در سالهای اخیر، فقر در ایران به یک معضل اجتماعی و اقتصادی جدی تبدیل شده است که تبعات آن به تمامی جوانب زندگی مردم سرایت کرده است.
در این شرایط، مسئولان و نهادهای حاکم هیچگونه پاسخگویی نسبت به مشکلات حاد اجتماعی، نظیر بیکاری، گرانی و کودکان کار، ندارند. در واقع، حاکمیت بهجای ارائه راهکارهای عملی، به سیاستهای غیرشفاف و سرکوبگرانه روی آورده است که نتیجه آن ادامهی چرخه فقر و رنج در میان مردم است.زوال مشارکت مدنی و سیاسی در ایران، نهتنها بهدلیل مشکلات اقتصادی، بلکه بهدلیل سرکوب و عدم تحمل هرگونه انتقاد و اعتراضی از سوی حاکمیت است. این وضعیت باعث شده است که نسل جوان ایران با یک دافعه شدید روبهرو شود و انگیزههای تحصیل و کار را از دست بدهد. طبق گزارشهای منتشر شده، اکثریت جامعه با وجود مشکلات بیشمار، حاکمیت را بهطور کامل تحریم کردهاند و این نشاندهندهی عدم مشروعیت نظام و نارضایتی عمومی است.
فقر و فرار مغزها
یکی از مشکلات جدی که ایران با آن مواجه است، فرار مغزها و خروج استعدادها به دلایل مختلف است. استعدادها و نخبگان بهجای اینکه در کشور خود به رشد و بالندگی بپردازند، ناچار به ترک وطن و جستوجوی فرصتهای بهتر در کشورهای دیگر هستند. این معضل، نهتنها به اقتصاد کشور آسیب میزند، بلکه به از بین رفتن زیرساختهای علمی و فرهنگی نیز منجر میشود.
در عین حال، فقر به عنوان یک هیولا، در سایهی مشکلات اقتصادی و سیاسی، به جولان خود ادامه میدهد. این وضعیت بهگونهای است که حتی کودکان کار و کارگران زبالهگرد نیز بهصورت روزمره با آن مواجهاند. طبق آمارهای اخیر، تعداد زبالهگردها در تهران به بیش از شش هزار نفر رسیده است، در حالی که مسئولان بهجای ارائه راهحلهای عملی، صرفاً به بیان مشکلات اکتفا میکنند.
سیاستهای حاکمیت و بیتوجهی به فقر
سیاستهای حاکمیت به گونهای طراحی شدهاند که مردم را از یکدیگر جدا کند و اتمیزه کند. این سیاستها در واقع بهدنبال ایجاد نارضایتی و عدم همبستگی اجتماعی هستند. فریادهای دادخواهی از سوی مردم بهجای رسیدن به مسئولان، در دیوارهای حفاظتی نظام محبوس میشود.
همچنین، با وجود بحرانهای موجود، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی انجام نمیشود. در چنین شرایطی، آیا میتوان فقر و فلاکت زندگی را بهعنوان جایزهٔ نوبل برای خلاقیت فقر در نظر گرفت؟
نتیجهگیری
ایران در شرایط کنونی با یک دور باطل از فقر، سرکوب و غفلت مواجه است که بهطور جدی بر زندگی مردم تاثیر گذاشته است. این متن نهتنها به بررسی این معضلات میپردازد، بلکه تلاش میکند صدای مردم را به گوش مسئولان برساند و یادآوری کند که برای پایان دادن به این چرخه معیوب، نیاز به همبستگی و مشارکت ملی داریم.
امیدواریم با آگاهی بیشتر و اقدام جمعی، بتوانیم این وضعیت را تغییر دهیم و به سوی آیندهای بهتر گام برداریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر