روزی که مجاهدان سرموضع در زندانهای اوین و گوهردشت و رشت و شیراز و مشهد و اصفهان و سایر شهرهای ایران به جرم ایستادگی بر نام «مجاهد» سربهدار شدند، میدانستند همه را مخفیانه در گورهای دستجمعی دفن میکنند و هرگز نامی و نشانی از آنان باقی نخواهد ماند.
به گواه شاهدان آن حماسهٔ ملی، زندانیان حتی ساعت و عینک و پولهایی که در جیب داشتند را خرد کردند تا به دست جلادان نرسد. چون میدانستند کسی وصیت و یادگار سربداران را به عزیزانشان نمیدهد. آنان هرگز گمان نمیکردند روزی جنبشی به وسعت شهرهای ایران از خونشان برخیزد و جهان به دادخواهی مینشیند.
در گرماگرم همان کشتار رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی طی پیامی فوری به دبیرکل ملل متحد ـ در تاریخ سوم شهریور۶۷ ـ نوشت:
«... بر طبق اطلاعات موثق خمینی چند هفته پیش طی حکمی به خط خودش دستور اعدام زندانیان سیاسی مجاهد خلق را صادر کرده و متعاقباً موج گسترده دستگیریهای سیاسی در شهرهای مختلف ایران که بیش از دههزار نفر را شامل میشود همزمان با اعدامهای دستجمعی زندانیان سیاسی که بسیاری از آنان دوران محکومیتشان پایان یافته، آغاز گردیده است. بهعنوان مثال فقط در روزهای ۲۳-۲۴ و ۲۵مردادماه ۸۶۰جسد از زندانیان سیاسی اعدامشده از زندان اوین تهران به گورستان بهشتزهرا انتقال داده شده و قبل از آن نیز در ۶مرداد ۲۰۰زندانی سیاسی هوادار مجاهدین در سالن مرکزی زندان اوین قتلعام گردیدهاند. آنها در اعتراض به شکنجههای وحشیانه در حالت اعتصاب غذا بهسر میبردند. ». .
بعد از این بود که کارزار بزرگ دادخواهی در همان سال در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا به جریان افتاد. کارزاری که سالها بعد با فراخوان جنبش دادخواهی توسط خانم مریم رجوی به اوج رسید.
فراخوان خانم مریم رجوی به جنبش دادخواهی
مرداد ۱۳۹۵ مریم رجوی طی سخنانی شورانگیز در بیستو هشتمین سال قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی به عموم هموطنان ایرانی برای پیوستن به جنبش دادخواهی خون شهیدان قتلعام ۶۷ فراخوان داد. در بخشی از این فراخوان آمده است:
«آنها در اوج افتخار، به دفاع از نام و آرمان رهاییبخش خود برخاستند و منش و راه و رسم این جنبش را با تسلیمناپذیری سرشتند. آن قهرمانان، بهویژه دختران مجاهد، مسئولان قتلعام را، مطابق اعتراف خودشان، بهعجز و التماس کشاندند.
خمینی میخواست برای بقای نظام خود نسل مجاهدین را نابود کند اما از رژیم او جز موجود لعنتشدهیی باقی نمانده که سراپا در فساد و خونریزی غرق شده و نکبت تاریخ ایران است. حال آنکه نسل مجاهدین و آرمان و اندیشه آنها اعتلا یافت و شهیدان قتلعام ۶۷، وجدان تباهیناپذیر مردم ایران شدند»
مریم رجوی در بخش دیگری از فراخوان با اشاره به نسلی که بعد از سربداران به دنیا آمدند و امروز به دادخواهی برخاستهاند گفت: «صدای قتلعام شدگان امروز در پرسشهای بیپایان دانشجویان و جوانانی شنیده میشود که بر سر مسأله کشتار ۶۷، حکومت قتلعام را بهچالش میکشند»
در همین سال آخوند ناطق نوری ضمن اعتراف به نسلی که در کف خیابان به شورش و دادخواهی برخاستهاند، در پاسخ به دستاندکاران نمایش سینمایی فیلم «قائممقام» در تخریب سربهدارانی که سرموضع شرف ایستادند گفت:
«نسل امروز که نسل چهارم انقلاب هست، اینها نمیدانند که منافقین چه کردن اصلاً جنایات اینها و اینها. بالاخره نوههای ما، نوههای نسل اولیها، دومیها اینها میآیند میگن خوب شما یک اشاره لطیفی داشتید اما آن کم است خیلی لطیف است ما ها که تو کار بودیم میتوانیم بفهمیم چی میگفتید و آن این هستش که اینها مگر دستگیر نشدن توسط شما، مگر محاکمه شون نکردید، خوب مگر زندانشون نکردید، محکومین تون، محکوم به زندان بودن، رفتن زندان، چرا بعدش اسیرهای دست خودتون رو اعدام کردید؟ این نسل جدید این سؤاله براش کف خیابان و دانشگاهها که شما هستید این سؤال رو میکنند. ».
جنبش دادخواهی از آن تاریخ با سرعت پیش رفت و در حالی که یک به یک موانع و تابوهای خمینی ساخته را برای نسل جوان کنار میزد، با برگزاری صدها سمینار و کنفرانس و فراخوان و... پرچم دادخواهی از قتلعام شدگان را بر فراز ارگانهای بینالمللی، نهادهای معتبر و در رأس همهٔ آنها سازمان ملل متحد برافراشت.
۲۷آذر ۹۶ مریم رجوی با اشاره به فراخوان قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد «برای ایجاد روند حسابرسی جامع موارد جدی نقض حقوقبشر از جمله مواردی که ارگانهای قضایی و امنیتی در آنها نقش داشتهاند» و «خاتمهدادن به مصونیت از مجازات برای این نقضها» گفت:
«مهمترین مصداق نقض جدی حقوقبشر، قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ است که سران این رژیم و مشخصاً خامنهای تا دستگاه قضاییه و بالاترین مقامات دستگاه امنیتی و اطلاعاتی در آن دست داشته و از آن دفاع میکنند و تاکنون آنها را از تحمل هر مجازاتی مصون نگهداشتهاند. از این رو تحقیق پیرامون این جنایت بزرگ علیه بشریت و محاکمه مسئولان آن، یک آزمایش بزرگ در مقابل جامعه جهانی است».
پرچم دادخواهی بر بام ملل متحد
شهریور ۱۳۹۹ هفت تن از گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد طی نامه به رژیم آخوندی هشدار دادند قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ بیش از این نباید بدون رسیدگی و مجازات باقی بماند و اگر چنانچه رژیم ایران همچنان به خودداری از اجرای التزامات خود تحت قانون بینالمللی حقوقبشر ادامه دهد آنها از جامعه بینالمللی خواهند خواست در جهت اجرای تحقیقات و پیگرد موارد مربوطه بهقتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷، از جمله از طریق تأسیس یک روند تحقیقات بینالمللی دست به اقدام برند.
این نامه توسط «گروه کاری ناپدیدشدگان اجباری» ملل متحد شامل چند تن از گزارشگران ویژه سازمان ملل بر مبنای ۷قطعنامه شورای حقوقبشر نوشته شده است.
اما اوج و نقطهعطف دادخواهی در فراخوان ۴۶۲تن از مقامات فعلی و سابق سازمان ملل برای تحقیقات فوری درباره قتلعام۶۷ است.
روز ۷بهمن، ۴۶۲تن از مقامات فعلی و پیشین سازمان ملل، حقوقدانان معتبر بینالمللی، قضات و مقامات فعلی و پیشین دادگاههای بینالمللی و برندگان جایزه نوبل در فراخوانی بهسازمان ملل، خواستار شروع بیدرنگ تحقیقات درباره قتلعام۱۳۶۷ در ایران شدند. قتلعامی که برجستهترین حقوقدانان آن را جنایت علیه بشریت و نسلکشی میدانند. این فراخوان بهطور ویژه از رئیسی و اژهای، بهعنوان عاملان اصلی قتلعام۶۷ نام میبرد که در پی فتوای خمینی، اقدام بهکشتار مجاهدین سر موضع کردند.
در همین روز یک کنفرانس مطبوعاتی در لندن برگزار شد و آقای طاهر بومدرا ضمن تشریح جایگاه و اهمیت فراخوان ۴۶۲تن از معتبرترین چهرههای حقوقی گفتند:
«این فراخوان به شورای حقوقبشر و کمیساریای عالی حقوقبشر، بزرگترین فراخوان بینالمللی از سازمان ملل در تاریخ است که توسط متخصصان بینالمللی و جامعه حقوقبشری برای پاسخگویی مقامات ایرانی در رابطه با قتلعام ۱۳۶۷ انجام میشود»
خانم بارونس ورما وزیر پیشین توسعه بینالمللی و عضو مجلس اعیان انگلستان، در این کنفرانس با اشاره به اهمیت این مرحله و سنگبنای دادخواهی پس از تلگرام مسعود رجوی در شهریور۶۷ به دبیرکل ملل متحد گفت: «از نظر ما، از این پس دولتها هیچ بهانهیی برای خودداری از حمایت از تحقیقات سازمان ملل در مورد نقض فاحش حقوقبشر در سال۱۳۶۷ در ایران نخواهند داشت. جنبش دادخواهی قربانیان قتلعام ۶۷ در واقع در همان تابستان زمانیکه مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران دبیرکل وقت سازمان ملل متحد را در جریان این واقعه قرار داد شروع شد. ولی سازمان ملل در آن زمان تمایلی به پیگیری موضوع نداشت»...
آری! جنبش دادخواهی از سوم شهریور ۱۳۶۷ تا امروز پیچها و گردنههای صعبالعبوری را پشت سرگذاشته و امروز با فراخوان ۴۶۲ شخصیت برجسته، از یک نقطهعطف کیفی عبور کرده است. این ضربهای سخت و شکننده بر اندام نظام قتلعام است و ولایت قتلعام را در مسیر سرنگونی هر چه بیشتر در فشار و تنگنا قرار میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر