بازگرداندن جامعهٔ شورشی ایران به مختصات قبل از قیام شهریور ۱۴۰۱ درست مانند برگرداندن یک گلولهٔ شلیکشده به دهانهٔ تفنگ و سپس به جان لوله و معکوس کردن فرایند انفجار است.
این مثال آنقدر بدیهی است که عقل سلیم آن را انکار نمیکند؛ اما آنچه متولیان اختناق و سرکوب بعد از ۶ماه استمرار قیام سراسری درصدد دستیازی به آن هستند، چیزی در حد این بلاهت است.شلیک گلوله از دهانهٔ تفنگ و پختهشدن یک کیک در فر بیانگر فرآیندهای برگشتناپذیر هستند. این فرایندها را با استفاده از قانون دوم ترمودینامیک میتوان تبیین کرد.
به فرایندی در یک سیستم ترمودینامیک برگشتناپذیر میگوییم که یکی از حالتهای ترمودینامیک در آن تغییر کرده باشد بهگونهیی که برگشت بهحالت نخستین ناممکن باشد. بهعنوان مثال وقتی یک کیک پخته میشود، دیگر نمیتوان مواد تشکیلدهندهٔ آن را بهحالت اول برگرداند. یا وقتی یک گلوله شلیک میشود دیگر نمیشود گازها و انرژی ناشی از انفجار باروت را به مبدأ برگرداند و در قالب یک فشنگ در کنار دیگر گلولههای شلیکناشده قرار داد.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس در گفتوگویی به این تحول کیفی در جامعهٔ ایران اذعان کرده است:
«نسل جوان تغییر کرده و تحمیل را نمیپذیرد. تجربه نشان داده هرگاه در مسائل اجتماعی و عقیدتی اجبار و تحمیل باشد نتیجه عکس خواهد شد... جوان امروز خودمختار و خردگرا است. از عقل، دانش و درک خودش پیروی میکند، نه آن چیزی که خواسته دولت است. جوان امروزی دیگر دنبال روی حرف پدر و مادر نیست، بلکه از همسن و سالانش، رسانه و فیلم الگوبرداری میکند. وقتی یک جوان از خانواده خود که او را تربیت کردهاند، حرف شنوی ندارد چطور میتوان از حاکمیت توقع داشت که باور آن را تغییر دهد. مگر آنهمه سختگیری ابتدای انقلاب جواب داد که این آقایان میخواهند با این سختگیریها با جوانان برخورد کنند و جواب بگیرند؟ به نظرم جامعه کار خودش را میکند و هر چه سختگیری بیشتری کنید، آنها مقابله به مثل میکنند و صرفاً با این فشارها علاوه براینکه فاصله خودتان را با نسل جدید بیشتر میکنید، پرخاشگری هم بیشتر میشود» (ستاره صبح آنلاین. ۱۹فروردین ۱۴۰۲).
از خلال گفتههای او میتوان دریافت که ستیز آشکار حکومت با جوانان قیامآفرین به بهانهٔ حجاب اجباری، مضمونی جز بازگرداندن جامعه به مختصات قبل از قیام شهریور ۱۴۰۱ ندارد یا به عبارت دیگر سودایی که خامنهای و همریشان او در سر میپرورانند افزودن به دز زنستیزی برای مهار قیامی است که سر بازایستادن ندارد. آنها از این واقعیت غافل هستند که برگی کیفی ورق خورده است. «جامعه دیگر به ۶ماه قبل برنمیگردد و این سیاستگذاران هستند که باید تغییر کنند، چرا که جوانان راه خودشان را میروند» (همان منبع).
چرا جامعه به ۶ماه قبل برنمیگردد؟
۱ـ قبل از هر چیز باید به این واقعیت سرسخت باور کرد که در ایران یک قیام سراسری در جریان است. این قیام ممکن است افتوخیز و فراز و نشیب داشته باشد. افتوخیز و فراز و نشیب از ویژگیهای یک پدیدهٔ پویا و در حال تطور است. زندهبودن آن را میرساند.
۲ـ پارامترهای شکلدهنده به این قیام ـ چه بهلحاظ ذهنی و عینی ـ هنوز پابرجا هستند. این پارامترها در طول زمان دچار اضمحلال و پسرفت نشدهاند، بر شدت و قوت آنها افزوده شده است. شرایط عینی روزبهروز در حال متراکمشدن و آمادگی بیشتر برای رقمزدن یک انفجار سهمگینتر است. عامل ذهنی قیام از حیث شکلدهی و هدایت قیام در آمادگی بیشازپیش قرار دارد.
۳ـ حاکمیت بهدلیل استمرار قیام سراسری و ضربههایی که از ناحیهٔ آن دریافت کرده در نقطهٔ بسا ضعیفتر از ۶ماه قبل قرار دارد. شاخص بارز این وضعیت، ناتوانی در مهار وضعیت کنونی است.
۴ـ جامعه از نقطهٔ ترس، انفعال، انتظار به امید بهبود اوضاع و چشمدوختن به آیندهٔ موهوم عبور کرده است. چنین جامعهیی آبستن انفجارهای بسا عظیمتر از ۱۴۰۱ و گوش به زنگ لحظهها وجرقههاست. در این جامعه شاهد پدیدههای جدیدی هستیم و میبینیم مراسم جشن تولد برای شهید قیام، حمیدرضا روحی چگونه با استقبال مردم خشمگین مشتعل میشود یا صحنههایی چون سوگند خوردن کودکان شهیدان با مشتهای گرهکرده بر مزار پدران و مادران خویش، اخگرهای برخاسته از آتش زیر خاکستر را گواهی میدهد. اینها و صدها پدیدهٔ همانند، ما را به سمت نهادینهشدن یک انقلاب در جامعهٔ عاصی ایران راهنمون میشود.
***
در تبیین بازگشتناپذیری شرایط ایران به قبل از نیمهٔ دوم سال۱۴۰۲، باز هم میتوان به پارامترهای دخیل افزود ولی آنچه مسلم است. اکنون در دیگر بر پاشنهٔ سابق نمیچرخد و سرکوب به بهانهٔ حجاب اجباری نتیجهٔ معکوس خواهد داد.
اگر متولیان اختناق و سرکوب میخواهند آزموده را باز هم بیازمایند. این گوی و این میدان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر