قسمتهایی از پیام برادر مجاهد مسعود رجوی در چهارمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی در ۲۱بهمن ۱۳۶۱ ـ ۲۹بهمن۱۴۰۰
رژیمهای خمینی و شاه و اعوان و انصار رنگارنگ آنها بهمثابه ضدانقلاب غالب و مغلوب بهویژه بر سر بزنگاههای سرنوشتساز و تاریخی و بهخصوص در برابر آلترناتیو دمکراتیک و مستقل عملاً امدادگر و نیروهای پشتیبان و ذخیرهٴ یکدیگرند.
خمینی چرا و چگونه در غصب رهبری انقلاب برنده شد.
چطور توانست با حقه و دروغ و با همکاری روحانیون سازشکار و بینابینی خلأ رهبری ذیصلاح را پر کند و همان سلطنت طاغوتی را البته در مناسبات کهن در چارچوبی بسیار عقب ماندهتر بازسازی کند.
خمینی اصیلترین و رشیدترین فرزندان این خلق را آمریکایی و صهیونیست خواند.
اگر چه همانها را که شاه یکبهیک میکشت صد به صد کشت و اگرچه حاکم شرعش افتخار میکند که در هفت روز به اندازه هفت سال شاه اعدام کرده خود خمینی هم آشکارا به خود میبالد که یکروزه بیست برابر شاه خانه تیمی گرفته است.
برای هیچ عنصر یا جریان ملی و مردمی برای هیچ فرد یا سازمان انقلابی و مترقی و برای هیچیک از مشتاقان آزادی و استقلال ایران نفی خمینی بهمعنای بازگشت به گذشته نیست، زیرا یک چنین نفی تکاملی و ترقیخواهانهای که رو به آینده دارد.
در جوهر خود نفی مؤکدتر همان گذشتهیی است که خمینی تا حدود زیادی استحالهٔ طبیعی و البته خود بخودی آن بهشمار میرود.
خمینی بهرغم همه خونریزیها و شقاوتهای بی نظیرش مطلقاً شکست خورد والا همه میدانند خمینی هوس خلافت اموی و امپراطوری عثمانی را در دل پرورانده بود.
مبارزه انقلابی و نایل شدن به آرمانهای انقلابی بدون وجود یک سازمان انقلابی و مبارزه انقلابی سازمانیافته ،اساساً در عصر ما امکان ناپذیر است.
سرنگونی نهایی خمینی البته پس از شکستن طلسمهای اختناق نه با یک قیام خودبخودی همانند قیام ۲۲بهمن بلکه دقیقاً تدارک شده و سازمانیافته است.
خصلت سازمان یافتگی انقلاب نوین ما همچنین مستلزم آن است که رهبری اینبار باید نه همچون خمینی در پس تودههای مردم بلکه لااقل یک گام جلوتر از آن قدم بردارد.
سیاست صلح و بیانیه صلح مقاومت ایران برای پایان دادن به جنگ ضدمیهنی با عراق هر قدر باعث رضایت نیروهای ملی و انقلابی و پرسنل میهنی ارتش شد، باز هم در سر بزنگاه، خشم و ناراحتی متوازن و هم جهت نیروهای ضدانقلاب غالب و مغلوب را بر علیه تنها آلترناتیو دمکراتیک دامن زد.
با این تفاوت که ضدانقلاب غالب یعنی رژیم خمینی سعی کرد، مضمون و محتوای بیانیه را در حاشیه و از انظار مردم مخفی کند.
اما ضدانقلاب مغلوب خارج کشور مضافاً بر تجاهل به یکباره درد وطن گرفت!
ولی ما گفتیم ساز و دهل زدن تو خالی از دور برای وطن کافی نیست و اگر کسی به راستی دردمند وطن است لااقل چند نفری را در همان وطن برای شرکت در مقاومت مشروع انقلابی و برای اعاده حیثیت و شرف ملی ، که این چنین لگدکوب سم ستوران خمینی شده بایستی سازمان بدهد.
به این ترتیب یک بار دیگر باز هم در عمل به اثبات رسید که رژیمهای شاه و خمینی و اعوان و انصار رنگارنگ آنها بویژه در برابر آلترناتیو دمکراتیک و مستقل همچنانکه در واقعیت و هویت تاریخیشان نیروهای پشتیبان و ذخیره یکدیگرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر