شوق طلب
حج ناتمام
از آنسو یزید که نه تحبیب و نه تهدیدش بهثمر نرسیده بود، لشکری بهسرکردگی «عمربن سعدبن عاص» تجهیز نمود و بهدستگیری امام حسین فرستاد.
اکنون چون قصد و آهنگ امام حسین روشن شد، باز مصلحتخواهان بهنصیحتگری پرداختند. ابنعباس از او تقاضا کرد که از رفتن بهکوفه در گذرد. مکالمه امام حسین با ابنعباس و عبداللهبن عمر، بهخاطر ماهیت روشنگرانهاش و نیز نمایاندن حالات نفسی که حقیقت را دریافته و بهوظیفهٔ خود آگاه شده اما قیام نمیکند و لذا بالضروره بهسراشیب «توجیه» میلغزد، بسیار جالب و شنیدنی است:
.... .
اما از اینها گذشته، قاطعانهترین و شگفتترین پاسخ امام (ع) در هشتم ذیحجه بود که با خاندان خود و گروهی از مردم، در حالیکه حج ناتمام مانده بود، از مکه خارج شد. ترک مکه در ایامی که از هر سو بهخاطر ادای فریضه بهسمت آن میآیند و آنهم از جانب امامی که بهطواف کعبه، شایستهترین کس است و بهخاطر احیای شعائر دین قیام کرده، محکمترین و در عینحال هوشیارانهترین ضربه بود بر تمام «اذهان خفتهیی که سنگینی تحریف سالیان، بینش قرآنیشان را کور کرده و بهتوجیهات سازشکارانه آلوده است».
بدینسان امام حسین پوچی چنان «آخرتی» را که عبداللهبن عمر در قالب منجمد عبادات فردی، در حاشیه زمان و تاریخ میجست و در رضایت نفس خودپرستانه ناشی از آن، بیآزرم، امام حسین را نیز بدانگونه «انتخاب» میخواند، برملا ساخت. در این شک نیست که امام حسین و یاران راستینش بهواسطه خروج از مکه فرصت نیافتند تا چون دیگران، در روز معهود دیوار کعبه را مس کنند. اما چندی بعد سرنوشتی بس پرشور، برفراز دشتی گرم ثابت کرد که اینان از دیوار گذشته و به «قلب» راه جستهاند، گو عبدالله و همفکرانش ندیده باشند «قلب خانه» چیست! و راستی «قلب خانه» چیست؟ جز قربانی؟ که ابراهیم پیامبر، اول «تسلیم» شونده بدان بود؟ تا منادی اسلام گردد یا بنای آن خانه مسلمانی را پایه ریزد؟....
شورشگر
پس از طی مسافتی از راه، بین مکه و کوفه، در منزل «تنعیم» کاروانی که اشیای نفیسی را از جانب حاکم یمن برای یزید حمل مینمود، پدیدار شد. امام (ع) کاروان و مال آن را توقیف و شتربانان را مخیر نمود که یا بهجانب عراق بیایند یا کرایههای خود را گرفته برگردند و آنگاه مال را بهنفع مسلمین ضبط کرد.
این عمل تهاجمی، بهنشانه جنگ کامل با حکومتی بود که امام حسین مخالفت با آن را بههر گونه که ممکن بود، ضرورت میشمرد و اکنون بههیچرو، از هیچ فرصت نباید گذشت. بهویژه در چنین موردی که امکان قدرتنمایی جنبش بهخوبی فراهم است تا همگان آیه ذلت را در زیر نقاب «صولتی» که آن حکومت خودکامه بر صورت داشت، بهعیان مشاهده کنند....
پیام بهکوفه
در منزل «بطنرمه» امام (ع) که هنوز از ماجرای کوفه آگاهی نداشت، نامه مهر نمود و بهقیسبن مسهرالصیداوی داد تا بهاهل کوفه برساند. این نامه چنین بود:
«… این نامهیی است از حسین بن علی بهسوی برادران مؤمن و مسلم. سلام فراوان بر شما، مسلمبن عقیل نامهیی به من فرستاد و مرا آگهی داد که به حسن رأی و فکر و نظر، متفق شدهاید و بهیاری ما کمر بستهاید و در طلب حق با ما همداستان گشتهاید و من از خداوند خواستار شدهام که ما را در این امر و خواست خویش نیکو گرداند و پاداش بزرگ بهشما عنایت فرماید.
من روز سهشنبه هشتم ذیحجه در ”یوم ترویه ”از مکه بیرون آمدم و بهجانب شما رهسپار شدم و هماکنون چون فرستاده من بهنزد شما فرارسد، شتاب کنید و کوشش نمایید در امر خود. من نیز در این ایام بهنزد شما حاضر خواهم شد. والسلام علیکم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر