خبری روی آنتن رسانهها قرار گرفت که نه فقط شوکی به جامعه در حال غلیان ایران وارد کرد، بلکه وجدان بشریت را به تکان و تکاپو واداشت و آه از نهادها برخاست: خبر ”گورخواب ها“. آنهم در سرزمینی در ابعادٍ اقیانوسی از نفت، گاز و کوهی از معادن متنوع. براستی باید به خود گفت که چه دستٍ طبیعت ناسازگاری در کار بوده و هست که چنین فاجعه دردناک و استخوان سوزی سر برمیآورد، تا جائیکه تمامیت یک رژیم خونریز و بیرحم که مشخصه بارز و عریانش شکنجه، اعدام، دست قطع کردن و سنگسار و اسیدپاشی روی صورت زنان، آنهم بهصورت علنی میباشد، برای تبرئة خودشان از پیآمد چنین رسوایی عظیمی، در اوج وقاحت و بیشرمی از اساس یا اظهار بیاطلاعی میکنند یا ابراز شرمساری. ای لعنت بر پدر معنوی و تاریخیشان خمینی که با سرقت انقلاب خونفشان یک خلق پایه گذار بدعتی شد که وارثینش جز ریاکاری و ربا خواری، چپاولهای نجومی ودزدیهای میلیاردی هیچ هنری نه دارند و نه حتی بهرسمیت میشناسند.
آری وقتی هر شب در غروب آفتاب دزدان با عمامه و بیعمامه میلیارد، میلیارد به جیب میرنند و هر صبح چون گرگ در مجلس وحوش دور هم حلقه زده تا برای بقای خود حاکمیت، درچشمان هم خیره شده، بیهیچ حریم و حرمتی دهان باز گشوده، دست همدیگر را رو میکنند تا از قافله سکانداری قدرت عقب نمانند و در گام بعد گرفتار غضبِ تودههای عاصی، ایستاده در گرما و سرما جهت احقاق پایه ایترین دست رنج خویش، نشوند؛ برآیندش همین میشود که شاهد گورخوابی مردمی تهیدست و بیسر پناه شویم. و اگر تا دیروز ضربالمثل ”پر قوی خوابیدن“ مشتی اعیان نشین و خوشگذران ورد زبان مردم عامی بود؛ امروز دیگر به برکت وجود ”ولایت فقیه“ میلیاردی در رأس هرم قدرت و جنایت، شاهد ”پول خواب ها“ یی آنهم در ابعاد میلیاردی، که از قضا لباس حاکمیت و ردای روحانیت هم بر تن دارند، هستیم. آری وقتی روزانه اخبار اختلاس، رشوه و دزدی، فیشها، سندسازیها، حقوقهای نجومی، املاک و خودروهای لوکس وارداتی، ویلاهای شیکٍ دولتمردانٍ همینِ حاکمیت میشود سرتیتر خبری رسانهها و مطبوعات؛ و وقتی رئیس گماشته قوه قضاییه که سنتاً بایستی پاکترین و سالمترین عنصر یک جامعه و یک سیستم اداره کننده کشوری باشد زیرلوای شرع و قانون رندانه و موزیانه 1000میلیارد تومان اندوختة شخصی بهم زده، بایستی که در جوارش گورخوابهایی پیدا شوند که بنا به گزارشات روزنامه تحت سیطره همین نظام: «سقف اتاقهایشان پلاستیکهای مچاله شده، هیزم بخاریشان تختهچوبهای نیمهسوخته، رواندازشان تکهپتوهای مندرس، فرششان کارتنهای پاره، تختشان زمین سفت و سرد، باشد که حتی جهت بهدست آوردن تکه نانی توبرهای با خود میکشند و دست تکدی بسوی جمعیت دراز میکنند تا چیزی عایدشان شود». این است معنی واقعی و حقیقی کلام تاریخی بزرگترین آموزگار انقلابی نوع بشر که: ”کاخی بنا نمیشود مگر کوخی در جوارش شکل گرفته باشد“. آری امروزه پدیده ”گورخوابی“ تهی دستان زائیده ”پول خوابی“ حاکمانٍ سرمست و غارتگریست که بقایشان را در قطع کردن انگشتان گرسنگان، بدار کشیدن جوانان و به بند و اسارت درآوردن نسل خروشان آزادیخواهانی میبینند که هر روزه پهنای صدای اعتراضیشان همه گستر شده، لرزه بر اندام نظام مندرس شان انداخته. و دیری نیست و نخواهد بود که طنین چنین اعتراضها و خشم و خروشی در پیوند با جنبش دادخواهی قتلعام شدگان و همراه و همگام با نیروی پیشتاز و سازمانیافته مقاومت مشروع و شناخته شده یک خلق به سیل بنیان کنی بدل شود و تمامیت پیکره نظام آخوندی را بسوی گور ابدی رهنمون سازد و به زبالهدان تاریخ بسپارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر