وقتیکه واژه آدم معنی آدمو میباخت
یکی با جوهره عشق قامت عاشق میساخت
وقتیکه نفس کشیدن طعم تلخ گریه میداد
یکی با نگاه پاکــش گل خنده هدیه میداد
سایه سکوت و وحشت نطفه سازش و میذاشت
توی قلب هر چی عاشق بذرای خیزش میکاشت
تو با جوهر وجودت سرنوشتمو نوشتی
تو بودی پر از اراده گلمو از نو ســرشتی
تو خدای نسل عفت، تو عطوفت زمینی
تو صدای عشق و همت، تو شهامت آفرینی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر