به نام خدا، به نام ایران و به نام آزادی
هموطنان، مردم آگاه و مبارز ایران
... راه این انقلاب از سالها پیش بر مبنای شرایط لازم عینی، با رنج و خون و مبارزات رشیدترین فرزندان پیشتاز شما، از حنیفنژاد و سعید محسن و بدیعزادگان گرفته، تا مسعود احمدزاده و پویان و جزنی و شریفزادههای کردستان و صدها شهید و هزاران اسیر دیگر هموار شد.
سپس به مجرد سست شدن چفت و بندهای دیکتاتوری پلیسی- نظامی شاه... خیزشهای عظیم تودهیی آغاز گردید و آنگاه با عبور از مقاطعی همچون ۱۶ و ۱۷شهریور و ۱۳آبان سال ۱۳۵۷ و تاسوعا و عاشورای همانسال و با فداکردن هزاران تن از هموطنانمان، سرانجام در ۲۲بهمن سقوط قطعی رژیم منفور سلطنتی محقق شد.
اما افسوس که آنچه روح راستین انقلاب- پدر طالقانی- آن را بهراستی «خطرناکترین نوع استبداد» یعنی «استبداد در پس پردهٴ دین» نامیده بود، به سرعت تحت «ولایت» سفیانی خمینی به قدرت خزید و همچون افعی شرزه، از زیر ردای این دجال ضدبشر سر برآورد!
زیرا از این پیشتر، ارتجاع خمینی بهطور تاریخی و عقیدتی، رهبری انقلاب را ربوده و در آن واحد، هم از مشروعیت انقلاب و هم از مشروعیت و مرجعیت مذهبی سوءاستفاده میکرد. اما چنانچه سریعاً به اثبات رسید، بهرغم محبوبیت گذرای سیاسی- اجتماعی، او نه از نظر تاریخی و نه از نظر ایدئولوژیک و طبقاتی هیچ ظرفیت و استعداد و صلاحیتی برای حفظ و پیشبردن انقلاب رهاییبخش خلق ما نداشت و بهدلیل یک چنین «سرقت» تاریخی- ایدئولوژیک که در تصاحب ناشایست محصول کار و مبارزه تمامی مردم ایران خلاصه میشود، نمیتوانست پاسخگوی هیچیک از مسائل مبرمی باشد که ملت به آن خاطر قیام کرده بود. بهویژه خمینی بر اساس طینت قرونوسطاییاش، هرگز نمیتوانست پاسخگوی مسأله و شعار مرکزی انقلاب، که همانا «آزادی» های دموکراتیک بوده، باشد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر