ربودن، سربریدن، زنده سوزاندن در آتش، قتلعام، تخریب و ویرانی. هر روز فاجعهیی تازه با ابعاد شوکآور در جنایت؛ بنیادگرایی اسلامی به جنگ سرنوشت خویش آمده است!
بنیادگرایی اسلامی با بروز ماهیت سراپا جنایت و تجاوز خود، بهعنوان بزرگترین تهدید قرن بیست و یکم؛ تهدیدی که در خلأ ناشی از مماشات با جنایتکارترین حاکمیت دوران، امکان رشد یافته و جهان را به ظلمتکدهیی پر فاجعه کشانده است؛ در سراسر سرزمینها در شرق و از سوریه مجروح و خونچکان... تا عراق زخمی و خونین! تا یمن و بحرین و افغانستان و لبنان و فلسطین و مصر و نیجر! و تا فرانسه و کانادا و آمریکا...
دومینیک لوفور- نماینده مجلس ملی فرانسه در گردهمایی پاریس ـ در دیماه 93گفت: «... هر روز دهها نفر قربانی این تروریسم و ایدئولوژی هستند... همین دیروز در نیجریه با سوءقصدهای بوکوحرام و هر روز در سوریه و عراق»...
از راهانداختن کودتای سیاه برای بلعیدن یمن، قتلعام دانشآموزان یک مدرسه در پاکستان و به آتش کشیدن کامل یک شهر در نیجریه؛ تا تراژدی هفتم ژانویه 2015 در قلب اروپا، پاریس، بربریت و وحشیگری به خیابانهای اروپا کشیده میشود!
قتلعام روزنامهنگاران در پشت میز کارشان/ آتش گشودن به سوی انسانهای بیدفاع/ تمامکش کردن مجروحان، گروگانگیری و مرعوب کردن شهروندان/ جنایت علیه بشریت و توجیه آن به نام اسلام/ جنایاتی که وجدان جهان را جریحهدار کرده و روح اسلام از آن بری و بیزار است.
همه و همه اینها وجوه جنگی واحد است؛ جنگ بنیادگرایی اسلامی با تمامی بشریت! اما سؤال اصلی این است که چرا هیولای بنیادگرایی، از هر کجای جهان این چنین سر برداشته است؟ برای از پا انداختن این هیولا چه باید کرد؟ و به راستی قلب این هیولای وحشی، در کدام نقطه در حال تپیدن است؟
ژان پیر مولر- رئیس «کمیته شهرداران فرانسوی دفاع از اشرفیها» در گردهمایی پاریس در دیماه 93 گفت: «... زایندگان این تروریسم، این بیاحترامی به دیگری و این کشتار، میدانیم چه کسانی هستند. همانهایی هستند که در ایران به مردم خود احترام نمیگذارند».
به گفته استیفن هیوز در گردهمایی پاریس؛ «... دشمن اصلی، آن چیزی است که در تهران و ایران در حال وقوع است و باید از طریق راههایی که امروز در اینجا بر آنها تأکید شد به چالش کشیده شود»....
راما یاد - وزیر پیشین حقوقبشر فرانسه نیز در این گردهمایی در پاریس در دیماه 93 درباره ریشه بنیادگرایی گفت: «... رژیم ایران از همان سال 1979 پیامش بنیادگرایی مذهبی بوده است. این رژیم با متحدان دیپلوماتیک خود، به شعلهور شدن خاورمیانه دامن زده است».
و رودی جولیانی در گردهمایی بهمناسبت بزرگداشت سالگرد 19 و 22بهمن در پاریس در بهمن 93 تصریح کرد: «... به یاد داشته باشید، هیچکسی نیست که خلاف این استدلال کند که رژیم ایران بزرگترین حکومت حامی تروریسم در جهان است. بزرگترین حکومت حامی تروریسم در جهان».
استبداد مذهبی حاکم بر ایران، منشأ اصلی سیاسی و عقیدتی افراطیگری تحت نام اسلام است.
بربریتی که در حاکمیتی سیاه، به درازای 36سال؛ بر مردم ایران حکمفرماست. شقاوتی که تحت نام اسلام، یک ملت تشنه آزادی را به خاک و خون کشیده است...
زن ستیزی کانون اندیشه بنیادگرایی مذهبی
بنیادگرایی اسلامی بلای شومیست که از 36سال پیش تأثیر ویرانگر خود را بر زندگی و مناسبات اجتماعی و سیاسی تمام مردم ایران و به ویژه زنان گذاشته است. رژیم حاکم بر ایران، یک استبداد دینی است که بر پایه چپاول و بر باد دادن منابع عظیم کشوری به وسعت ایران، برای نهادینه کردن تروریسم دولتی استوار شده است. این دیکتاتوری، با بلعیدن سرمایههای ملی کشور، دار و ندار مردم ایران را صرف بقای حاکمیت خود کرده است که در کانون اندیشه سیاه بنیادگرایانهاش یک ویژگی بارز خودنمایی میکند: «زن ستیزی!»
«رژیم ایران! زشتترین نماد نظاممند تبعیض و ستیز با زنان!»
وجوه زنستیزی
تازهترین پدیدهای که در جنایت علیه زنان در ایران امروزی، آن هم در قرن 21، یعنی قرن آزادی و برابری با آن مواجهیم؛ اسید پاشی به چهره زنان جوان و حمله با چاقو به آنهاست. این البته فیالبداهه نبوده. در واقع اسید پاشی به چهره زنان؛ آن روی سکه فتوای اجباری خمینی در 36سال پیش است که همواره با مقاومت زنان آزاده ایرانی روبهرو شده است.
هوارد دین- رئیس پیشین حزب دموکرات آمریکا در کنفرانس پارلمان اروپا در23 آذر93 گفت: «... این اسید پاشیها توسط جنایتکاران خیابانی انجام نشده است، این اسید پاشیها توسط گروهی به نام بسیج انجام شده است و حکومت نه تنها از آن چشمپوشی کرده است، بلکه مجلس رژیم ایران در حال گذراندن قانونی است که افرادی را که این کار را کردهاند از پیگرد معاف میکند. این رژیم، فقط یک رژیم سرکوبگر مستبد نیست، بلکه رژیمی ددمنش است که جایی در دنیای متمدن ندارد».
در کنار این جنایت تکاندهنده و علاوه برآن؛ در سرتاسر ایران، به هر کجا که نگاه کنید، زنان ایرانی هدف ستم، بیداد و سرکوب قرار دارند.
نگاهی کوتاه به گوشهیی کوچک از کارنامه رژیم آخوندی، در پایمالکردن حقوق زنان
82 درصد زنان سرپرست خانوار بیکار هستند،
95هزار خانوار زن سرپرست، در مناطق محروم فاقد سرویس بهداشتی و 9هزار خانوار در مسکنهایی بدون سقف زندگی میکنند،
سالانه ۶۰ هزار زن سرپرست خانوار به آمار اضافه میشود،
سن سرپرستی خانوار در زنان به زیر 20سال رسیده است،
زنان شاغل تنها ۱۵ درصد از سهم اشتغال را به خود اختصاص میدهند،
حدود 25 درصد متکدیان ایران را زنان تشکیل میدهند،
رشد متکدیان زن نسبت به سنوات گذشته رو به افزایش است،
130هزار زن معتاد در ایران،
رشد 15 درصدی مرگ زنان معتاد،
افزایش نرخ اعتیاد زنان طی 4سال گذشته، 2 برابر بوده است،
بالاترین میزان خودکشی و افسردگی زنان در جهان مربوط به ایران است،
سن افسردگی از 28سال به 17سال رسیده است،
افسردگی در میان زنان ایران سه برابر مردان است،
افسردگی زنان 15 تا 20 درصد کل کشور است،
3هزار کارتن خواب زن، فقط در تهران،
میانگین سن زنان کارتن خواب: 17 و 18سال!
در تابستان سال 92، آمار زندانیان زن نسبت به کل زندانیان در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته با افزایش 2/0 درصدی همراه بوده است.
عوامل رژیم آخوندی در همه جا در پی دمیدن بر افزایش سرکوب و بالابردن فشار آن بر زنان آزاده میهن ما هستند:
آخوند جنایتکار یوسف طباطبایی نژاد در مورد مقابله با موضوع آخوندساخته بدحجابی گفت: «مسأله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است. برای مقابله با بدحجابی باید چوب تر را بالاتر برد و از قوه قهریه استفاده کرد».
آخوند بوشهری نیز در نماز جمعه قم در 9آذر 93گفت: «امروز مقوله عفاف تو جامعه ما، نمیشود شانه از زیر بار اون خالی کرد و گفت نه نمیشود کاری کرد. اگر مسئولیت دارید در مقابل مسئولیتی که دارید، چون قدرت دارید باید به مسئولیت تون عمل کنید. خیابونهای ما، فضای جامعه ما، اگر هیچ کدوم یک از ما کاری نداشته باشیم. دست روی دست بگذاریم، این منتظر اون، اون هم منتظر دیگری، چه اتفاقی خواهد افتاد؟».
آخوند دژخیم صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه رژیم گفت: «هم قوه قضاییه مسئول است و بنده اینجا اکیداً از همه مدیران دستگاه قضایی میخوام که بهشدت در این جهت عمل کنند یعنی به قانون عمل کنند و به وظیفهی شرعی عمل کنند و هم از نیروی انتظامی که بهعنوان ضابط دستگاه قضایی با هنجار شکنی مقابله کنند».
این گونه است که درد و رنجی که آخوندها و حافظان نظام تجاوز و نابرابری به زن ستمزده ایرانی تحمیل کردند، بیپایان است. سرنوشت سیاه زنانی که بنا به قانون ارتجاعی این رژیم سنگسار میشوند؛ یا پایان غمانگیز زندگی زنانی که در سال گذشته در شهرهای مختلف بدار آویخته شدند و یا آنهایی که همچنان در زیر حکم اعدام، پشت دیوارها و میلههای زندان برای از راه رسیدن مرگ، ثانیه شماری میکنند بخش کوچکی از این تراژدی است.
رئیس دژخیم قوه قضاییه رژیم؛ آخوند لاریجانی میگوید: «ما در مقام برخورد با مفسد تسامح کردیم، تساهل کردیم باید بدانیم مبارزه با فساد به جایی منتهی نمیشه. بعد که برخورد قاطع شد گفتند که بحثهای حقوقبشری کجا رفت و اعدام چرا؟ بنده هم نظرم همیشه بر این مستقر بوده که ما باید هم در بحث نظارتها تشدید کنیم و هم در بحث مجازاتها. تا این کار اجرایی نشه بازدارنده نخواهد بود».... به این ترتیب است که در حاکمیت این زنستیزان، جامعه ما از تونل وحشت دیگری از جنایت علیه زنان میگذرد. اسیدپاشی و چاقوزنی!
محصول این سفارشات شقاوتبار در سالی که گذشت، یک قلم اعدام ریحانه جباری بود که جرمش این بود که قهرمانانه از خودش در برابر تعرض یک مأمور کثیف وزارت اطلاعات رژیم دفاع کرده بود.
چرا زنستیزی؟
اما راستی چرا رژیم استبداد مذهبی این همه، سر جنگ و ستیز با زنان دارد؟ چرا همواره نوک تیز پیکان حمله رژیم بنیادگرای مذهبی حاکم بر ایران، رو به زنان است؟
پاسخ را به روشنترین وجه درکارنامه سیاه حاکمیت آخوندی میشود خواند. پاسخ این است که: ایدئولوژی بنیادگرایی مذهبی، از تبعیض جنسی و زنستیزی، برای سرکوب و مهار انرژی و پتانسیل عظیم نهفته در جامعه استفاده میکند.
راهحل اصلی= اسلام بردبار و دموکراتیک، آنتیتز بنیادگرایی مذهبی با رهبری مریم رجوی
با دیدن شقاوت و جنایتهای ناشی از ایدئولوژی افراطیگری و بنیادگرایی اسلامی، بیدرنگ این پرسش پیش میآید که راستی درمان و راهحل چیست؟ پاسخ در کجاست؟ آیا برای محو کردن ایدئولوژی بنیادگرایی تحت نام اسلام، تنها راه و تنها راهحل برخورد با آن، در افتادن بهصورت نظامی میباشد؟ آیا بنیادگرایی اسلامی با بمباران و جنگ از بین خواهد رفت؟ یا اینکه برای آن، باید پاسخ و راهحل اساسیتری پیدا کرد؟ و آیا درمانی اصلاً وجود دارد؟
رودی جولیانی در کنفرانس بینالمللی پاریس- 18بهمن 93 به این سؤال پاسخ داد. او گفت: «... بعد از برخی بمبگذاریها و حملات وحشتناک و سربریدنها و زنده زنده سوزاندن که دیدهایم، بحث عمیقی بوده است که ایدئولوژی آلترناتیو از درون اسلام کجاست تا با این بربریت مقابله کند؟ چه بربریت داعش باشد یا بربریت آخوندها؟ هر دو مشابه یکدیگر هستند... همواره این سؤال از من میشود که ایدئولوژی آلترناتیو در برابر این افراطیگری شیعی کجاست؟ افراطیگری سنی؟ افراطیگری در ایران، افراطیگری در عراق، سوریه، یمن، آلترناتیو در برابر اینها کجاست؟ و آلترناتیو در برابر این اصلاً چیست؟ شما ( مقاومت ایران) آلترناتیو آن هستید. شما! شما! شما آلترناتیو هستید. شما آن چیزی هستید که همه آنها بهدنبالش هستند... نیاز نیست آن را اختراع کنیم»
و آلخو ویدال کوادراس- نایبرئیس پیشین پارلمان اروپا تصریح کرد: «... من معتقدم بحران کنونی به نحو چشمگیری ارزش و اهمیت مقاومت ایران را جهت آوردن صلح و امنیت در این منطقه و جهان افزایش داده است؛ زیرا در جهانی که حدود 25 درصد جمعیت آن مسلمان هستند، یک نیروی رزمنده، سازمانیافته و مردمی، که از یکی از مهمترین کشورهای مسلمان ریشه میگیرد، اسلام دموکراتیک و بردبار را نمایندگی میکند و برابری میان زن و مرد را ترویج میکند، بهطور واقع یک هدیه خدادادی است. این بهترین دینامیزم برای باز گرداندن شتاب علیه خشونت و افراط گرایی در بسیاری از کشورهای مسلمان است».
بله؛ کسی میآید…
کسی که مثل هیچکس نیست…
آن کس را که درمان در دستهای اوست؛ کارمن کینتانیا از اسپانیا در کنفرانس مجمع پارلمانی شورای اروپا در استراسبورگ در بهمن 93 اینطور معرفی میکند: «در ایران زنان را با اسید میسوزانند و به آنان تعرض میکنند، آن هم تحت عنوان جرایم ناموسی. بههمین دلیل خانم رجوی، شما حمایت بیقید و شرط من را دارا هستید. شما نماینده کلمات برابری، آزادی و دموکراسی هستید و بالاتر از همه، نماینده این هستید که هرگز و هرگز حقوق زنان نقض نخواهد شد.
این تعریف از راهحل را در بیشترین عمق متصور نیاز در جهان کنونی که در شقاوت بنیادگرایی و زخم سبعیت؛ سیاهپوش سرهای بریده و پیکرهای زنده سوزانده شده به نام دین است؛ راما یاد وزیر پیشین حقوقبشر فرانسه با بیانی دیگر ادا میکند: ... خانم رجوی یک رهبر زن بینالمللی است، نقش او بهطور خاص برای زنان مهم است، همچنانکه برای اصول دموکراتیک. پیامی که شما حامل آن هستید، شایسته حمایت از جانب همه کسانی است که برای ترویج حقوقبشر مبارزه میکنند».
و دراوجی دیگر؛ شیخ تیسیر التمیمی-قاضیالقضات پیشین فلسطین در گردهمایی پاریس در دیماه 93 اعلام میکند: «... با کمال افتخار میتوانم بگویم که خانم رئیسجمهور مریم رجوی با درک و دیدگاه صحیح خودش از اسلام و امیدهایش در محقق کردن آزادی و دموکراسی برای مردم کشور برادر ایران، تنها نماینده مشروع شیعیان در جهان است».
و آن که آمده است؛
آن کس؛
«کسی که مثل هیچکس نیست» ؛ خود تعریف خویشتن است؛
از خود او بشنویم:
مریم رجوی جلسه 8مارس2014- اسفند1392
«... آن که در برکه سکون و تسلیم، شورش به پا میکند، انرژیها را آزاد میکند و غل و زنجیرها را در هم میشکند، نیروی زنان است. آن که نهایتاً بنیادگرایی را از ایران و منطقه و جهان حذف میکند، نیروی زنان است. آری زنان نیروی تغییرند... با موانع بجنگید و تسلیم نشوید، اصلاح کنید، تغییر کنید، حرکت کنید و به پیش بتازید... به خواهرانم و دخترانم در سراسر ایران میگویم محکم بایستید و پایداری کنید! این رژیم زنستیز به آخر کار خود رسیده است. برای زن ایرانی و همه زنان در منطقه، این زمان، زمان عبور از نومیدی به امیدواری است. عبور از خشم به انگیزهیی برای تغییر کردن و تغییر دادن و عبور از ماتم و دلمردگی به انرژیهای تازهیی برای پیشروی.
مارتین لوترکینگ گفته بود: ”قوس جهان بسیار بلند و کشیده است، اما همواره به سوی عدالت خم میشود ”. بیتردید، جهان و روزگار زنان ایران و زنان منطقه نیز لاجرم عدالت، آزادی و برابری را در تقدیر دارد»....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر