سؤال: در جلسه قبلی گفتید محمد آقا مرزبندی را بین استثمار کننده و استثمار شونده ترسیم کرده و نه بین با خدا و بیخدا سؤالم این است که آیا بهتر نیست برخی آیات و نکاتی از نهجالبلاغه که به چنین استنباطی منجر شده، را برای ما بخوانید
عباس داوری: وقتی صحبت از توحید میکنیم، باید بدانیم که قبل از هر چیز این توحید و یگانگی باید در جامعه پیاده شود. چون یگانگی در جامعه با استثمار کردن و بهره کشی انسان از انسان امکانپذیر نیست. همین آخوندهای تبهکار را ببینید. این همه چپاول و رانتخواری و حقوق مردم را خورده و میخورند و حقوق مردم را پایمال نمودند، منجر به شکلگیری اشرافیت از یک طرف و فقر و تنگدستی کمرشکن از طرف دیگر شده است و بهقول خود رژیمیها اختلاف طبقاتی بیسابقهای در ایران ایجاد کردهاند یعنی جامعه را از وحدت و یگانگی بسیار بسیار دور نمودهاند. مثال این فاسدان و تبهکاران در قرآن، فرعون است. قرآن در مورد فرعون در آیه ۴سوره قصص میگوید:
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ {القصص/۴}
فرعون در زمین برتری جویی کرد و مردم را طبقه طبقه کرد. طبقهای را ضعیف نگه میداشت. یعنی با سرکوب از آنها بهره کشی میکرد. مردانشان را میکشت و زنانشان را برای بهره کشی بیشتر نگه میداشت. زیرا که فرعون از فاسدان و تبهکاران است.
پس فرعون و فرعونها مانند همین آخوندهای حاکم تماماً علیه یگانگی و وحدت مردم هستند. در حالی که یگانگی و وحدت در جامعه با از بین بردن بهره کشی انسان از انسان به دست میآید. در سنت خدا و قانونمندیهای تکامل، خدا چیز بسیار بالاتری بیان میکند و در ادامه آیهٔ مربوط به فرعون که خواندم، در همان سوره قصص میگوید:
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ {القصص/۵}
در حالی که اراده کردهایم کسانی را که ضعیف نگه داشته شدهاند بر آنها منت گذاشته و آنها را پیشوایان و وارثان این زمین قرار بدهیم.
منت گذاشتن نشانهٔ زیادی نعمت و امکانات است که خدا با کلمه منت گفته است.
ملاحظه میشود که سنت و قانونمندیهای آفرینش خدا، تا کجا علیه بهره کشی انسان از انسان است و چطوری خدا از مردم ضعیف نگهداشته شده دفاع میکند. معلوم است که هر مسلمان آگاهی که در جامعهیی که ستم و استثمار سراپای آن را گرفته، از این آیات وظایف روز خودش را در میآورد.
بهویژه که مبارزه علیه چپاولگری و ستمگری در پیشگاه خدا شأن و مرتبتی بسیار زیادی دارد و خدا از آن مبارزان و انقلابیون دفاع میکند. در آیه ۲۱سوره آل عمران میخوانیم:
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ {آل عمران/۲۱}
کسانی که نشانههای خدا، یعنی حقیقت را میپوشاندند، و پیامبران را به ناحق میکشند. چنین افرادی کسانی را میکشند که مردم را برای برپایی عدالت گسترده، فرامیخوانند، ای پیامبر، به آنان عذاب دردناکی را بشارت بده.
سؤال: میتوان از این آیه استنباط کرد کسانی که بقول شما برای برقراری عدالت فراگیر، دست به مبارزه میزنند و در این راه کشته میشوند، گویی همردیف پیامبران قرار میگیرند. به نظرم ضروریست که کلمه قسط را توضیح بدهید.
عباس داوری: اول قسط را توضیح میدهم. در کتاب لسان العرب نوشته «قسط شاخص است... سهم هر کسی را به خودش پرداختن» معنی میدهد. در ضمن یکی از اسامی خدا، «المُقْسِطُ» میباشد. زیرا سهم عمل و کار هر کسی را به خودش میدهد و این یکی از قوانین خدشهناپذیر خداست.
در مورد قسط دو آیه دیگر نیز بخوانم تا جایگاه این کلمه مقدس در ایدئولوژی اسلام بیان شود. در آیه ۱۳۵سوره نساء میخوانیم:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَی أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا...{النساء/۱۳۵}
ای کسانی که دارای ایمان و آرمان هستید، قیامکنندگان برای عدل فراگیر و گواهانی برای خدا باشید حتی اگر به ضرر خودتان یا والدینتان یا نزدکان شما باشد اعم از اینکه غنی باشند یا فقیر...
در آیه ۸سوره مائده که آخرین سوره نازل شده برای حضرت محمد است، میگوید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیر بِمَا تَعْمَلُونَ {المائدة/۸}
ای کسانی که دارای آرمان و ایمان هستید، قیامکنندگان برای خدا و گواهانی برای عدالت فراگیر باشد. از اینکه از گروهی یا قومی خوشتان نمیآید شما را به اینجا نکشد که عدالت را برقرار نکنید. عدالت پیشه باشید که این کار نزدیکتر به تقواپیشگی است...
وقتی دو آیه را باهم مقایسه میکنیم، میبینیم که در یکی گفته قیامکنندگان برای قسط و گواهانی برای خدا و در دیگری برعکس، گفته قیامکنندگان برای خدا و گواهانی برای قسط باشید. یعنی جایگاه کلمه خدا و کلمه قسط در این دو آیه، بیانگر اهمیت و جایگاه قسط یعنی ضدبهره کشی در ایدئولوژی اسلام است در قسط هر نوع برتری طلبی اعم از جنس و قومیت و نژاد فرو میریزد. میبینیم که خدا برای مؤمنان دستور میدهد که قیامکنندگان برای برقراری عدالت فراگیر در جامعه باشید.
در ۱۴۰۰سال گذشته و یا همین الآن، این ارتجاع سفاک، آیا چنین چیزی را بیان نموده و به آن عمل کردهاند؟ یا در عمل و در سرکوب وحشیانه، ضد حرفهای خدا را به خورد مردم دادهاند. زیرا مشخص است که بدون قیام علیه بهره کشی و از بین بردن اینهمه چپاول و رانتخواری، توحید بهطور واقعی مفهوم و محتوای خود را از دست میدهد.
سؤال: در این بحث، تا آنجا که متوجه شدیم، اعتقاد به وحدانیت و یگانگی خدا، همراه با تلاش و مبارزه برای محقق کردن یگانگی در جامعه است. آیا این درست است؟
عباس داوری: برای اینکه به سؤال شما پاسخ بدهم، لازم میدانم که از قرآن استفاده کنم. در آیه ۲۵سورهٔ حدید، هدف از فرستادن پیامبران و نازل کردن کتابهای آسمانی را، قیام مردم برای برپایی عدالت فراگیر در جامعه معرفی کرده است.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...{الحدید/۲۵}
بهطور قطع پیامبران خودمان را با روشنگریها فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو یعنی شاخصی که همه چیز در کفههای آن یکسان است، فرستادیم. تا اینکه مردم برای برپایی آن جامعه پر از عدل فراگیر قیام کنند...
یعنی بسیار روشن و بدون کمترین ابهامی، هدف از فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی، برای قیام مردم جهت ساختن آن جامعه پر از عدل و از بین بردن هر گونه بهره کشی و هر نوع امتیازات جنسی و ملیتی و نژادی میباشد. وقتی این آیات را میخوانیم مشخص میشود که خمینی و آبا و اجداد عقیدتی او و همچنین دم و دنبالچههای امروزی او تا کجا به اسلام و قرآن خیانت کردهاند. تا کجا کلمات را برای به قدرت رسیدن و ماندن در قدرت، منحرف کردهاند.
البته خدا در کتاب خودش، دست همهٔ مرتجعین و ستمگران را چه در گذشته و چه در حال و چه در آینده پیشاپیش رو کرده و آنها را افشا نموده است و از این بابت دست مدافعان حقوق محرومین را پر نموده است. درست به این دلیل است که حاکمان مرتجع مانع فهم و درک مردم بهویژه جوانان از قرآن میشوند. آیات ۲۰۴و ۲۰۵سوره بقره را ببینید که تماماً در مورد عملکرد خمینی و خامنهای صدق میکند این دو آیه انگار همین آخوندهای تبهکار و فاسد خمینی و خمینی صفتان را تصویر میکند. خدا میگوید:
وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ {البقرة/۲۰۴} وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ {البقرة/۲۰۵}
از مردم کسانی هستند که حرفهای آنها در زندگی دنیایی تو را به شگفتی وامیدارد و خدا را در آنچه که در قلبش هست، گواه میگیرد. در حالی که آنها بدترین دشمنانند. آنگاه که سلطه پیدا کنند تمامی تلاش آنها ایجاد تبهکاری و فساد است و تولید و مردم را نابود میکنند و خداوند تبهکاری را دوست ندارد.
تا اینجای بحث، از آیاتی که خوانده شد نتایج زیر به دست میآید:
اولا-قرآن علیه طبقه طبقه قرار دادن جامعه و بهطور مشخص علیه هرنوع بهره کشی انسان از انسان است.
ثانیا-هدف از فرستادن انبیاء و کتابهای آسمانی قیام مردم برای یگانگی و وحدت جامعه و استقرار جامعهٔ عدل و داد است
ثالثا-پیامبران و کسانی که برای از بین بردن بهره کشی از انسانها قیام میکنند در یک صف، یعنی صف محرومین هستند.
رابعا-با اسلام پناهی و سوءاستفاده از اسلام و منحرف کردن آن نمیتوانند تبهکاری و فساد را پوشاند. از نظر خدا آنها بدترین دشمنان هستند.
برگرفته از سیمای آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر