در سایه بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی، جدال شدیدی در درون حاکمیت جمهوری اسلامی بر سر موضوع مذاکرات با ایالات متحده در جریان است.
این منازعه، برخلاف ظاهر آن که دیپلماتیک و راهبردی جلوه داده میشود، در واقع بازتابی از بحران عمیقتر درون ساختار قدرت و هویت نظام است.نمایش تکراری «مستقیم یا غیرمستقیم؟»
جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است تا مذاکره با آمریکا را بهعنوان یک تابوی ایدئولوژیک حفظ کند. تجربه برجام در سال ۱۳۹۴، همچون زخمی التیامنیافته در حافظه نظام باقی مانده و به دو روایت متضاد تبدیل شده: «اشتباه تاریخی» یا «ضرورت اجتنابناپذیر». با بالا گرفتن دوباره بحثها حول مذاکره، بازی نخنمایی میان مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم به راه افتاده؛ تلاشی برای پنهان کردن بحران تصمیمگیری و واهمه از واکنشهای درونساختاری و مردمی.
خطونشانهای تریبونهای حکومتی
چهرههایی مانند احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد، با زبانی تند مذاکره را خیانت به کشور و تسلیمطلبی معرفی میکنند. او نه تنها برجام را «تجربهای لعنتی» میخواند، بلکه با حمله به امکان هرگونه توافق جدید، آن را عامل خلع سلاح کشور و تحقیر ملی میداند. چنین ادعاهایی در حالی مطرح میشود که بخشهایی از حاکمیت، در عمل، مسیر مذاکره غیرمستقیم را دنبال میکنند.
نمایندگان مجلس و ارادهای از بیت
در مجلس، مواضع متناقضی به چشم میخورد. از یکسو، نمایندگانی مانند اکبر پولادی مذاکرات را تأیید میکنند، به شرطی که خطوط قرمز رهبری رعایت شود؛ از سوی دیگر، افرادی مثل مجید دوستعلی با واژههایی همچون «دشمن مستکبر» و «مطامع مذبوحانه»، فضا را بیشازپیش امنیتی جلوه میدهند. این وابستگی آشکار به «فصلالخطاب بودن» کلام خامنهای، نشانهای از فقدان استقلال تصمیمگیری در ساختار پارلمان نظام است.
مهندسی افکار عمومی برای جلوگیری از انفجار اجتماعی
رسانههای حکومتی، مانند صداوسیما و روزنامه خراسان، با تاکید مداوم بر غیرمستقیم بودن مذاکرات، در تلاشند از شکلگیری انتظارات عمومی و امید به بهبود شرایط جلوگیری کنند. این رسانهها با بازخوانی تماس تلفنی حسن روحانی با اوباما در سال ۱۳۹۲، مخاطب را از تکرار تجربهای مشابه میترسانند.
بحران هویت در برابر جهان متغیر
این کشمکشهای داخلی، بیش از آنکه در مورد «مذاکره» باشد، بازتابی از سردرگمی نظام در مواجهه با چالشهای روزافزون داخلی و فشارهای بینالمللی است. ترس از فروپاشی انسجام داخلی، بحران مشروعیت، و ناتوانی در پاسخ به مطالبات اجتماعی، رژیم را به سوی تناقضگویی و نمایشهای سیاسی سوق داده است. جنگ قدرت امروز در تهران، نشانهای از یک سیستم فرسوده است که در نبرد بقا، هر روز بیشتر از پیش به پایان محتوم خود نزدیک میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر