روز دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۰، همزمان با آغاز ۴۹مین اجلاس شورای حقوقبشر ملل متحد در ژنو، کنفرانسی نیز با حضور شماری از برجستهترین قضات، گزارشگران ویژه و مقامات سابق سازمان ملل، همچنین نمایندگان پارلمان، حقوقدانان، شخصیتها و مدافعان حقوقبشر از کشورهای مختلف جهان، در دادخواهی شهیدان قتلعام۶۷ برگزار شد.
شرکتکنندگان و سخنرانان در این کنفرانس، خواستار تحقیق سازمان ملل در مورد قتلعام۶۷، توسط فاشیسم دینی حاکم بر ایران بهعنوان "جنایت علیه بشریت"و"نسل کشی" شدند و از خواسته گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد وضعیت حقوقبشر در ایران، مبنی بر تشکیل کمیته تحقیق و پیگرد قضایی قتلعام۶۷ حمایت کردند.
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه ملل متحد در گزارش اخیر خود بهشورای حقوقبشر، «از جامعه بینالمللی خواسته است تا دربارهٔ وقایع شناخته شدهای که (در ایران) طی مدتی طولانی با مصونیت مواجه بوده، از جمله ناپدید شدن اجباری و اعدامهای فراقانونی و خودسرانه، هم در سال۶۷ و هم در خلال اعتراضات آبان۹۸، خواستار پاسخگویی شوند».
حضور شخصیتها و قضات برجستهیی مانند پروفسور سر جفری رایس، دادستان اصلی در محاکمه میلوسویچ رئیسجمهور سابق صربستان در لاهه، که دارای تجارب ارزشمند در بهمحاکمه کشاندن حاکمان جنایتکار هستند، بیتردید موجب وحشت جلادان و جنایتکاران حاکم بر ایران است، بهخصوص که آنها تصریح نمودند قتلعام باید توسط سازمان ملل مورد تحقیق قرار گیرد و ابراهیم رئیسی، عضو کمیته مرگ قتلعام۶۷ یک مظنون جدی درگیر در این جنایت است.
در اینجا لازم است درنگی کرد و بهمسیر طولانی و سختی که جنبش دادخواهی طی ۴دههٔ اخیر پیموده نظری افکند تا اولاً ارزش و اهمیت نقطهٔ کنونی که در آن محاکمه و مجازات جلادان مردم ایران در چشمانداز قرار گرفته، بهتر درک شود؛ ثانیاً این تجربه را رهتوشه برای طی بقیهٔ مسیر کرد تا خواسته و آرزوی مردم ایران، بهویژهٔ خانوادههای داغدار شهیدان تحقق یابد.
قدم بهقدم راهی که طی شده و تکبهتک آنچه بهدست آمده، حاصل نبردی بیامان با شقاوتپیشهترین دیکتاتوری ضدبشری تاریخ معاصر است. رژیمی که بهبهای حراج وطنفروشانهٔ منابع ملی ایران، در جنایات خود از حمایت آشکار و پنهان سیاست ننگین مماشات و تاجران نفت و خون برخوردار بود. گردنههای این راه صعب، گاه با بذل ارزشمندترین خونها همچون خون شهید بزرگ حقوقبشر ایران دکتر کاظم رجوی باز شده؛ همو که نوشت: «ما تاریخ حقوقبشر را با خون خود مینویسیم».
رژیم جلّادان در طول ۴دههٔ گذشته همواره تلاش کرده تا قتلعام۶۷ بهفراموشی سپرده شود، اما جنبش دادخواهی از مرداد۱۳۶۷ توسط مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران با تلگرامهای پیاپی بهدبیرکل و دیگر مراجع متولی حقوقبشر شروع شد؛ اما افسوس که سیاست مماشات گوشها را بسته بود و آن فریادهای دادخواهی که از لجهٔ خون ۳۰هزار سربهدار برمیخاست، طنین درخور خود را در جهان نمییافت؛ در نتیجه رژیم جلادان آنچنان جری شده بود که نه تنها به جنایتهای خود ادامه میداد، بلکه حتی تلاش میکرد برگ حقوقبشر را علیه خود مقاومت ایران و رهبری آن برگرداند و بهخیال خود جای جلاد و قربانی را عوض کند. اما مقاومت ایران از پا ننشست و طی سالیان با انتشار کتاب و اسامی شهیدان و برگزاری مراسم یادبود و دادگاههای مردمی و پیگیریهای سیاسی و فرستادن شاکیان و شاهدان بهمراجع بینالمللی، این راه را ادامه داد. در اینجا بهخصوص باید از همت و غیرت و سختکوشی هموطنان آزاده و یاران مقاومت در خارج کشور یاد کرد و بهآنان درود فرستاد که طی این سالیان در هر شرایطی، پرشور و خستگیناپذیر، در همهٔ صحنهها حاضر میشدند و فریاد دادخواهی مردم ایران را در چهار گوشهٔ جهان طنینانداز میکردند. بهاین ترتیب مقاومت ایران، مانع شد که این نسلکشی و جنایت بزرگ۶۷ علیه بشریت بهفراموشی سپرده شود.
بخصوص که جنبش دادخواهی در سال۱۳۹۵ با فراخوان خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران اوج دیگری گرفت و با شتابی خیرهکننده پیشرفت تا اینکه ابعادی جهانی یافت.
این نبرد همچنان ادامه دارد، رژیم و همدستان و مزدورانش تلاش میکنند ابعاد قتلعام را هر چه محدودتر جلوه دهند و از شهیدان آن هویتزدایی کنند. اما مقاومت ایران توطئههای شوم دشمن را بر سر خودش خراب میکند. آنچنانکه امروز شاهدیم بهرغم همه طراحیهای «چند وجهی» رژیم و ایادی پیدا و پنهانش، خون جوشان شهیدان سربهدار، گریبان جلادان و دژخیمان را رها نکرده و تا قرار دادن آنها در برابر عدالت و بهکیفر رساندنشان رها نخواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر