در شرایطی که تضادهای درونی رژیم جمهوری اسلامی همچنان برجستهتر میشود و اعتراضات داخلی و بینالمللی علیه آن روز به روز بیشتر میشود، مقامات رژیم بهویژه
مسعود پزشکیان تلاش میکنند تا از خود بهعنوان قربانیان «ترور» و خشونتها یاد کنند. وی بارها در صحبتهایش ادعا کرده که رژیم جمهوری اسلامی خود قربانی ترور است، بهویژه در اشاره به «۲۳ هزار نفر» از بهترینها و دلسوزترین افراد این سرزمین که بهگفته او بهدست مخالفان ترور شدهاند. اینگونه سخنان، همانطور که در تاریخ رژیم بهطور منظم شاهد بودهایم، صرفاً یک استراتژی برای فرافکنی و منحرف کردن افکار عمومی از اصل موضوع است: یک مبارزه اصولی و مشروع برای آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر در برابر نظام دیکتاتوری ولایت فقیه.«ترور» یا مبارزه مشروع؟
مسئلهای که هیچگاه از سوی مقامات رژیم بهطور صادقانه پاسخ داده نمیشود، این است که چرا پس از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی، هنوز مردم ایران از حق آزادیهای بنیادین خود محروم هستند؟ چرا تمام تلاشها برای برگزاری یک مبارزه مسالمتآمیز به سرعت سرکوب و جوابگو نشده است؟ این همان نقطهای است که مسئله ترور و مبارزه مشروع بهطور جدی در برابر پرسش قرار میگیرد.
گروههای مخالف رژیم، بهویژه مجاهدین خلق ایران، از همان ابتدا با هدف تحقق آزادیهای سیاسی و اجتماعی وارد میدان مبارزه شدند و تا امروز برای رسیدن به این اهداف با مسالمت و در چارچوبهای حقوقی تلاش کردهاند، اما در مقابل نظام ولایت فقیه که تنها راه بقای خود را در سرکوب و انکار هرگونه صدای مخالف میبیند، عملاً هیچ راهی جز استفاده از مقاومت مسلحانه و قیام مردمی برای مردم باقی نگذاشته است.
«جمهوری اسلامی» و «تروریسم دولتی»
پزشکیان و دیگر مقامات رژیم هرگز به این حقیقت اشاره نمیکنند که این رژیم از همان ابتدای پیروزی انقلاب در سال ۵۷ با سرکوب بیرحمانه مخالفان خود، از قتل عامهای دهه ۶۰ تا کشتارهای تابستان ۶۷، بهطور مداوم از ترور و خشونت بهعنوان ابزاری برای حفظ قدرت خود استفاده کرده است. اما هنگامی که مردم برای دفاع از حقوق اولیه خود قیام میکنند یا به مقابله با رژیم میپردازند، فجایعی مانند قتلهای خیابانی، بازداشتهای غیرقانونی، شکنجهها، و سرکوبهای وحشیانه بهنام «ترور» نامگذاری میشود.
حقوق بشر و مشروعیت مبارزه
سوالی که باید پاسخ داده شود این است: آیا بهراستی وقتی یک حکومت همه راههای قانونی و مسالمتآمیز را برای اعتراض مردم میبندد، آنها مجبور نیستند که از حقوق خود برای مقاومت در برابر ظلم و فساد استفاده کنند؟ آیا اگر یک رژیم تمام ابزارهای دموکراتیک را از مردم سلب کرده باشد، مبارزه مسلحانه بهعنوان یک حق مشروع انسانی قابل توجیه نیست؟
در چارچوب منشور حقوق بشر، زمانی که حکومتی مانند جمهوری اسلامی بهطور سیستماتیک حقوق بشر را نقض میکند، مقاومت مردم برای آزادی و برابری، نه تنها مشروع است، بلکه یک وظیفه اخلاقی و قانونی به حساب میآید. بنابراین، باید پذیرفت که مبارزه علیه دیکتاتوری نه تنها بهعنوان «ترور» شناخته نمیشود، بلکه آن را باید بخشی از مبارزه مشروع علیه یک رژیم ظالم دانست.
آینده مبارزه: قیام تا آزادی
با توجه به اینکه پس از چهار دهه، رژیم جمهوری اسلامی هنوز در برابر خواستههای مشروع مردم ایران ایستاده است و هرگونه تلاش برای تغییر بهصورت مسالمتآمیز به شدت سرکوب میشود، راهی جز قیام و خیزش مردمی برای تحقق آزادی و عدالت باقی نمیماند. اگر امروز مردم ایران در شبکههای اجتماعی و دیگر بسترهای عمومی خواستههای خود را بهطور قاطع بیان میکنند، دلیل آن فقط سرکوبهای بیرحمانهای است که این رژیم علیه مردم بهراه انداخته است.
اگر گروههای مخالف و آزادیخواه ایران بخواهند بهراستی حق خود را از رژیم بگیرند، باید همچنان به مبارزه برای آزادی ادامه دهند و هیچگاه تسلیم دیکتاتوری نشوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر