روز برانگیختگی پیامآور رحمت و رهایی
آزاد کننده فرزند انسان از غل و زنجیرها
هدایت به جانب عدالت اجتماعی و یگانگی
مریم رجوی - ۲۱اسفند۹۹
امشب شب عید مبعث است بزرگترین عید برای رهروان راه توحید و اسلام واقعی و انقلابی. پس بهخاطر نعمت بزرگ هدایت و راه یافتگی و به شکرانه آن عید مبعث راگرامی می داریم.
همچنین در آستانه نوروز و شروع سال جدید هستیم. اجازه بدید که پیشاپیش، عید رو تبریک بگم.
عید مبعث و روز برانگیخته شدن حضرت محمد روز طلوع پیام پاک و رهاییبخش است. او که حبیب و دوست و عشق خدا و رحمت خدا برای جهان بشری است. او کسی است که پیاماش، مأموریتاش، رسالتاش، همه بر اساس الفت و محبت بین انسانها بود
پیام او رهایی فرزند انسان از غل و زنجیر و هدایتش بهجانب عدل و قسط و یگانگی اجتماعی بود و همچنان که در قرآن آمده:
یَضَعُ عَنْهُمْ إصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتی کَانَتْ عَلَیْهمْ
و از دوش آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بود برمیدارد
و خطاب به پیامبر میگوید تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای جهانیان
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إلَّا رَحْمَةً لّلْعَالَمینَ
بله، او قلبها را فتح میکرد و اینچنین بود که میتوانست رسالتش را پیش ببرد. گرمای وجودش، صفای انسانیتش و مهر نگاهش هر دیدارکنندهیی را مجذوب خودش میکرد.
همان که شما تو این روزها میگویید عواطف پرداختگر، دوست داشتن دیگران بهخاطر خودشان و نه هیچ چشمداشت دیگری.
مگر رایحه جامعه بیطبقه توحیدی، دوستی و مهر و صفای میان انسانها نیست؟
مگر روزی نمیآید که دیگر کینه و سنگدلی بین انسانها نباشد؟ و دیوارها و فاصلههایی که مردم را از هم جدا کرده فرو ریخته باشد؟
بله، قطعاً چنین روزی میآید. و شما دارید آن را تجربه میکنید.
در آیین محمد، کدورت، سردی و برودت میان انسانها جایی ندارد؛
بهعکس عاطفهها و مهر انسانی است که شعله میکشد.
پیامبر ما کسی بود که دلهای نیکان به سوی او پر میکشید، حسادت و کینتوزی را از میان برمیداشت، از مردمی که به خون هم تشنه بودند، بله از این مردم، برادرانی مهربان ساخت،
زنان را که قربانیان تحقیر و ستم بودند، بزرگی بخشید و زنجیرها را از دست و پای سرکوب شدگان و محرومان برداشت.
یک بار وقتی یکی از اعراب برای او تعریف میکرد که چطور در دوران جاهلیت، دخترک کوچکش را زنده به گور کرده حضرت محمد شروع به گریستن کرد و گفت: کسی که رحم و عاطفه نداشته باشد، مشمول رحمت خدا نمیشود.
چنان رفتار میکرد که هیچکس برای گفتن نظراتش در برابر او، احساس سختی و خطر نمیکرد.
مهر و محبت حضرت محمد یک پرداخت یکطرفه و بیپایان بود و کوچک و بزرگ نمیشناخت.
وقتی که به بچهها در کوچه بر میخورد، به آنان سلام میکرد.
و خیلی وقتها حتی در بازی آنها شرکت میکرد و مدتی را با آنان میگذراند.
بچهها هر جا او را میدیدند، دورش جمع میشدند.
او میگفت: من برای «رحمت» برانگیخته شدهام.
به ایمان آورندگان و همه مریدانش آموخت که اختلاف بین خود را نوعی رحمت بدانند.
کسی بود که بهقول قرآن رنج بردن مردم بر او بسیار سخت و گران بود و برای رهایی مردم بیتابی میکرد.
یادآورنده خدا بود؛ و نه کسی که بر مردم سیطره دارد.
پیش از آنکه به مدینه برود، مردمی را که به دعوت او آمده بودند، به دوری کردن از زشتیها از جمله کشتن دختران و افترا بستن متعهد کرد.
وقتی هم که به مدینه هجرت کرد، در نخستین سخنرانی، مردم را به بخشش نسبت به هم دعوت کرد و از آنها خواست ولو با بخشیدن نیم خرمایی به دیگران محبت کنید، در دومین سخنرانی گفت: راستی کنید و یکدیگر را دوست بدارید چرا که خدا دوستتان دارد.
میگفت: بهترین عمل ایمان آورندگان/ مبارزه و مجاهدت در راه خداست.
و محبوبترین عبادتی که هر کس میتواند به آن بپردازد صدق و راستی است. و باز حضرت محمد میگفت: هیچکدام از شما ایمان نیآورده است تا آن زمان که هر چیزی را که برای خودش میخواهد برای دیگری هم همان را بخواهد.
و میگفت: بهترین ایمانآورندگان، کسی است که محور الفت سایرین باشد، کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود، خیری ندارد.
درست در نقطه مقابل دینفروشان حاکم بر ایران، آخوندهای ظالم و جنگافروز، مستبد و کینه توز/ کسانی که از حکومت آنها جز جنگ و بدبختی و تفرقه و دشمنی حتی در میان خانوادهها و در میان خانواده بزرگ مردم ایران یعنی ملیتها و قومیتهای مختلف، جز جنگ و خصومت چیزی حاصل نشده است.
رژیمی که درست در نقطه مقابل اسلام واقعی و اسلام محمدی، خشونت، نفرت و جنگ را ترویج کرده است.
به همین دلیل ما میگوییم که آنها یعنی این رژیم حاکم خونریز جبار، ضداسلام، ضد حضرت محمد و ضد راه و رسم او هستند.
و خوبه در این جا کلمات مسعود رو درباره او بازگو کنم که گفت:
«منکران مرتجع و استثمارگر، سختسرانه و باشقاوت، در نفی پیامبران میکوشیدند ولی انبیا در پیشاپیش تودههای محروم و ستمزده در حرکت بودند و رهاترین و پاکیزهترین افراد را بهخود جذب میکردند.
احتیاجی هم نبود که بحث و فحص و جدل کلامی بهنحوی بیانتها ادامه پیدا کند. زیرا هر وجدان پاک انسانی، که مریم عذرا و مسیح را در آغوش او میدید، میفهمید که خبری و پیامی در کار است و آن را بهوضوح از دجالیت دینفروشان و مدعیان ریایی تشخیص میداد.
همچنین درباره حبیب خدا، محمد مصطفی (ص) و کردار و رفتار و گفتارش که کون و مکان و دشت و کوه و بیابان را هم در سرچشمه خروشان عشق خود غرقه و تطهیر میکرد…»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر