رهبری، ضرورت تکامل انسان
هدایت همیشه امری است در خارج از خود و نه درون خود هدایت درون جوش هیچ تضمینی ندارد و خود بخودی است مثل اینکه شما هم می گویید در عظمت و ضعف خودجوشی می گویید حرکات خود انگیخته توده های مردم مبنای کار هستند بسیار خوب و بسیار ضروری است اما مبنا که شرط لازم است کافی نیست و کفایتش به هدایت و راهبری اش.
به عنوان مثال مردم ایران در انقلاب ضد سلطنتی میلیون میلیون مرگ بر شاه گفتند، نفی کردند رژیم شاه را. اقیانوس عظیم از توده های مردم ولی عمق و سمت و سو نداشت که به جای آن چه بخواهند معلوم بود چه نمی خواهند چه باید نفی بشود ولی به وضوح روشن نبود که چه چیز باید اثبات شود.
همه انقلابیون هم می دانند که حرکت درون جوش کفایت نمی کند بلکه این حرکت باید القایی باشد یعنی روشنفکر انقلابی از بیرون آن طبقه با آگاهی انقلابی می باید آن را رهبری کند.
فرق حرکت صرفا درون جوش با حرکت القایی در این است که آن عنصر رهبری کننده و عنصر هدایت کننده دارد.
اصل دوم دین هم دین اسلام هم یعنی هدایت، توحید و بعد هدایت ، هدایت عام در جریان تکامل و بعد هدایت خاص از طریق وحی در مورد انبیا حرف قرآن هم این است که از آنجا که بشر از آغاز و پایان خودش مطلع نیست و نمی تواند هم باشد از آغاز و پایان هستی و خلوت خودش بنابراین برانگیختیم افرادی از جنس خودتان که آخرین آنها پیامبر اکرم بود بعد از آن دیگه چارچوب روشن است یعنی تکامل اجتماعی به جایی رسیده است که مهر پایان و اختام زده میشود با محمد حبیب با قرآن در روزی که گفت من آیین و دین و ایدئولوژی تان را تکمیل کردم چطور؟ با معرفی حضرت علی از دید شیعیان ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر