگر را نمایندگی میكنند.
* ۱۱رئیس و رهبر بینالملل احزاب دموكرات مسیحی، لیبرال و سوسیالیست.
* ۶۰وزیر و معاون وزیر.
* ۱۰۰رئیس و رهبر احزاب بزرگ سیاسی.
* ۲۱۰نمایندهٌ پارلمان اروپا و ۴۸عضو شورای اروپا.
متن بیانیهٌ جهانی
برای صلح در جنگ ایران و عراق
در این رابطه هرگونه اقدامی در راستای خواست مردم ایران مبنی بر پایان جنگ ایران و عراق نقش مؤثری در خاتمهٌ این جنگ ویرانگر خواهد داشت.
طرح صلح «۱۳مارس۱۹۸۳»(۱) كه به وسیلهٌ آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران اعلام گردیده،تاكنون علاوه بر استقبال شدید مردم ایران،از حمایت بینالمللی وسیعی از جمله تأیید مجمع پارلمانی شورای اروپا (قطعنامهٌ شمارهٌ۸۴۷ مورخ «۳۰سپتـامبر۱۹۸۵»)(۲)، پارلمــان اروپــا (سند شمارهٌ ۵۲۷/۸۵ـ B۲ تاریخ «۱۱ژوئن۱۹۸۵»)(۳) و بیش از ۳۰۰۰حزب و سازمان و شخصیت سیاسی برخوردار گردیده است. جنگافروزی رژیم خمینی كه این بار در سومین سالگرد اعلام طرح صلح مزبور با حملهٌ اخیرش در «۱۰فوریه۱۹۸۶»(۴) نمایانگر شد، یكبار دیگر مخالفت رژیم قرونوسطایی خمینی را با خواستهٌمردم ایران و افكار عمومی جهان برای پایان هر چه سریعتر جنگ ایران و عراق متجلی نموده است.
با این اعتقاد كه خاتمهٌ این جنگ از طریق اعمال فشار بیشتر بر سیاستهای جنگطلبانهٌ رژیم خمینی و حمایت سازمانهای بینالمللی و عناصر و جریانهای سیاسی از اقدامات برای صلح امكانپذیر است، ضمن اعلام حمایت خود از بیانیهٌ «۱۳مارس»(۵) آقای رجوی مسئول شورای ملی مقاومت و رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران، برای برقراری یك صلح پایدار در جنگ ایران و عراق از سازمان ملل متحد و كلیهٌ كشورهای عضو خواستاریم تا این طرح را به عنوان مبنایی برای خاتمهٌ جنگ مورد حمایت قرار دهند.
پروازصلح و آزادی
متقابلاً مسئول شورای ملی مقاومت تأكید كرد كه مقاومت ایران برای برقراری صلح بین دو ملت همسایه و بنیادگذاری روابطی مبتنی بر حسن همجواری و احترام متقابل به حاكمیت ملی و تمامیت ارضی و عدم دخالت در امور یكدیگر تلاش میكند. آقای مسعود رجوی ضمن محكومكردن خمینی بهخاطر ادامه جنگی كه مصالح اساسی دو كشور را بهخطر انداخته اظهار داشت پنهان نمیكند كه چند سال پیش مجاهدین علیه قوای عراقی وارد جنگ شده بودند اما از وقتی عراق آمادگی خود را برای صلح به ایرانیان و جهانیان اثبات نمود دیگر تمامی سلاحها بایستی به جانب رژیم خمینی كه تنها طرف خواستار ادامه جنگ است نشانه رود. بهخصوص كه اكنون عموم مردم ایران خواهان دستیابی به صلح میباشند و افكار عمومی جهان نیز بر این خواست حقه دو ملت گواهی میدهند.
در این دیدار مسئول شورای ملی مقاومت موضوع اسیران جنگی ایران را مطرح نمود و خواستار مراعاتها و توجهات ویژه نسبت به آنها شد. رئیسجمهور عراق در مقابل گفت از این پس زندانیان جنگی ایران را كه هموطنان شما میباشند میهمان ما تلقی كنید و ترتیبی اتخاذ خواهد شد كه با ایشان در هر كجا كه باشند بهمثابه میهمانان عراق و نه اسیر رفتار شود.
عزیمت مسئول شورای ملی مقاومت بهخصوص با توجه به مجموعهٌ حوادث و اوضاع و احوال قبل و بعد آن یكی از نقاط عطف تاریخی در مقاومت مسلحانه برای صلح و آزادی است كه مرور كوتاهی بر آن خواهیم كرد:
تصمیم شورای ملی مقاومت مبنی بر انتقال محل اقامت مسئول شورا از اروپا به عراق، طی اجلاس فوقالعادهٌ شورا در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ اتخاذ گردید. بیانیه شورای ملی مقاومت ضرورتهای این تصمیمگیری تاریخی را چنین توضیح داده است: «رژیم خمینی كه با شدتگرفتن روزافزون بحران داخلی روبروست میكوشد تا از یكسو با راهانداختن حركتهای «مخالف» دستآموز نظیر دار و دستهٌ بازرگان و شركا و انواع «سازمانها» و «نهضت»های تقلبی «مجاهدین» ساخت كارگاههای خاك گرفتهٌ قم یا امتیاز دادن به برگهای سیاسی سوخته و مدعیان بیاعتبار خود در خارج كشور،جنبش مقاومت انقلابی را منزوی كند. و از سوی دیگر با توسل به شیوههای رایج خود، از جمله گروگانگیری و شانتاژ سیاسی،كشورهای دیگر را برای فلجكردن جنبش انقلابی تحت فشار قرار دهد...»
بیانیه شورا سپس با اشاره به اوجگیری انواع توطئهها در جهت فشار گذاشتن بر مسئول شورا نتیجهگیری میكند كه: «تشكیل این "جبههٌ واحد" از ضدانقلاب غالب و مغلوب كه از پشتیبانی محافل راست افراطی خارجی نیز برخوردار است، به هیچوجه تصادفی نیست. واقعیت این است كه مقاومت مسلحانه در داخل كشور اینك به مرحلهیی از رشد رسیده كه خطر سقوط را برای رژیم ضدبشری خمینی به چشماندازی واقعی و محتوم بدل ساخته است...»
«نظر به همهٌ این ملاحظات، برای خنثیكردن توطئههای دشمن از یك سو و پاسخگویی به الزامهای مرحلهٌ جدید تدارك قیام از سوی دیگر، محل اقامت آقای مسعود رجوی مسئول شورا از اروپا به خاك كشور عراق منتقل میشود. شورای ملی مقاومت این انتقال را برای گسترش و سازماندهی نیروهای مسلح انقلاب از نزدیك امری لازم و آخرین گام برای عبور به خاك میهن میداند…»
جسورانه و پرمخاطره
در حقیقت همچنانكه در بیانیه شورا اشاره شده این عزیمت از سویی پاسخ به ضرورتهای مرحلهیی مقاومت مسلحانه برای آزادی میهن بود و از سوی دیگر ضرورت تثبیت شعار عادلانه صلح و نشانهروی آن بهمثابه یك سلاح نیرومند به قلب خمینی چنین اقدامی را الزامآور مینمود. مسئول شورا در پیام تودیع خود در این باره گفت:
«دمزدن از صلح كافی نیست، باید سرچشمهٌ جنگ را كور كرد یعنی خمینی را، با یك اقدام عملی. این سفر در یك بعد خودش پاسخی است به همین نیاز عینی و تاریخی و اجتماعی و سیاسی... ما عزممان جزم است كه بازهم مقاومت انقلابی را وارد كورهٌ گدازان دیگر بكنیم. بگذار دشمنان بیرونی و درونی خلق هرچه میخواهند این بار هم خوشرقصی كنند و خودشان را بیش از پیش افشا كنند... وقتی كه جنبش انقلابی را نمیتوان از اینجا اداره نمود و هدایت كرد وظیفهٌ مبرم ماست كه به جایی برویم كه بشود خواستهٌ خلق را لبیك گفت...»
پرواز صلح و آزادی كه خبر آن بلافاصله در همه جا منتشر شد و تا چند روز در صدر اخبار بسیاری از خبرگزاریها و رادیو تلویزیونهای جهان قرار داشت با استقبال پرشور اجتماعی روبر گشت و در همه جا با درخشش بارقههای امید در مردم، همان امید زخمخورده و خیانتشده توسط خمینی همراه بود. این بازتاب ارزندهٌ اجتماعی تمامی سرمایهگذاریهای تبلیغاتی رژیم علیه سیاست صلح شورای ملی مقاومت را كه توسط بقایای دیكتاتوری سلطنتی و دنبالههای خمینی و میانهبازان و مرتجعین چپنما همنوایی میشد سوزاند و دود كرد. بهطوری كه تبلیغات هیستریك و خشمآلود سران رژیم خمینی و اضداد مقاومت بر علیه سیاست صلح كه همزمان با عزیمت مسئول شورا از فرانسه به عراق بار دیگر بالا گرفته بود بهسرعت فروكش كرد و خمینی و تمامی اضداد از كاربرد تبلیغات خود ناامید شده و موقتاً آن را رها كردند. رژیم تا مدتی مات و مبهوت سكوت پیشه كرد و در حالی كه خبر پرواز مسئول شورا بیش از سه هزار بار در رسانههای جهان منعكس شده بود، دشمن هیچ اشارهیی به آن نكرد. رژیم خمینی در تدارك حملهٌ سنگین هوایی به قرارگاههای مجاهدین بود كه نهایتاً با ۶ هواپیما حمله كرد و مفتضحانه شكست خورد.
تثبیت پیروزمند سیاست صلح، سكّوی جهش مقاومت مسلحانه برای سرنگونی رژیم خمینی را از هر حیث آماده ساخت كه دستاوردهای آن در سالهای بعد هرچه بیشتر به ثمر رسید. یعنی از سویی تشكیل ارتش آزادیبخش ملی بهمثابه بازوی پراقتدار خلق قهرمان ایران و راهگشاییهای این ارتش در اعتلای تواناییهای مقاومت را امكانپذیر كرد و از سوی دیگر، عقبافتادن استراتژیك رژیم خمینی و تشدید و بروز هرچه بیشتر بحرانهای درونی رژیمش را باعث گردید. البته از یاد نمیبریم كه این پیروزیهای چشمگیر آسان بهدست نیامد. چهار سال قبل از این تاریخ وقتی مسئول شورای ملی مقاومت در میان حملات هیستریك خمینی و بقایای دیكتاتوری سلطنتی و استحالهطلبان و چپنمایان،پرچم صلح را بهنام تمامی رنجها و قربانیهای مردم ایران برافراشت كاری بس جسورانه و سیاستی پر مخاطره را در پیش گرفت و آنرا تا بهآخر هدایت كرد تا سرانجام در انتهای مسیر، شعار و سیاست مشروع و پیروزمندصلح توانست قلب خمینی جنگافروز و ضدبشر را نشانه رود و با چنین سرافرازی ملی و مردمی در میان تودههای مردم ایران تثبیت گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر