روز شنبه اول شهریور کنفرانس اینترنتی با عنوان «اعدام، راه بقای ملایان، فراخوان به سازمان ملل برای حسابرسی قتلعام ۶۷» برگزار شد.
پروین فیروزان زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۶۹:
«افسانه شیرمحمدی خودش مهندس معماری بود بعد یک دختر خیلی شیرین زبانی داشت، همیشه که می آمد ملاقات مادرش میگفت مادر کی می آیی؟ میگفت وقتی بهار بشه، گلها رویید من میایم».
به مادر شهیدی بهجای فرزندش، طنابی در ساک تحویل دادند.
مادر مجاهد شهید امیر مهران بیغم:
«سه روز بعد به خانهامان تلفن کردند که بیایید ساکش را بگیرید.
یک تکه طناب پلاستیکی تقریباً ۶۰ سانتی متر در ساکش بود. نمیدونم من اصلاً سر در نیاوردم که این طناب پلاستیکی معنیاش چه بود».
پروین پوراقبالی زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۶۱ و ۶۵ تا ۷۰:
«شاید همین الآن هم که ازش صحبت میکنیم، یک چیز غیرقابل تصور باشد.
همه این بچهها حکم ابلاغشده داشتند».
فرح اسلامی ـ خانواده شهید:
«فرح را بههمراه چهار زن دیگر، حکیمه ریزبندی، نسرین رجبی، جسومه حیدری و مرضیه رحمتی بهعلاوه دو مرد بهتپههای اطراف صالحآباد بردند و بعد از تعرض به اونها، اعدامشان کردند.
سپس آنها را توی یک گودال روی هم ریختند و دفن کردند».
در این کنفرانس موضوع نسلکشی و ضرورت محاکمه جنایتکاران مورد تأکید قرار گرفت.
پروفسور اریک داوید محقق و متخصص حقوق بینالملل:
«این را «نسلکشی» هم میشه تعریف کرد. چرا که این افراد در نهایت بهاتهام ارتداد گفته شده قتلعام شدند، یعنی بهدلایل مذهبی».
غلام ترشیزی برادر ۳شهید:
«پدرم باورش نمیشد. گفت آیا پسرم را بعد از پایان دوران محکومیتش کشتید؟.
این داستان زندگی منه. به جز بهروز رژیم هرگز اسامی رضا و بهمن را اعلام نکرد».
بله! قتلعامشدگان، وجدان شورشی و شورشگر تاریخ ایراناند. خونی که تا محاکمه و مجازات قاتلان همچنان در رگ میهن میجوشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر