عبرت روزگار
اگر شاه میتوانست فکرکند به آنچه«فکر نکردنی» است و اگر خمینی قادر بود، سقوط آزاد خودش از «ماه» تا «چاه» را باور کند، و اگر خامنهای میتوانست پایان رژیم شومش را باورکند، شاید اوضاع به گونهٌ دیگری میچرخید.
تیک تاک سرنوشت
روز۲۶دیماه۵۷ شاه و فرح با چشمان گریان ایران را به مقصد مصر ترک کردند. شاه قبل از حرکت در فرودگاه از ارتشبد قرهباغی، رئیس ستاد ارتش، خواست که سران ارتش را از دست زدن به کودتا باز دارد. این نگرانی و خواسته اصلی خمینی و شرط و شروط او با سران کنفرانس گوادلوپ بود. به یاد داریم که پیش از این هم شاه از ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه خواسته بود که میزبان خوبی برای خمینی باشد و درمورد هرگونه رفتار منفی هشدار داده بود.
روز جمعه ۲۰بهمن درامتداد قیامهای قهرمانانه و خونین، راهپیمائیهای میلیونی واعتصابات سراسری مردم ایران، جرقهٌ اصلی انفجار در مرکز فرماندهی نیروی هوایی (پایگاه دوشانتپه) در درگیری گارد جاویدان شاه با پرسنل نیروی هوایی زده شد. و به سرعت به سقوط پیاپی پادگانها و مراکز امنیتی دشمن کشیده شد. در ساعت۱۰.۳۰ بامداد روز ۲۲بهمن، شورایعالی ارتش ، با فرمان بازگشت نیروها به پادگانها اعلام بیطرفی کرد. روز ۲۲بهمن تاریخ ایران ورق خورد. مردم قهرمانمان چون تنی واحد برای آزادی و استقلال میهنشان قیام کردند. عشق و همبستگی در همهجا موج میزد.
میراث شاه
شاه ۳۷سال برکشوری حکومت کرد که، ثروتمندترین، جوانترین، بزرگترین، پرجمعیتترین و مهمترین کشور خاورمیانه بوده و هست. اما دیکتاتور وابسته تا توانست کشور را عقب نگهداشت، فضای سیاسی جامعه را قفل و سرکوب کرد. به لحاظ افتصادی هم با درآمد سرشار نفتی و بخصوص دردهه ۵۰ (۷۰میلادی) درجریان تحریم نفتی اعراب، به عنوان دومین تولیدکننده اوپک، به درآمدهای شوکآور نفتی دست یافت. اما وابسته شدن هر چه بیشتر نظام توسعه اقتصادی کشور به نفت، اگرچه به ظاهرپول و رونقی را وارد بازارکرد، اما نوعی نظام رانتی و بهقولی غنیمتی را بوجود آورد. که درآمد آن نه در چرخة تولید ملی بلکه به جیب صاحبان قدرت و رانتخواران دولتی ریخته و نصیب حاکمیت میشد. در نتیجه بر قدرت بوروکراسی دولتی میافزود ولی به رشد سایر منابع تولید ملی کمکی نمیکرد و توسعه سیاسی- اقتصادی پایا را تضمین نمیکرد. شکاف طبقاتی هم روز به روز بیشتر میشد.
شاه بهخاطر کودتای ننگین علیه حکومت ملی دکتر مصدق و کشتارهایش هیچگونه مشروعینی نزد اقشار مختلف خلق نداشت. شاه در دو دهه پایانی حکومتش، دیکتاتوری را به مرحله خودکامگی ارتقا داد. او حتی کوچکترین روزنه دموکراسی در داخل نظام خودش را هم بر نمیتافت. دو حزب فرمایشی را هم که برای نمایش دموکراسی شکل داده بودند تعطیل کرد و رسما اعلام کرد که همه باید در حزب دست ساز خودش به نام «رستاخیز» نامنویسی کنند و هرکس هم که ناراضی است و نمیخواهد از کشور بیرون برود.
ظرفیتهای شکوفایی ایران از فردای انقلاب۵۷
ازفردای انقلاب ۵۷، ایران این زیباترین وطن، با سرمایه ها و ظرفیتهای سرشار برای جهش و شکوفایی سیاسی، اقتصادی واجتماعی آماده بود تا توسط یک حاکمیت ملی و مترقی، دوران آزادی و پیشرفت را آغازکند. در زیر به برخی از مهمترین این سرمایه ها اشاره می کنیم:
-اقتصاد آماده جهش. ایران دومین تولید کننده نفت اوپک بود با ذخائر عظیم نفت و گاز(حجم ذخایر گاز طبیعی شناسایی شده ایران در آغاز سال ۱۳۸۵ حدود ۲۶.۶تریلیون متر برآورد شد که این میزان معادل ۱۷%کل ذخایر جهان و ۴۷.۷% از ذخایر منطقه خاورمیانه است. همچنین وجود دیگر معادن وگنجینه های گرانبهای خدادادی.
- سرزمینهای زرخیز کشاورزی فلات ایرانزمین، واقع درمنطقه معتدله شمالی بامنابع غنی آب و وفور نیروی انسانی. حتما بارها شنیدهایم که میگفتند تنها سیستان قادراست مصرف غله کل کشور را تامین کند یا خراسان تامین کننده بسیاری فراوردههای کشاورزی برای مصرف کل کشور بوده همینطور خوزستان ووو.
- دومین کشور جوان که تا سال ۱۳۶۵ نیز از همین موقعیت برخوردار بود. جامعه جوان با نیروهای بالنده و خلاق رها شده در انقلاب ضد سلطنتی . آن زمان ۵۰تا ۶۵درصد جمعیت کشور زیر ۳۰ سال یعنی سنین مولد بود. درسالهای بعد هم که نرخ جوانی کمتر شد، ولی جمعیت فعال کشور(۱۵تا ۶۵سال ) تا نزدیک به ۶۹درصد یعنی حدود دو سوم کل جمعیت را تشکیل می داد که رقم بسیاربالایی دربرنامهریزیهای توسعه و رشد است.
-حضورمیلیونی زنان درعرصه سیاسی و اجتماعی به مثابه برگ زرین انقلاب ایران با سابقه پیشگامی یک صد ساله درکل منطقه به مثابه ”نیروی بالندة تغییر”
- همدلی و اتفاق کم نظیر ملی بین اقشارمختلف مردم درجریان انقلاب و پس از آن.
-سنت متمدنانه همزیستی مسالمت آمیز با همه همسایگان وتمامی کشورها و ملتها
-فرهنگ غنی و ترقیخواهانه ایرانی برخوردار از سنت افتخارآمیز ”کورش کبیر” وآمیزه شکوهمندی از باورها و ارزشهای اسلام مردمی.
- نیرومندترین کشور خاورمیانه به لحاظ وسعت، و جمعیت و موقعیت سوقالجیشی (استراتژیکی).
-وجود نیرو و تشکیلات انقلابی با سابقه مبارزاتی قهرمانانه با دیکتاتوری شاه و داشتن مترقیترین پلاتفرم ارائه شده دربرنامه کاندیداتوری ریاست جمهوری مسعود رجوی و در برنامه حداقل انتظارات از جمهوری اسلامی، به مثابه تضمین و پشتوانه پیشرفت انقلاب
سونامی خمینی
شاه رفت، اما به خمینی که نتیجه عینی چند دهه دیکتاتوری شاه و سرکوب همه نیروهای دموکراتیک بود، این امکان را داد که با کمک شبکه آخوندی که در نظام دیکتاتوری دست نخورده بود، از خلا اعدام و زندانی بودن رهبران انقلابی سوار موج شود و انقلاب مردم را بدزدد. خمینی همزمان قدرت مذهبی و قدرت سیاسی را در چنگ داشت و قدرت و نفوذ ناشی از مشروعیت یک انقلاب هم برآن افزوده شده بود.
درچنین موقعیتی, ماهیت ارتجاعی و ضد تاریخی او به صورت انحصارطلبی و دیکتاتوری مذهبی و سرکوب ارتجاعی به گونة سونامی، فوران کرد . تنها دو هفته پس از انقلاب با شکوه اما سقط جنین شده ۲۲بهمن، خمینی سرکوب آزادیها را از ۲محور آغاز کرد. نخستن هدف تهاجمش زنان بودند.که از ۷ اسفند با ملغی کردن قانون حمایت خانواده که اندک امتیازی به زنان میداد شروع کرد و هر روز یک ماده درجهت تبعیض و سرکوب زنان و حقوقشان افزود روز ۱۲ اسفند هم حمله به مراکز مجاهدین در یزد، کاشان و تربتحیدریه را توسط چماقداران شروع کرد.. اندکی بعد به کردستان لشکرکشی کرد و سرکوب مردم کردستان و دیگر ملیتهای تحت ستم را هدفگیری کرد و بالاخره برای شکستن قلمها به مطبوعات یورش برد. توطئه علیه دانشگاهها و سرکوب شوراهای مردمی در کارخانهها و ادارهها، از جمله دیگر طرحهای رژیم خمینی بود که یکی پس از دیگری به اجرا در آورد.
نقشه مسیر خمینی درحاکمیت
-«اقتصاد مال خراست!…»
-«ما انقلاب نکردیم که خربزه ارزان شود».
- «از تساوی حقوق (زن و مرد) اظهار تنفر کنید».
-دانشگاه به چه درد میخورد؟ هر فسادی بوده است، اول از دانشگاهها بوده است.
- « اگر ما از اول … قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم ... رؤسای آنها را به محاکمه کشیده .. و چوبه هایدار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم .. این زحمتها پیش نمیآمد...اگر ما انقلابی بودیم، تمام احزاب را ممنوع میکردیم ..و یک حزب؛ حزب الله؛ حزب مستضعفین تشکیل میدادیم ...»
- ما خلیفه می خواهیم که دست ببرد، حد بزند وو…
- جنگ جنگ تا پیروزی و تا فتح قدس، صلح دفن اسلام است، تا یک خانه درتهران باقی است به جنگ ادامه می دهیم.
ایران درچهل وسومین سال حاکمیت ارتجاع
دراین قسمت فی الواقع نیازی به بحث و توضخ نیست، کیست که نداند جامعه ایران اکنون درشرایط انفجاری است. شرایط عینی انقلاب در برابر دیدگان همگان قراردارد. این را نه ما که خود مهرهها و رسانه های حکومتی هر روز میگویند و هشدار میدهند. اقتصاد از بنیان ویران است و اساسا ساختار اقتصادی وجود ندارد.گرانی وفقر بیداد میکند. بنا به آمار وزارت کشور نزدیک به ۶۰درصد از ۸۴میلیون ایرانی زیرخط فقر زندگی میکنند و ۴۰میلیون هم در فقرکامل یا مطلق اند. طبقه متوسط اساسا نابود شده و به طبقه فرودست پپوسته و درتعارض با حاکمیت قرارگرفته است.
عقب مانده ترین و ارتجاعیترین قشرجامعه قدرت را به دست گرفته و شدیدترین اختناق وسرکوب اجتماعی و سیاسی را اعمال می کند. وضع آنقدرخراب است که حتی خامنهای در صحبتهای اخیرش به بخشی از این خرابی اذعان کرده است.
اصل ولایت فقیه یعنی مبنا و ستون خیمه نظام در میان خود آخوندها زیر سوال رفته و آنها ضرورت جدایی دین از دولت، را علم کرده اند. اختلاف و شقه در درون خود باند غالب بیرون زده است. بیلان ۶ماهه دولت سوگلی خامنهای پس از روی کار آوردن رئیسی جلاد، منفی است. کارکرد او که باید دستکم در تامین مسکن، نان شب مردم و البته برجام، مساله حل میکرد تا خامنهای سود حاصل از جراحی یکدست کردن نظامش را ببرد، پوچ ازآب درآمد.
سالی یک میلیون مسکن رئیسی حتی به ۶۰باب ساختمان هم بالغ نشد! و مردم به صورت خانوادگی به اتوبوسخوابی و گرمخانهخوابی و.... روی آوردهاند.
در این ۶ماه قیمت، برنج ، شکر، نان، میوه، گوشت، سویا ،تعرفه برق، روغن، حبوبات، شیرخشک، دارو و مسکن و اجاره بها گرانتر شد و تورم هم تصاعدی افزایش یافت.
هم چنین در این ۶ماه باند خامنهای برسر برجام چندشقه شد و شیرینی یکدست شدن نظام به کام خامنهای زهر شد.
صدور بیانه توسط خودی ترین لایه های درون رژیم و صحبت از این که ولایت فقیه ضد جمهوریت وضد اسلام است ازتازه ترین نمودهای تزلزل درونی در پایههای حاکمیت است. چیزی که دقیقا بازتاب شرایط عینی جامعه ایران و بحرانهای رژیم و بازتاب بی آیندگی ان است.
استمرار اعتراضات اجتماعی با شاخص سیاسی شدن و حرکت به سوی سازمان یافتگی و گسترش کانونهای شورشی که خود نشانه آمادگی جامعه و شرایط عینی است
به لحاظ بینالملللی هم حلقه محاصره برگردنش تنگ وتنگ ترشده و در شرایط تعیین تکلیف قرار گرفته است.
ایران را پس میگیریم
رژیم آخوندی درشرایط سرنگونیست. مقاومت مردم ایران علیه دیکتاتوری دینی، ادامه و تکامل انقلاب ضدسلطنتی است. مردم ایران که ۴۳سال پیش رژیم شاه را سرنگون کرده اند، امروز می گویند :«مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر». به گفته مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت، «امروز بیشتر تضادهای جامعه ایران بهصورت حاد و بازگشتناپذیر علیه رژیم فعال شده و کارگران و کشاورزان سر بهشورش برداشتهاند. در حاشیه شهرها، مردم محروم در تنش دائمی با رژیماند و پاسداران پی در پی خانههای آنها را تخریب میکنند
جامعه ایران در حالت تخاصمی با رژیم قرار دارد. قیامهایی که بعد از دی ۹۶ در سراسر ایران جریان پیدا کرده، نشان میدهد برخلاف توهمات آخوندساخته، رژیم در میان تهیدستان و فقرا پایگاهی ندارد، بهعکس تهیدستان شهری، امروز پایگاه اصلی نیروی شورش و طغیان علیه رژیم آخوندهاست».(سخنرانی دراجلاس سالانه گروههای پارلمانی دوستان ایران آزاد – ۲۰بهمن).
نتیجه: استمرار فعالیتهای مقاومت شامل گسترش کانونهای شورشی و ارتقای کار آنها شاخص و نشانهیی از آمادگی جامعه برای تغییر و خدا حافظی با این رژیم است. استقبال و بازتابهای گسترده مردمی درقبال هک شدن شبکه های رادیو تلویزیونی آخوندها در۷بهمن ماه، شاخص دیگری است که نشان داد جامعه ایران تشننه تغییر وسرنگونی این رژیم ضدایرانی، ضد اسلامی و ضد مردمی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر