عید فطر بین الملل آزادی و بازگشت به گوهر و سرشت انسانی-مسعود رجوی۱۳۶۸
نیایش برادر مجاهد مسعود رجوی:
پس ای خدای مجیب الدعوات
به زمین بگو تا خون جاودانه فروغهای ما را مپوشاند... و به آسمان بگو تا نام طیب و پاکیزه آنها را بالا و بالاتر ببرد ...
به نسیم بگو تا در هر کجای ایران در هر کجای ایران در هر کجای ایران زمین عطر آنها را بگستراند ... و به شب تیره بگو تا با تندر ارتش آزادی پایان پذیرد .... و به صبح صادق بگو تا بردمد....
با درودی آکنده از نور بر پیامآور رهایی و رحمت ای خدای سرچشمه کبریا و بزرگی و عظمت، از تو میخواهیم ما را وارد کنی در همهٔ نیکیها و زیباییهایی که وارد کردی در آن پیامبرت و آل او و خاندان عقیدتی و دودمان سیاسی او را در سراسر تاریخ
از تو میخواهیم که بین ما و آل خمینی و همهٔ متحدان و سازشکاران با او و تسلیمطلبان در برابر او مرزهای هر چه روشنتر و عمیقتر برقرار کنی
سخنان برادر مجاهد مسعود رجوی در عید فطر ۱۳۶۷
اگر کسی هست در جهان که در فکر جانشین و آلترناتیو استعماری است، حرف ما را یکبار دیگر بشنود که روزگاری که رضاخان میرپنج انگلیسی را دست استعمار بر تخت مینشاند گذشته هر جانشینی چه از درون رژیم و چه بازگشت به گذشته خواب است و خیال
عید فطر۱۳۶۷ یکی از قرارگاههای ارتش آزادیبخش
اَلّلهُمَ اَهْلَالْکبْرِیاءِ وَالْعَظَمَةِ و اَهْلَالجوُدِ و الْجَبَروُتِ و اَهْلَالْعَفْوِ و الرَحْمَةِ وَ اَهْلَالتّقْوی وَالْمَغْفِرَةِ
ای خدای سرچشمه کبریا و بزرگی و عظمت، و ای شایسته و سزاوار بخشایش و قدرت، و ای اهل عفو و رحمت، ای خدای شایان پرهیزکاری و آمرزش و مغفرت! به حق امروز روزی که آن را برای مسلمانها و گروندگان به راه خودت عید قرار دادهای، به حق فطر و به حقانیت فطرت تکاملی و رهائیبخش، به حق ناموس آفرینش، به حق رهایی و به حق سیر رهائیبخش تاریخ انسان، و به حق فطر رهایی مردم ایران، به حق امروز یعنی روزی که آن را برای سرچشمه خروشان عشق و معرفت، رسول برگزیدهات، سرمایهیی و شرفی و بزرگی و فزونی قراردادی؛ از تو میخواهیم قبل از هر چیز و در صدر هر چیزکه درود بفرستی درودی آکنده از نور بر پیامبر و بر پیامآور رهایی و رحمت، بر او و آل او بر خاندان عقیدتی و سیاسیاش و همه آنهایی که در راه رهائیبخش او، در راه اسلام انقلابی و مردمی، قدم برداشتهاند پیکار کردهاند و میکنند و جان باختند و مانند رزمآوران ارتش رهاییبخش به جانان رسیدهاند. و از تو میخواهیم اینکه ما را، مرا و مارو وارد کنی در همه نیکیها و زیباییهایی که وارد کردهای در آن پیامبرت رو و آل او را خاندان عقیدتی و دودمان سیاسیاش را در سراسر تاریخ، و اینکه ما رو بیرون بیاوری و خارج کنی از همه زشتیها، بدیها، ناپاکیها و پلیدیهایی که خارج کردهای از اون پیامبر برگزیدهات رو و همه پیامآوران و حاملان راه رهایی را و اینکه ما را به دور بداری از همه آن زشتیهایی که، قبل از ما، آنها را دور داشتی. یعنی که برما نپسند که به ذرهیی از پلیدیها و رِجس غدارترین دشمن دوران غدارترین دشمن خودت و دشمن مردم ایران خمینی پلید و ضدبشر آلوده باشیم و آلوده باقی بمانیم. و باز هم درود بفرست بر پیامبرت و همه آنهایی که ادامهدهندگان تاریخی راه او هستند، و تو خود امروز گواهی که در دوران ما پلیدترین و درّندهخوترین دشمن محمد و آئین محمدی و دشمن دودمان عقیدتی و سیاسی اون همانا که این خمینی پلید و ضدبشر است و هم اوست یعنی خمینی که درعینحال شقیترین و دشمنترین دشمنان مردم ایرانه.
پس، ای خدا، شایستهترین بندگان تو، به حق، آنهایی هستند امروز که در صدر خواستهها و آرمانهایشان سرنگونی دشمن تو و سربلندی مردم ایران قرار دارد و ما از تو میخواهیم تا هرگز، ولو به قدر دانه خردل، در سلک و در صف خمینی و خمینیگرایان قرارمان ندی چه مستقیم و چه من غیرمستقیم. پس، ای خدا، از سوی مقاومت ایران، از جانب عموم مجاهدان و رزمآوران ارتش رهائیبخش مردم ایران از تو میخواهیم که هرگز و هیچگاه ذرهیی از خمینی و خمینیگرایی را بر ما نپسندی و بین ما و آل خمینی این ابن ملجم زمان، این ابن ملجم غدار دوران و همه متحدان و سازشکاران با او و تسلیمطلبان در برابر او مرزهای هر چه روشنتر و عمیقتر برقرار کنی. زیرا که همین مرزهاست اسباب نجات و رستگاری ما و خلق ما. پس مبادا که ننگ فرار از نبرد رهائیبخش، ننگ پشتکردن به صفوف ارتش آزادی، ننگ بریدن از مبارزهٔ مسلحانهٔ انقلابی، و ننگ کوتاهآمدن در مقابل دژخیم، و ننگ و عار استحالهگری و مذاکرهجویی و انواع و اقسام اتحادهای عینی با غدارترین دشمن مردم ایران را ولو به قدر دانهٔ خردلی بر ما بپسندی...
فردا کسی نمیتونه بگه که عذر و بهانه بیاورد که بله من دستم از جنگیدن کوتاه بود و بنابراین رفتم و در فلان جای فرنگستان نشستم و یا داخل ارتش خمینی وایسادم و کاری نمیتوانستم بکنم. کما اینکه کسی نمیتواند بگوید که بله ما داشتیم در فرنگستان مبارزه میکردیم. خب ازش میپرسند با کی؟
یا نشریاتش رو میذارن جلوش، می گن نکنه منظورتون مبارزه با مجاهدینه خب این رو که خمینی و پاسدارهاش هم میکردند، چرا زحمت کشیدین رفتین به خارجه، داخله تشریف میداشتید توی مبارزه بهاصطلاح ضدامپریالیستی امام خمینی علیه مجاهدین خب شرکت میکردید دیگه
اون روز هم که از پاریس اومدیم در همون مقطع عزیمت همونجا من گفتم فردا کسی نگه من مبارزه میکردمها تو خارجه نشریه میدادم علیه مجاهدین داشتم به این وسیله مبارزه میکردم مردم آگاه تراز این حرفها هستند در خط استعمار و ارتجاع علیه انقلاب نوین ایران مبارزه میکردین؟! با چه مشروعیتی؟ مشروعیت سراسر ناشی از مقاومته. مقاومت واقعی و عینی و مادی جنگ رهاییبخش در برابر رژیم والا تکرار ترهات سپاه پاسداران و روزنامه جمهوری اسلامی و آدمای خمینی و آخوندای خمینی اینها رو آقا جون کسی به مفت نخواهد خرید فردا در ایران. بنابراین اون روز هم من گفتم که نخستین مسأله اونهایی که پشت جبهه خمینی رو فیالواقع نقشش رو بازی میکنند مسأله مشروعیت بوده و هست و خواهد بود اونهایی که از دولت سر همین مقاومت همین شورا و همین مجاهدین تیتر پناهندگی سیاسی رو دریافت کردند اما نون مقاومت رو میخورند و نمکدونش رو بر سر خودش خراب میکنند.
فتنه خمینی فتنه بوزینههایی که منبرهای پیغمبر را اشغال کردهاند آن فتنهای که غبار غم بر رخ پیامبر گسترده بود رو میبینین چقدر عمیقه؟
پای بورژوازی ضدانقلابی و پای تتمه رژیم جنایتکار قبلی رو هم کشونده زیر قبای خودش، سر حساسترین بزنگاهها علیه ما علیه مقاومت علیه ارتش آزادی
گفته بود قرآن اونهایی که ملت خودشون رو رهبری کردند الی دار البوار به جایگاه و خانه مرگ و نابودی. ارتش آزادیبخش به سمت احیا به سمت آزادی به سمت صلح هدایت میکنه درست به همین دلیل ملت ایران و تاریخ ایران هیچگاه گناه در کنار خمینی بودن، مستقیم و غیرمستقیم، گناه متحد عینی او بودن رو، گناه دشمن اصلی رو از زیر تیغ بردن رو که کبیرهترین گناه دوران ماست نخواهند بخشید.
از نظر ما بیوطنترین خطوط بیوطنترین افراد اونهایی هستند که در خط خمینی به نفع این جنگ قلم و قدم میزنند و بر همین سیاق البته وقتی که فقط تو فاصله دو سال ۸۴، ۸۵ دفتر تسلیحات خمینی توی لندن تحت پوشش شرکت نفت ۹ میلیارد دلار اسلحه خریده باشه خیلی قابل فهمه که میهنپرست اونهایی هستند که اسلحهها رو دریافت و دلارها رو پرداخت میکنند
اما تابحال که تو دنیا آزمایش شده هر که شونهاش به شونه خمینی سائید، خیر ندید! و اگر کسی هست در جهان که در فکر جانشین و آلترناتیو استعماریست، خوب است که حرف ما را یکبار دیگر بشنود که روزگاری که رضاخان میرپنج انگلیسی را دست استعمار میآورد و در ایران بر تخت مینشاند گذشته و خوب است که همه دنیا از شرق تا غرب بدانند و به گوش بگیرند هر جانشینی که از درون رژیم و چه بازگشت به گذشته، خواب است و خیال، و تنها جانشین دمکراتیک و مستقل و مردمی یعنی شورای ملی مقاومت ایران و همین طور ارتش آزادیبخش ملی فرصت نخواهد داد که کسی بر ضد عالیترین مصالح مردم ایران به رژیم خمینی یا استحاله اون و یا به ارتش خمینی و تکرار روزگار رضاخانی بیندیشد. البته بلندگوهای آنچنانی، جاسوسها و جاسوسهها، ضدانقلابیون مغلوب، پیر نوکرها و نوکرهای استعمار و یا حتی مهرههای ناچیزتر میتوانند کماکان اندر فضیلت ملیگرایانه سپاه و ارتش خمینی و اندر رسای حجتالاسلامهای کذایی و آیتاللههای کذایی از دسترفته و دکانهای سوت وکور استحاله نوحه بخوانند.
دار التجارهها هم ایضاً، صبر کنید ارتش آزادیبخش براتون بیشتر و بیشتر خواهد خواند نغمه صلح و آزادی رو. زیرا که امروز نسلی هست در ایران نسل فدا و مقاومت و ایمان که نغمه رزم بیامان سرداده و مصمم و قاطع هست تا آخرین خشت بنای ستم خمینی را از جا برکند و رژیمش را از بیخ و بن با تمام نهادهای سرکوبگر و جنگافروزش پس بزند، و رایت پرافتخار صلح و آزادی و ارتش مردمی را به اهتزاز در بیاورد. نسل ما بسا فراتر از اونه که مفتون فتنهگریهای دجال و متحدان رنگارنگش بشه. از نظر ما، حافظان آزادی و استقلال آنهایی هستند که خونشان را میدهند داوطلبانه، آنهایی هستند که ترک خانمان و عزیزان کردند برای اینکه خودشان را فدیه خلقشان بکنند، آنهایی هستند که بافتههای دجال و یاوههای متحدانش را به پشیزی نمیخرند و یقین دارند که تاریخ در آینده داستانهای بسیار از این نسل قهرمان خواهد داشت، که در چه روزگار پر مکر و نیرنگی قیام کرد، قبای دجالیت دژخیم را از هم درید و در بحرانیترین و سیاهترین ادوار تاریخ ایران که دشمن با لباس دین آمده بود، به آگاهترین وجه و فداکارانهترین وجه برشورید. جا داره که عید فطر، یکبار دیگه سؤال کنیم که فیالواقع چه در زمینه اسلام و چه در زمینه ایران، چه در زمینه ایدئولوژی و چه در رابطه با میهنپرستی، چی و کیها شاخصند کدام اسلام؟ اسلام خمینی یا مجاهدین؟ کدام وطن و وطنپرستی؟ اونی که خمینی شاخصشه یا اونی که ارتش آزادیبخش و مجاهدین؟ فیالواقع حدود و ثغور و موازین اسلام راستین، اسلام حقیقی، اسلام محمدی و علوی را در این دوران کی حفظ کرده؟ و فیالواقع چه کسی نگاهبان آزادی، استقلال و تمامیت مردم ایران در این روزگاره اون هم به بالاترین بها، خمینی و پاسداران و ارتشش؟ یا ارتش آزادیبخش و مجاهدین؟ کدام؟ اجازه بدین صحبت امروز را با خواندن دعایی از حضرت سجّاد درباره کسانی که مرزها و حدود و نوامیس و فطرت و ثغور اسلام را حفظ میکنند خاتمه بدهیم. که قسمتهایی از آن را برایتان میخوانم
خدایا هر کس و هر مسلمانی که امور خانهٔ مجاهدی را که به حفظ و حراست حدود تو قیام کرده اداره کند، یا در غیبت او خانوادهاش را کفالت کند، و یا او را به قسمتی از مال خود اعانت نماید، و یا او را به ساز و برگی و اسلحهای مدد رساند، و یا او را به جهاد ترغیب کند، و یا دعای خیری بدرقهٔ راهش نماید، و یا در غیاب او آبرو و احترامش را حفظ کند، پس آنکس و آن مسلمان را، سنگ به سنگ و مثل به مثل، برابر اجر آن مجاهد اجرده. و در مقابل کارش، پاداش آشکاری عطا کن که در دنیا نفع آنچه را پیش از این انجام داده و شادی کاری را که بهجا آورده دریابد. تا آنگاه که کاروان زمان او را در آخرت به فضل و احسانی که برایش جاری ساختهای و کرامت و عزتی که برایش مهیا کردهای برساند.
پس بار خدایا باز هم بر پیامبر رهایی و رحمت، بنده و فرستادهٔ خودت درود فرست و او را و پیروان او را غرق رحمتی کن؛ بلندتر و برتر از همه رحمتها و بر فراز کنگره کاخ درودها، رحمتی که مدتش پایان نپذیرد و شمارهاش قطع نشود، از کاملترین نمونه رحمتهایی که بر یکی از دوستانت گذشته است زیرا که تویی عطابخش ستوده، آغازکننده و بازگرداننده و بجاآورنده هر آنچه بخواهی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر