غربت شکفتن لاله در برف، جامهٔ استعاره را میدرد و خلعت انسانی دیگر و انسانی بهتر را به بر میکند.
فضای «علامت ممنوع زدن پرواز» در سال ۶۰ و فصلهای تیرهناک آن هم انسانی دیگر و انسانی بهتر را انتظار میکشید؛ چرا که خمینی در کار تبدیل یک جامعه به مرداب بود تا فقط غوکان بر جوار آن هیاهای تسلیم جار زنند و خلایق به طوع رضایت تن دهند.خالقان حماسهٔ شامگاه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در زعفرانیهٔ تهران، لالهکاران در برف و آفتابکاران در ظلامترین شبانههای سیاسی و اجتماعی ایران بودند. «بودن» / «ماندن» و «آنگاه به اختیار برگزیدن» جز با کمان جان نهادن بر چلهٔ حماسه ممکن نبود؛ چرا که تمام دههٔ ۶۰ همین بود.
خالقان حماسهٔ شامگاه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در زعفرانیهٔ تهران، با گرا گرفتن از سمت درست تاریخ شلیک کردند. همهٔ ایران معاصر را که بکاوید، گرای سمت درست تاریخاش را «ضرورت آزادی» تعیین کرده است. غیرممکن است پلهپلهٔ این تاریخ را بپیمایید و بر هر پلهیی، شکوفاندن لالهٔ آزادی را در برف استبداد شاهی و شیخی نبینید. هر آنکو چنین تشخیصی را از ندای ضمیر ایران معاصر دریافت کرد، تضمین ماندگاریاش، پیمایش عاشقانهٔ بیچشمداشت در سمت درست تاریخ بوده است. به این سلسله در تاریخ جهان نگاه کنید؛ بهراستی اگر این هوشیاران و کاشفان سمت درست تاریخ نبودند، جهان زیستبوم بشری جز مردابی با غوکانی رضایتمند و غوکنامهنویسانی خوشبخت بر جوارش نبود!
کمتر کسی بود که در شامگاه ۱۹ بهمن ۶۰ بتواند تصور کند که خالقان حماسهٔ ۱۹ بهمن در زعفرانیهٔ تهران، ستارهیی دنبالهدار را تکثیر میکنند و ضیافت جلادان دنیِ خمینی بر پیکر لالههای آرمیده بر برف، دانههای تنفر تاریخ را زیر بالین حافظهٔ مردمان میپرورد.
خالقان حماسهٔ ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، نشانیدهندگان کیفیت مبارزه با دنائت خمینی و با وارثان او در استمرار قانونمندیهای کشاکش میان آزادی و استبداد بودند. آنان که سمت درست تاریخ را از فردای ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دریافته بودند، در هر قدمی از مبارزه افشاگرانه و روشنگرانهٔ مسالمتآمیز تا قدمهای بلند مبارزه انقلابی علیه ارتجاع قرونوسطایی مذهبی، هر چه بیشتر از هستیِ خویش پرداختند، از جان خود نثار کردند و از تعلقات خویش فدا نمودند ــ چه فردی و چه جمعی ــ بهتر ماندند، سالمتر ماندند، بافضیلت ماندند، امیدانگیزتر شدند و به آرزوهای تاریخیِ مردم و میهنشان [آزادی، برابری، عدالت اجتماعی] وفادارتر ماندند.
این همه را چهلمین سالگرد حماسهٔ ۱۹ بهمن با تمام تجربهها و درسهای این چهار دهه، پیش پای خلق محبوبمان در هیأت قیامآفرینان و اعتراضکنندگان سراسری مینهد و تقدیم میکند.
سردار خلق موسی خیابانی در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ گفت: «اگر این پرچم از دست ما بر زمین بیفتد، بیتردید دستی دیگر آن را برخواهد داشت». اکنون گرامیداشت حماسهیی با خود بالنده و از خود تکثیرشونده، ثقل آرمانی و سیاسی و انسانیاش را بر شانههای نسلهای از پس خود حمل کرده است. در همین راستا شاهدیم که اعضای تکثیرشوندهٔ کانونهای شورشی به دیدار آوردگاه حماسهسازان ۱۹ بهمن رفتهاند و از آنجا با حماسه و آرمان آنان پیوند یافته و میثاق و پیمان میبندند.
اکنون از وارثان خمینی ــ که موسی خیابانی وی را «روح پلید شیطان» توصیف کرد و اشرف رجوی در وصف جنایات او نوشت «جهان خبردار نشد بر ملت ما چه گذشت» ــ باید پرسید: چه شد آن سوداهای خوشرقصانهٔ شامگاه ۱۹ بهمن ۶۰؟
اکنون وارثان خمینی در سوادی قدرت و چپاول و کسب جیفهٔ دنیا، هزار تکه و پاره و منفور آدم و عالم شدهاند و نسل بازمانده با آرمانهای موسی خیابانی و اشرف رجوی، با استواری بر استراتژی و سیاست درست و اصولی، سرفراز و پایدار از میان انبوه آزمایشات ایدئولوژیک، سیاسی، تشکیلاتی و فردی و جمعی، موفق بیرون آمده است. نسلی بالنده که حتی با گذار عمر و ایام و روزگار، روح و توانش را برای رقم زدن سرنوشت خجستهٔ ایرانزمین همواره صیقل زده و میزند. نسلی که دشمن ضدبشری ایران را بارها وادار به اعترافهای ناگزیر کرده است که در صحنهٔ سیاسی این چهار دهه، تنها هماورد شکستناپذیر و باز هم حاضر در میدان بوده و میباشد. چنین است گرامیداشت حقیقیِ حماسهآفرینان ۱۹ بهمن ۶۰ در سمت درست تاریخ با متعهد ماندن بر آرزوی تاریخیِ مردم ایران.
اکنون که ایرانزمین از پس ۴۳ سال سلطهٔ اهریمنیِ اشغالگران انیرانی، آوردگاه خطوط و سیاستها و صحنهٔ آزمایش دادههای این دههها شده است، حماسهٔ ۱۹ بهمن ۶۰ را میتوان شاخص پاسخ به چراییِ ماندگاریِ سه نسل مجاهدین دانست.
در این جهان نبرد سهمگین منافع و تعادلقوا و راز بقا، همهٔ آموزههای فلسفی، عرفانی، عاشقانه، تاریخی و آرمانی، این اصل انسانشمول را طنین دادهاند که آنان که بیشتر از هستیِ خویش میپردازند، از تعلقات خویش گذشته و فدا میکنند ــ چه فردی و چه جمعی ــ بهتر میمانند، سالمتر میمانند، بافضیلتاند، وفادارتر، پایدارتر و با این همه روشنایی و راهنمایی، پرتوهای تشخیص سمت درست تاریخ را میآفرینند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر