همون زمان یه تعدادی از زندانیان رو آوردن وسط شهر به اسم قاچاقچی دار زدن. فکر میکردن اینطوری میشه هویت مجاهدو بپوشونن
مهدی عبدالرحیمی زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۶۸:
«این جزء اولین سری از بچههای مجاهده که سال۶۷ اعدامشون کردن البته رژیم همیشه میگفت اینها قاچاقچی و دزد و اینا بودن».
شهید حسین سرو آزاد زندانی سیاسی سالهای ۵۹ تا ۷۲:
«احمد غلامی، محمد مروج و صبوریهای بزرگ این سه تا رو بردن آمل بالای پل اونجا حلقآویزشون کردن موقعی که میخواستن اینها رو دار بزنن حکم خوندن که اینها قاچاقچی هستن وقتی که متوجه این حرف شدن رو به مردم گفتن بابا ما قاچاقچی نیستیم ما مجاهد خلقیم».
تو یکی از کتابهای خاطرات زندان نوشته:
آفتابکاران ـ جلد پنجم: یاد یاران:
وقتی طناب دور گردنش انداختند فریاد کشید من علیاکبر علائینی مجاهد خلقم؛ قاچاقچی نیستم.
لحظهای خودمان را جای خانواده «زینت حسینی و سارا علیزاده» قرار دهیم که به جرم فساد! اعدام شدند.
حتی بعضیها که قبلاً آزاد شده بودن رفتن آوردن اعدامشون کردن
شهید حسین سرو آزاد زندانی سیاسی سالهای ۵۹ تا ۷۲:
«صفدر اولادی و محمود قلیپور رو از تو خونههاشون گرفته آورده بهشهادت رسونده. یعنی چندین سال از آزادیشون میگذشته ولی رفته اینهارو گرفته آورده بهشهادت رسونده».
سال ۶۸ هادی، جعفر، غلامحسین و اعظم طالبی رو به جرم فساد و دزدی کشتن. کی باور میکنه؟
۶۸ یعنی زمان خامنهای؟ آخه به چه جرمی؟
بفرما اینم سندش. روزنامه جمهوری شنبه ۲۰آبان ۶۸:
«بر اساس رأی صادره از سوی دادگاه ویژه گیلان، هادی متقی فرزند رمضان، جعفر ستاره آسمان فرزند بابا، غلامحسین صالحی فرزند حسن و اعظم طالبی رودکار فرزند عشقعلی به جرم شرکت در چند فقره آدمربایی، سرقت مسلحانه و مواد مخدر محکوم به اعدام شدند، که احکام صادره در ملأعام و محوطه شهربانی رشت به اجرا درآمد».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر