همچنان که در قسمتهای پیشین این سلسله از مقالهها خواندیم، برنامه ۱۰ مادهای مریم رجوی در سخنرانی به سوی آزادی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، به تاریخ ۲۲تیر۹۲ طرح گردید. این برنامه، پلاتفرم عمل مقاومت ایران برای ایران آزاد فردا میباشد. ما در این قسمت به دیدگاه مریم رجوی در مورد سیاست خارجی میپردازیم. این دیدگاه در ماده نهم برنامه ۱۰ ماده ای چنین بیان شده است:
«ماده نهم: سیاست خارجی ما مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود».
همزیستی مسالمتآمیز در منشور ملل متحد
«منشور سازمان ملل متحد» مهمترین سند بینالمللی است که بعد از «جنگ جهانی دوم» تدوین شد. اصول همکاری، همزیستی مسالمتآمیز بین ملتها و دولتها و راههای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافهای بینالمللی در آن پیشبینی شده است.
در ماده یکم فصل اول منشور مللمتحد چنین آمده است:
مقاصد مللمتحد به قرار زیر است:
«حفظ صلح و امنیت بینالمللی و بدین منظور بهعمل آوردن اقدامات دستهجمعی مؤثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقفساختن هر گونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بینالمللی یا وضعیتهایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با شیوههای مسالمتآمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بینالملل؛
توسعه روابط دوستانه در بین ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل و انجام سایر اقدامات مقتضی برای تحکیم صلح جهانی؛
حصول همکاری بینالمللی در حل مسائل بینالمللی که دارای جنبههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا بشردوستی است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوقبشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان و یا مذهب؛
بودن مرکزی برای هماهنگ کردن اقداماتی که ملل جهت حصول این هدفهای مشترک معمول میدارند».
حال ببینیم رژیم حاکم بر ایران آیا به مفاد این منشور پایبند بوده و سیاستی مطابق همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همجواری با کشورهای همسایه را در پیش گرفته یا خیر؟
رژیم حاکم بر ایران و تکیه بر صدور بنیادگرایی مذهبی به جای همزیستی مسالمتآمیز
کسی که اندک شناختی از این رژیم داشته باشد، بهخوبی میداند که موضوعاتی مانند «همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور مللمتحد» در قاموس حاکمیت تحمیلشده به ایران وجود نداشته و ندارد. حکومتی که خمینی از ابتدا بنیاد نهاد، روی ۲پا سوار شد: سرکوب در داخل و صدور تروریسم و دخالت در کشورهای منطقه. بنابراین از همان ابتدا با دولتهای همجوار و غیرهمجوار سر سازگاری داشت و این یک امر خودبهخودی و تصمیم آنی نبود. تحریکات مستمر خمینی از همان ابتدای سال ۱۳۵۸ علیه عراق زمینهساز حمله عراق به ایران و جنگ خانمانسوزی شد که خمینی آن را مائده آسمانیش خواند.
آری بهدلیل تئوری ارتجاعی ولایت فقیه، ظهور دیو بنیادگرایی مذهبی در تقدیر بود. امروز بنیادگرایی یک تهدید جهانی است؛ تهدیدی که مقاومت ایران و سخنگوی آن مریم رجوی، سالها پیش نسبت به آن هشدار داده بودند. در قانون اساسی این رژیم، صدور بنیادگرایی تحت عنوان شعار دجالگرانه «حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» یا «وحدت جهان اسلام» در اصلهای ۳، ۱۱ و ۱۵۴ مورد تأکید قرار گرفته است. خمینی آشکارا در وصیتنامه خود(۱) خواهان برانداختن حکومتهای تمام کشورهای مسلمان و اخراج زمامداران آنها و تشکیل «یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل» شد. علی خامنهای هم همین سیاست طمع به کشورهای دیگر را ادامه داد. نیروی تروریستی قدس که بیش از یک ربع قرن پیش تأسیس شده، ابزار سیاست صدور ترور و بنیادگرایی رژیم آخوندها است.
در ۲۷شهریور ۹۳ یک نماینده مجلس آخوندها گفت: «در حال حاضر ۳پایتخت عربی در دست ایران است و صنعاء پایتخت چهارم خواهد بود... و ما دنبال یکپارچهسازی کشورهای اسلامی هستیم».
طبق یک تحقیقات ۶ساله که نتیجه آن در ژانویه ۲۰۱۳ در نیویورک تایمز منتشر شد، ردیابی هر پوکهیی که در جنگهای آفریقا مصرف شده، به ایران راه میبرد.(۲)
نتیجه این سیاست بنیادگرایانه و ایران بربادده را اکنون بهوضوح میتوانیم ببینیم. پیشبرد یک جنگ خانمانسوز در عراق، دخالت در سوریه و کشتار و ویرانگری در آنجا با دستاویز دجالانه «دفاع از حرم»، دخالت در یمن با مزدوران حوثی و گسیل موشک به آنجا و دامنزدن جنگ داخلی، دخالت در عراق و ایجاد درگیری و کشتار، خیانت به آرمان فلسطین و ایجاد دودستگی در آنجا، دخالت در لبنان با مزدوران خود با نام حزبالله و صدها پروژهٔ تروریستی دیگر منویات این رژیم برای ایجاد «هلال شیعی» و ایجاد یک خلافت و امپراطوری بزرگ برملا کرده است. چیزی که خامنهای و سایر سران رژیمش از آن بهعنوان عمق استراتژیک رژیم یاد میکنند.
«ماده نهم: سیاست خارجی ما مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود».
همزیستی مسالمتآمیز در منشور ملل متحد
«منشور سازمان ملل متحد» مهمترین سند بینالمللی است که بعد از «جنگ جهانی دوم» تدوین شد. اصول همکاری، همزیستی مسالمتآمیز بین ملتها و دولتها و راههای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافهای بینالمللی در آن پیشبینی شده است.
در ماده یکم فصل اول منشور مللمتحد چنین آمده است:
مقاصد مللمتحد به قرار زیر است:
«حفظ صلح و امنیت بینالمللی و بدین منظور بهعمل آوردن اقدامات دستهجمعی مؤثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقفساختن هر گونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بینالمللی یا وضعیتهایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با شیوههای مسالمتآمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بینالملل؛
توسعه روابط دوستانه در بین ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل و انجام سایر اقدامات مقتضی برای تحکیم صلح جهانی؛
حصول همکاری بینالمللی در حل مسائل بینالمللی که دارای جنبههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا بشردوستی است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوقبشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان و یا مذهب؛
بودن مرکزی برای هماهنگ کردن اقداماتی که ملل جهت حصول این هدفهای مشترک معمول میدارند».
حال ببینیم رژیم حاکم بر ایران آیا به مفاد این منشور پایبند بوده و سیاستی مطابق همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همجواری با کشورهای همسایه را در پیش گرفته یا خیر؟
رژیم حاکم بر ایران و تکیه بر صدور بنیادگرایی مذهبی به جای همزیستی مسالمتآمیز
کسی که اندک شناختی از این رژیم داشته باشد، بهخوبی میداند که موضوعاتی مانند «همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور مللمتحد» در قاموس حاکمیت تحمیلشده به ایران وجود نداشته و ندارد. حکومتی که خمینی از ابتدا بنیاد نهاد، روی ۲پا سوار شد: سرکوب در داخل و صدور تروریسم و دخالت در کشورهای منطقه. بنابراین از همان ابتدا با دولتهای همجوار و غیرهمجوار سر سازگاری داشت و این یک امر خودبهخودی و تصمیم آنی نبود. تحریکات مستمر خمینی از همان ابتدای سال ۱۳۵۸ علیه عراق زمینهساز حمله عراق به ایران و جنگ خانمانسوزی شد که خمینی آن را مائده آسمانیش خواند.
آری بهدلیل تئوری ارتجاعی ولایت فقیه، ظهور دیو بنیادگرایی مذهبی در تقدیر بود. امروز بنیادگرایی یک تهدید جهانی است؛ تهدیدی که مقاومت ایران و سخنگوی آن مریم رجوی، سالها پیش نسبت به آن هشدار داده بودند. در قانون اساسی این رژیم، صدور بنیادگرایی تحت عنوان شعار دجالگرانه «حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» یا «وحدت جهان اسلام» در اصلهای ۳، ۱۱ و ۱۵۴ مورد تأکید قرار گرفته است. خمینی آشکارا در وصیتنامه خود(۱) خواهان برانداختن حکومتهای تمام کشورهای مسلمان و اخراج زمامداران آنها و تشکیل «یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل» شد. علی خامنهای هم همین سیاست طمع به کشورهای دیگر را ادامه داد. نیروی تروریستی قدس که بیش از یک ربع قرن پیش تأسیس شده، ابزار سیاست صدور ترور و بنیادگرایی رژیم آخوندها است.
در ۲۷شهریور ۹۳ یک نماینده مجلس آخوندها گفت: «در حال حاضر ۳پایتخت عربی در دست ایران است و صنعاء پایتخت چهارم خواهد بود... و ما دنبال یکپارچهسازی کشورهای اسلامی هستیم».
طبق یک تحقیقات ۶ساله که نتیجه آن در ژانویه ۲۰۱۳ در نیویورک تایمز منتشر شد، ردیابی هر پوکهیی که در جنگهای آفریقا مصرف شده، به ایران راه میبرد.(۲)
نتیجه این سیاست بنیادگرایانه و ایران بربادده را اکنون بهوضوح میتوانیم ببینیم. پیشبرد یک جنگ خانمانسوز در عراق، دخالت در سوریه و کشتار و ویرانگری در آنجا با دستاویز دجالانه «دفاع از حرم»، دخالت در یمن با مزدوران حوثی و گسیل موشک به آنجا و دامنزدن جنگ داخلی، دخالت در عراق و ایجاد درگیری و کشتار، خیانت به آرمان فلسطین و ایجاد دودستگی در آنجا، دخالت در لبنان با مزدوران خود با نام حزبالله و صدها پروژهٔ تروریستی دیگر منویات این رژیم برای ایجاد «هلال شیعی» و ایجاد یک خلافت و امپراطوری بزرگ برملا کرده است. چیزی که خامنهای و سایر سران رژیمش از آن بهعنوان عمق استراتژیک رژیم یاد میکنند.
همزیستی مسالمتآمیز ـ هلال شیعی مورد ادعای ولایت فقیه |
مقاومت ایران و مریم رجوی رو در روی بنیادگرایی
آنچه به مقاومت ایران برمیگردد، از همان آغاز رو در روی این سیاست خائنانه ایستاد. طرح صلح شورای ملی مقاومت با عراق پس از خروج عراق از خاک ایران و پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر بهعنوان مبنای مذاکرات صلح توسط این کشور، نخستین قدم در این راستا بود. مقاومت ایران به رهبری مریم رجوی در سال ۱۳۷۲ با انتشار کتاب «بنیادگرایی اسلامی تهدید نوین»، نسبت به تهدید بنیادگرایی هشدار داد و اعلام کرد و گفت هدف رژیم ملاها از ساخت بمب اتمی نیز صدور بنیادگرایی، تضمین بقای خودش است. متأسفانه این هشدار بهدلیل سیاست مماشات جدی گرفته نشد و جهان عواقب تلخ و ویرانگر آن را بعد از ۳دهه تجربه کرد.
ایران آزاد فردا، مبشر و الگوی احترام به منشور مللمتحد
چنانچه در ماده ۹ برنامه ۱۰ مادهای مریم رجوی دیدیم، ایران آزاد فردا، ایرانی خواهد بود که عمیقاً به منشور مللمتحد احترام خواهد گذاشت. مریم رجوی دیدگاههای بسیار روشنی علیه بنیادگرایی دارد.
او بهعنوان یک زن مسلمان، مترقی و آزاداندیش، طی ۴دهه رویارویی نفسگیر با غول بنیادگرایی مذهبی، از موضوعاتی سخن میگوید که خود، آن را در عمل آزموده است. او هم تز بنیادگرایی را میشناسد و هم آنتیتز آن را. تعهد او به منشور مللمتحد، همزیستی مسالمتآمیز و صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی، یک تعهد تاکتیکی و از روی مصلحتهای زودگذر سیاسی نیست، ریشه در اعتقادی عمیق به حقوقبشر، آزادیهای بنیادین و دیگر ارزشهای جهانشمول مانند لغو حکم اعدام، برابری زن و مرد، لغو حجاب اجباری، منع تبعیض و ضرورت جدایی دین از دولت دارد. از هماکنون نمونهیی از کارکردهای او را در ادارهٔ گردهماییهای بزرگ مقاومت ایران، شورای ملی مقاومت و در تعامل با دنیای آزاد و در پیشبرد شعار همبستگی علیه دیکتاتوری آخوندی بهچشم میتوان دید. حمایتهای جهانی این مقاومت از بین شخصیتهای بینالمللی از سراسر جهان، اندیشمندان، شاعران، نویسندگان، هنرمندان، ورزشکاران، زنان و برندگان جایزه نوبل مؤید این ادعاست. به عبارت دیگر، مشت نمونه خروار است.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) وصیتنامه خمینی بند ف:
«و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمال سرسپرده آنان نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم میکنند، از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است - ۲۶بهمن ۱۳۶۱ / ۱جمادی االولی ۱۴۰۳
(۲) کتاب «رژیم آخوندها در ایران کانون بنیادگرایی و تروریسم». سخنرانیهای مریم رجوی در شورای اروپا، مجلس نمایندگان آمریکا و سنای فرانسه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر