تجربه تلخ دو شکست انقلاب سترگ مشروطه و سرقت انقلاب ۵۷ نشاندهنده یک اشکال بزرگ در آلترناتیو بود. در هر دو انقلاب مردم میدانستند چه چیز نمیخواهند اما درباره آیندهٔ مطلوب توافقی نبود.
در هر دو انقلاب تودههای بهجان آمده از مایهگذاری و فداکاری چیزی کم نگذاشتند اما هر دو به سرقت و محاق رفت.انقلاب مشروطه همچون باد بهاری بر ایرانزمین وزیده بود و از هر جا ندای آزادیخواهی بر میخاست. بعد قرنها و هزارهها، حاکمیت استبدادی و دربارش در حال جمع کردن جل و پلاس خود بودند و مردم برای بهدست گرفتن حاکمیت آماده میشدند. قرار بود نسیم عدالت و گشایش فصلی نو برای مردم ایران فرا رسد، مجلس نمایندگان و قوه قضاییه تأسیس شود و تفکیک قوا صورت گیرد، اما از دل این هنگامهٔ پر رنج و خون، رضاخان قلدر بیرون آمد و دوباره داستان تاج و تخت و داغ و درفش و تعظیم کردن و خم شدن تا کمر فرا رسید. برگشتیم به صد سال قبل...
در انقلاب بهمن ۵۷ هم با خون پیشتازان و قهرمانان سازمانهای انقلابی از ابتدای دههٔ پنجاه، جنبش آزادیخواهی مردم ایران شروع شد. پیشآهنگ انقلابی هر جا که نیاز به پاکبازی بود در صحنهها حاضر بود و جانفشانیها میکرد. هر دیواری از سلولهای اوین و کمیته مشترک حماسهها در دل خود داشت و بر کف هر خیابانی خون سرخ شهیدی لخته کرده بود. اما در این انقلاب هم گرگها از راه رسیدند و انقلاب را ربوده و انقلابیون را دریدند. وقتی مشخص شد که رژیم شاه رفتنی است زد و بندها شروع شد. در توافقهای پشتپرده قرار شد بدون به هم ریختن اوضاع یک گذار آرام از شاه به شیخ انجام شود.
هماهنگکننده رسانهیی و بوقچی اعظم این انقلاب هم شده بود: آیتالله بیبیسی! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که چه آلترناتیوی از آن بیرون میآید! برگشتیم به قرون وسطا. (البته قرار بود برگردیم که بالاخره نسلی پیدا شد که نگذاشت)....
انقلاب دموکراتیک مردم ایران
در انقلاب کنونی مردم ایران تقریباً همه فهمیدهاند که ایرانیان از ولایت فقیه عبور کردهاند. دو فضاحت بزرگ ِ انتخابات اسفند با مشارکت ۸ درصدی (در خوشبینانهترین حالت) و انتخابات ۳ درصدی دور دوم برای دوست و دشمن، تنفر عمومی از این رژیم را ثابت کرده است. پس جزء اول از انقلاب یعنی توافق اکثریت مردم برای سرنگونی تحصیل حاصل است. میماند قسمت دوم یعنی خواست و آلترناتیو مطلوب مردم ایران و آن چه میخواهند و در دل آرزو میکنند.
خوشبختانه نقیصهٔ انقلابهای پیشین و فقدان یک جایگزین قدرتمند در انقلاب آتی مردم ایران رفع شده است. یک مقاومت سازمانیافته در داخل ایران وجود دارد که در زیر شدیدترین سرکوب و اختناق، شبکههایی از کانونهای شورشی را سازماندهی کرده است. این کانونها هر روز در حال گسترش بوده و آمار عملیاتشان در تزاید است. خود خامنهای و سران رژیم هم هر جا فرصت بوده است، به زبان خودشان این آلترناتیو را معرفی کردهاند.
اما وجه دیگر این آلترناتیو در شناختهشدگی بینالمللی آن است و هر روز شاهد روی آوردن پارلمانهای کشورهای مختلف به حمایت از انقلاب مردم ایران و آلترناتیو مقاومت ایران هستیم.
این توفان حمایتها از سوی پارلمانهای کشورهای مختلف از جمله آمریکا، انگلیس، ایتالیا، بلژیک و... تضمینهای پیاپی برای حفاظت از انقلاب در ایران است. با هر حمایت، آلترناتیو دموکراتیک شناختهشدهتر شده و آزادی عمل بیشتری برای فشار بر رژیم پیدا میکند؛ متقابلا دست مدعیان برای جرج تاونهای بعدی بستهتر شده و امکان ساخت و پاخت قدرتهای جهانی برای گوادولوپهای بعدی نیز کمتر میشود. بگذریم از اینکه فعلاً سردمداران مماشات از هر روز بقای رژیم نان میخورند.
نکته مهم دیگر در هر حمایت پارلمانی، درخشش بیشتر اعتبار و استقلال مالی و سیاسی مجاهدین در برابر رژیمی است که از صبح تا شب مشغول شیطانسازی است و همواره جار میزند که مجاهدین با پول، دیپلماسی انقلابی خود را پیش میبرند.
شاید بشود در دنیای سیاست یک نفر را خرید،
شاید بشود دو نفر را فریفت،
و شاید بشود سه نفر را اغوا کرد،
اما وقتی جهان میبیند از پارلمان بلژیک بیش از صد نفر، از پارلمان فرانسه ۱۵۰نفر روی «برنامه دهمادهای» مقاومت ایران انگشت گذاشته و آن را تأیید میکنند میفهمد که موضوع پول نیست و «یک آلترناتیو سیاسی در ایران وجود دارد. آلترناتیو سیاسی در جنبشی است که همیشه در مبارزه حضور داشته و نه فقط شهید داده بلکه در قلب مردم ایران حضور دارد»، (۱)
وقتی بیش از ۲۰۰نفر از نمایندگان مجلس ایتالیا با صدور بیانیه از جایگزین «شورای ملی مقاومت ایران» نام میبرند به اصالت این جایگزین پی میبرد؛
وقتی میبیند در بین امضاکنندگان «نایبرئیس پارلمان، ۳دبیر پارلمان، ۱۲رئیس کمیسیون پارلمانی، رؤسای ۶گروه پارلمانی، ۵معاون وزیر، ۳معاون پیشین نخستوزیر و یک وزیر پیشین» هستند، متوجه قدرت سیاسی عظیم مقاومت ایران میشود.
نیازی به ذکر نیست که این دیپلماسی و قدرت سیاسی نیز بر مبنای چهار دهه مقاومتی سرسخت و پیگیر بنا گشته و پیوسته با خون سرخ کاروانی از شهدا آبیاری شده است.
پانوشت:
(۱) قسمتی از صحبتهای آقای آندره شاسین رئیس گروه کمونیست، نایبرئیس کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک در پارلمان فرانسه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر