یک وقت
آب برای دریا بردن
ابر برای شعر «باران»(1)
ماه برای «ماهی صمد»
«خندهی می» برای «نوروز»(2)
«نغمهی نـی» برای پری چشمه
یک کوچه برای دو سلام
صد سال عشق برای فروردین...
یک وقت
«تک درخت» برای «یه شب مهتاب»
زندانی عاشق برای «ترانه شقایق»(3)
کودک خیابانی برای شاهراههای جهان
«صد سال» ترانه برای «تنهایی»...(4)
یک فروردین برای بنفشه...
یک وقت
دانهی برف
اشک سفیدی
باریده بر زیباییهای بکر تو
غرور رنگینکمانی من...
یک وقت
فردا
پسری از «دار»ها راه افتاده
دختری
لشکری از «خاوران» آورده
مادری با «هفت دریا شبنم»(5) در دستهایش...
یک وقت
هنگامهییست
تا واژهها بهخط شوند
حسهای جهان به هم آمیزند
جغرافیایی
کفاف هزار فروردین و
یک بهار را هزار جغرافیاست...
س. ع. نسیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر