قتل عام سال ۶۷ ـ دهه شصت
«اکنون زمان آن است که بر سر قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، جنبش دادخواهی را در هرجا و بههر شیوه ممکن گسترش دهیم...
جنبش دادخواهی قبل از هرچیز، اعلام مجرمیت قطعی خامنهای، ولیفقیه ارتجاع است. جنبش دادخواهی، کوشش بیامان هموطنان و یاران مقاومت در خارج ایران برای محاکمه بینالمللی خامنهای و سایر سران رژیم بهجرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت است.» مریم رجوی ـ مرداد ۱۳۹۵
۳سال از شعلهور شدن آتش دادخواهی قتلعام شدگان گذشت. آتشی که ۳۱سال قبل روشن شد و امروز به آتشفشانی در سینه جوانان و کتیبه خاوران تبدیل گشته است.
۳سال پیش وقتی در فضای مجازی صحبت از قتلعام ۶۷میشد، برخی با احتیاط پاسخ میدادند، برخی اظهار بیاطلاعی میکردند، بعضیها میترسیدند و برخی هم چیزهایی شنیده بودند اما باور نداشتند.
قدیمیها میدانستند چه گذشت اما اغلب بچههای دهه هفتاد و هشتاد خبر نداشتند در دهه شصت چه جنایتهایی به دست جلادان و پاسداران خمینی انجام گرفت و بر مردم چه گذشت. نمیدانند هزاران دانشآموز و استاد و دانشجو و کارگر ایرانی چگونه در زندانها سوختند و پس از هفت سال در اوج ناباوری حلقآویز شدند…
چند روز بعد از فعال شدن جنبش دادخواهی در سال ۹۵، روز ۱۹مرداد با انتشار فایل صوتی دیدار آقای منتظری با هیأت مرگ در سال ۶۷بسیاری از ابهامات روشن شد و پردهها کنار رفت. وقتی از احمد منتظری سؤال شد که چرا بعد از ۲۸سال این اسناد را علنی کردی؟ گفت: دیدم بحث اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷این روزها خیلی داغ شده و زمان انتشارش فرا رسیده است. (نقل به مضمون)
یک سال بعد، با افشای جنایات دهه شصت و شعلهور شدن آتش دادخواهی در بیت ولایت فقیه، خامنهای ناگزیر وارد شد و گفت:
«دهه شصت یک دهه مظلوم و در عینحال بسیار مهم و سرنوشتساز در تاریخ انقلاب اسلامی است که متأسفانه ناشناخته مانده و اخیراً هم بهوسیله برخی بلندگوها و صاحبان آنها مورد تهاجم قرار گرفته است.
... مراقب باشیم تا در دهه شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود». (خبرگزاری حکومتی فارس ـ ۱۴خرداد ۹۶)
اکنون دو سال از آن روز میگذرد. جنبش دادخواهی به اوج رسیده و ماجرای اعدامها و جنایتهای دهه شصت کاملاً عام و اجتماعی شده است. به همین مناسب، در سالگرد قتلعام زندانیان نگاهی میکنیم به حوادثی که به قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی منجر شد.
در این نوشته به اختصار به موضوعاتی مانند وعدههای خمینی، راز ۳۰خرداد، دوران بازجویی و محکومیت، اسرار بازجویی زنان مجاهد و قتلعام سفید، شکست لاجوردی و تأسیس وزارت اطلاعات، مقدمات قتلعام، کشتار بیماران و دختران و دانشآموزان... و دهها گواه و سند منتشر نشده مربوط به شهیدان جنبش دادخواهی در تهران و شهرستانها میپردازیم.
قتل عام سال ۶۷ ـ وعدههای خمینی
۱۰روز قبل از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، خمینی در گورستان بهشت زهرا گفت: «… دلخوش نباشید که فقط مسکن و آب و برق را مجانی میکنیم… ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را مرفه میکنیم، زندگی معنوی شما را هم مرفه میکنیم…»، بعد هم با اشاره به شهدای ۱۷شهریور گفت: « [شاه] ممکلت ما را خراب کرد و قبرستانهای ما را آباد…». او که از مجلس مؤسسان و حکومت مردم حرف میزد میگفت روحانیت کاری به سیاست ندارد...
قتل عام سال ۶۷ ـ وعدههای خمینی
اما خمینی برخلاف همه وعدههایی که داده بود، روز ۱۷اسفند گفت: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد».
خمینی سپس برای پیشبرد سیاست سرکوب خود، جماعتی به نام حزباللهی را دجالگرانه به اسم مردم در خیابانها راه انداخت و در گام بعد ـ با بهانه جنگ ـ دست به ایجاد یک ارگان نظامی رسمی سرکوب به نام «سپاه پاسداران» زد تا هر صدای مخالفی را به نام اسلام در گلو خفه کند.
قتلعام ۶۷ـ وعدههای خمینی در روزهای قبل از پیروزی انقلاب
هنوز چند هفته از انقلاب ضدسلطنتی نگذشته بود که دستههای حزباللهی شعار «یا روسری یا توسری» را در خیابانها سر دادند و حمله به تجمعات زنان شروع شد. مجاهدین در این زمینه بلافاصله با صدور یک اطلاعیه رسمی، با طرح حجاب اجباری به مخالفت برخاستند. زنان مجاهد هم، با وجودیکه خودشان حجاب داشتند، علیه حجاب اجباری تظاهرات کردند. البته خمینی بهخاطر ماهیت ارتجاعیش، هیچگاه حقی برای زنان قائل نبود. اولین اعتراض خمینی به شاه هم بهخاطر مخالفتش با حق رأی زنان بود. خمینی در ۱۷مهر ۱۳۴۱در نامه محترمانهای به شاه نوشت: «استدعا دارم فرمان بدهید تا قوانین مخالف دین مانند آزادی و حق رأی زنان از برنامههای دولتی و حزبی حذف شود تا مردم شما را بیشتر دعا کنند».
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر