مقدمه
۱۵۰ سال است که زنان ایران شجاعانه مبارزه میکنند. مسیری سخت و طولانی در جنگ با دیکتاتوریهای سلطنتی و شیخهای حاکم که کمترین حقی برای زنان قائل نبودند
و طبعا اجازه ندادند وقایع مهم این مبارزات ثبت و منتقل شوند.آنچه ما از این تاریخچه گرانبها میدانیم، بخشهای بسیار کمی از قهرمانانیهای زنان پیشتازی است که با شکستن سنتها و تحمل سختیهای زیاد تسلیم نشده و راه مبارزه علیه نابرابری جنسیتی را گشودند
در این مجموعه تلاش میکنیم نگاهی گذرا به این گنجینه عظیم بیاندازیم. باشد که توشهای برای دختران و زنان شجاع و مبارز میهنمان باشد.
زنان در جنبش تنباکو – ۱۲۶۸ تا ۱۲۷۰
در مخالفت و اعتراض به قرارداد ضد ایرانی تنباکو بین دولت ایران و انگلیس در سال ۱۲۶۸، که طی آن کلیه امتیازات توتون و تنباکوی ایران بطور انحصاری به دست کمپانی انگلیسی رژی قرار میگرفت، حرکت اجتماعی و سیاسی بزرگی شکل گرفت.
زنان شجاع ایرانی اولین حضور خود را در این جنبش بزرگ اعلام کردند و صفوف جلویی جمعیت عظیم تظاهرکننده که به حکم تبعید میرزای آشتیانی به دستور ناصرالدین شاه اعتراض میکردند را شکل دادند.
مورگان شوستر، کارشناس مالی آمریکایی در کتاب «اختناق ایران» خود مینویسد: «زنان ایران تقریباً به مترقیترین، اگر نگوییم رادیکالترین، زنان جهان تبدیل شده اند. اغراق نیست اگر گفته شود. در مبارزه شان برای آزادی و بیان آن به شیوه مدرن، آنها بسیاری از مقدسترین رسومات را که سالها (زن) را در سرزمین ایران به بند کشیده بود، درنوردیدند.»
زینب پاشا و گروه زنان مسلح
آوازه دلاوریهای زینب پاشا که رهبری جنبش اعتراضی زنان علیه فئودالهای بزرگ در تبریز را برعهده داشت، نسل به نسل منتقل شده است.
او هفت گروه زنان مسلح را سازماندهی کرد تا نه تنها انبارهای گندم را به روی مردم گرسنه باز کند بلکه، مانع از سرکوب شورش مردم، توسط دولت شوند.
در صدر هرکدام از این گروهها، زنانی دلاور با شجاعت، زنان مسلح گروه خود را فرماندهی میکردند.
وقتی نیروهای دولتی، بازاری ها را وادار به باز کردن مغازههایشان کردند، زینب پاشا و زنان مسلحی که چادر به سر داشتند، مغازه ها را بستند.
از آن پس زینب پاشا و زنان مسلح تحت فرماندهی او هر زمان که ظلم و ستم حکومتی از حد میگذشت، شجاعانه کانون فساد را از بین برده و از نظرها پنهان میشدند و هیچوقت کسی از هویت آنها مطلع نشد.
زنان در انقلاب مشروطه – ۱۲۸۵
آخوندهای مرتجع دوران قاجار، درس خواندن و سواد زنان را حرام میدانستند. زنان از یک طرف و مردان از طرف دیگر مجاز به عبور بودند. سوار شدن زن و مرد در یک درشکه ممنوع بود و در یک کلام زنان هیچ حق و جایگاهی در جامعه نداشتند.
بدنبال فشارهای دیکتاتوری قاجار و وضعیت بد اقتصادی مردم، حرکتها و جنبشهای اعتراضی شکل گرفت. بار دیگر زنان وارد میدان شده و با جسارت و شجاعت در صحنه حضور یافتند.
این جنبش سراسری نهایتا به فرمان مشروطه در سال ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ منجر شد. در پی این واقعه، اولین مجلس شورای ملی شکل گرفت و نخستین قانون اساسی ایران تصویب شد.
زنان مسلح در جنبش مشروطه
روزنامه حبلالمتین در آن دوران مینویسد: «در یکی از نبردهای تبریز، بیست زن با لباس مردانه در میان کشتهها شناسایی شدند.»
یکی از اعضای نهضت مقاومت تبریز، از سرباز مجروحی یاد می کند که حاضر نبود برای مداوا لباسش را از تنش در بیاورند. وقتی ستارخان، علت را از او پرسید، پاسخ داد که او یک زن است.
زینب پاشا در جمع تبریزی ها، فریاد بر میآورد: «اگر شما مردان جرأت ندارید جزای ستم پیشهگان را کف دستشان بگذارید ما جای شما با ستمکاران میجنگم.»
زمانی که تعدادی از نمایندگان مجلس، خواستههای جارجیان را پذیرفتند، ۳۰۰ زن تپانچه به دست، وارد مجلس شدند تا نمایندگان را مجبور به حفاظت از آزادی و تمامیت ارضی ایران کنند.
تشکلهای زنان در انقلاب مشروطه
در دوران انقلاب مشروطه، تشکلها و سازمانهای زنان زیادی با هدف احقاق حقوق زنان و رفع ستم از آنها شکل گرفت. این تشکلها بدلیل جو سرکوب حاکم پنهان بودند.
مورگان شوستر در کتاب «اختناق ایران» گزارشی از انجمنهای نیمهسری زنان ایرانی در جریان انقلاب مشروطه منتشر کرد و نوشت: «زنان محجوب ایرانی که تجربه سیاسی و اجتماعی چندانی نداشتند، یکشبه، آموزگار، روزنامهنویس و سخنگوی مباحث سیاسی شدند.»
پس از پیروزی انقلاب مشروطه، زنان مبارز و فعالی که برای احقاق حقوق زنان تلاش میکردند، مدارس جدید دختران، کلاسهای آموزش بزرگسالان، درمانگاه و انواع نهادهای دیگر را در خدمت به زنان و بالا بردن سطح آگاهی آنها تأسیس نمودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر