با نزدیک شدن به سرآمد انتخابات قلابی، شاهد تصمیمگیریهای عجیب و غریبی از سوی تاریکخانهٔ اشباح برای مهندسی کردن آن هستیم.
پیشتر خامنهای بیشتر همهٔ تعارفها را به کناری گذاشته و از طریق بلندگوهای رسمی حکومت نوع، سایز، میزان قد، قطر و رنگ عمامه و نیز خصوصیات ۷گانهٔ رئیس جمهور مورد نظرش را اعلام نموده بود. او حتی به این هم اکتفا نکرد از طریق مجلس حلقهبهگوش و دیگر بادمجان دور قاب چینهای بیت و حکومتش لیست پشت سر لیست ترتیب داد و میدهد تا بگوید گزینهٔ مورد نظر او و صاحب آن ۷ خصوصیت چه کسی است. او در جدیدترین اظهارات خود «برنامه داشتن» را هم به این خصوصیات اضافه کرد تا غربال شورای نگهبان و نظارت استصوابی را هر چه ریزبافتتر کند و آن را فقط برای عبور مهرهٔ مورد نظر خودش باز نگهدارد. این میزان دخالت برای تعیین رئیس قوه مجریه بیانگر فلاکت و استیصال از یکسو و تصمیم خلیفهٔ ارتجاع برای انقباض و جراحی نظامش در دوران پایانی است.
«گلخانهیی کردن فضای انتخابات»!
خامنهای برای انقباض حاکمیتش بهشدت در پی آن است که سازوکار نمایش بیبو و خاصیت انتخابات را در گلوگاه کنترل کند تا همه چیز طبق خواسته او و سیاست جراحی پیش برود. این همان چیزی است که در ادبیات حکومتی به آن «محدود کردن انتخابها و گلخانهیی کردن فضای انتخابات» (بولتننیوز. ۱۲اردیبهشت) گفته میشود. خامنهای همچنین بهشدت از چیزی که به آن «دوقطبی کردن انتخابات» میگوید میهراسد. زیرا تجربه سال۸۸ و جرقه زدن قیام را در پشت سر دارد و خوب میداند که ارتش ناراضیان در فضای انفجاری جامعه میتواند انتخابات را بهانه قرار داده و اصل نظام را نشانه برود.
دوقطبی رأی دادن یا ندادن
بحرانهای پیش روی خامنهای و نظامش فقط دوقطبیسازی انتخابات بین کاندیداهای دستچین شده نیست. تحریم قاطع انتخابات از سوی مردم ایران، بستر مساعدی را برای دوقطبیسازی بین رأی دادن و ندادن به آن در جامعه بهوجود میآورد. آثار و نشانههای تحریم سراسری انتخابات از سوی مردم از هماکنون خود را نشان داده است.
برای نخستین بار مهرهها و رسانههای حکومتی به کمرمق بودن و کسادی نمایش انتخابات ۱۴۰۰ اذعان میکنند. به اظهارات یکی از مهرههای باند مغلوب توجه کنید.
«من میزان مشارکت را خوب نمیبینم؛ بهدلیل اینکه اولین انتخاباتی است در ۴۲سال اخیر که ارتباط تنگاتنگی با معیشت مردم دارد، من تأثیر معیشت را بر انتخابات بسیار بالا و تعیینکننده میدانم و انتخابات فرارو را کمرمق میبینم» (شرق ۱۳اردیبهشت ۱۴۰۰).
نمونهٔ دیگر:
«با وضعیتی مواجهیم که هیچگاه سابقه نداشته و برای اولین بار در تاریخ پس از انقلاب رخ نشان میدهد. نمایشی که پردهای از آن را در انتخابات سال گذشته مجلس و نزول ۴۲درصدی مشارکت شاهد بودیم» (همان روزنامه).
معنا و پیام تحریم انتخابات
تحریم انتخابات در ایران با تمام کشورها فرق دارد. ممکن است در کشورهای دمکراتیک درصد بالایی از مردم در انتخابات شرکت نکنند، این موضوع نافی مشروعیت دولت نیست؛ زیرا سازوکار انتخاب کاندیداها دمکراتیک است. کسی در آن کشورها برای دادن رأی به دمکراسی به پای صندوق نمیرود. اگر اختلافی بین کاندیداها وجود دارد بهدلیل تنوع برنامههای آنها برای ادارهٔ کشور است. در ایران تحریم انتخابات یا مشارکت حداقلی، معنای سیاسی دارد؛ فراتر از آن بهسرعت سمت و سوی براندازانه به خود میگیرد. پیام هر هموطنی که در نمایش انتخابات شرکت نمیکند این است که کل نظام را قبول ندارد. مخالف ساز و کاری است که در آن یک نفر بهعنوان ولیفقیه همه کارهٔ مملکت است و سلطنت مطلقه دارد؛ یعنی از شاه چند درجه بالاتر. کسی که در هیچ قانونی نمیگنجد و به مردم حساب پس نمیدهد. انتخابات بهمعنای اعمال ارادهٔ مردم و پاسخگو کردن حکومت به مردم است. بنابراین حکومت از طرد و تحریم انتخابات بهشدت هراس دارد. آن را معادل از دست رفتن امنیت نظام و فرو ریختن اقتدار پوشالی آن میداند. حرفهای قبلی خامنهای را در این خصوص یادآوری کنیم:
«ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی و جمهوری اسلامی است. این موجب تقویت نظام و تأمین ماندگاری آن و باقی ماندن کشور در حصار امنیت کامل و بالا رفتن اعتبار و ابهت ملت است».
جیغ بنفش یک دستاربند
تنفر عمومی از نمایش کساد انتخابات خامنهای چنان عیان است که قابل پردهپوشی نیست. امام جمعهٔ نمره موقت تهران، احمد خاتمی با کاربرد اصطلاح خودساختهٔ «ویروس بیاعتنایی»! به بایکوت عمومی نمایش از سوی مردم اعتراف نمود.
«دشمن درصدد این است که ویروس بیاعتنایی را به جان مردم ما بیندازند... ویروس بیاعتنایی گاهی در قالب اینکه در انتخابات شرکت نمیکنیم و گاهی با ناامید کردن مردم و تکرار این جمله که چه فرقی میکند در انتخابات شرکت کنیم یا نه، به جان جامعه رخنه میکند» (ایرنا. ۱۴اردیبهشت ۱۴۰۰).
این آخوند مجیزگوی خامنهای از این توصیف نیز تجاوز کرد و تحریم انتخابات را گناه و عبور از خط قرمز نامید.
«آیا ما با ویروس گناه که جان را تهدید میکند، آشنا هستیم... ویروس گناه، عبور از خطوط قرمز خداست و خطرش از ویروس جسم بیشتر است... ویروس جسم حداقل عمر ۱۰۰ساله را تباه میکند اما ویروس گناه ابدیت را تباه میکند».
***
آری مردم ایران اکنون دریافتهاند که جز با زیر پا گذاشتن خط قرمزهای ادعایی این نظام و در هم ریختن هنجارهای خود ساختهٔ آن نمیتوانند به گوهر به سرقت رفتهٔ آزادی دست یابند. چنین هدفی با تحریم قاطع نمایش انتخابات و به تپش درآوردن خیابانها در شورشی فراگیر به تحقق میپیوندد.
طرد و تحریم استبداد دینی و سرنگونی سلطنت مطلقهٔ فقیه در منطق ارتجاع گناهی است بزرگ. ما مردم ایران با شعار «رأی من سرنگونی» به این گناه اعتراف و افتخار میکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر