مسعود رجوی - سخنی در رابطه با تقوا:
«تقوا بهزبان و فرهنگ خودمان یعنی مرزبندی و فاصلهگرفتن با خودبخودیگرایی، حرکت خودبخودی که همیشه روبه پایین است.
«بهطور خودبخودی، طبیعت شیئ این است، طبیعت آب این است که از بالا به پائین میآید. در کوهنوردی که از بالا به پائین آمدن که مشکل نیست، از پایین به بالا رفتن مشکل است. آن چیزی که طبیعی است، آن چیزی که خودبخودی است، غریزه است (غریزه که البته مشترک است با همه حیوانات جاندار با همه حیوانات). تقوی یعنی ضد خودبخودیگرایی در انسان، در جامعه در تاریخ، یعنی تسلیم و حرکت خودبخودی نباشد. وقتی دیو تنوره میکشد، وقتی خمینی تنوره میکشد و اعدام میکند، گرایش خودبخودی، جازدن و تسلیم است.
وقتی تهدیدات سیاسی هست، مثل احتمال جنگ، کشتار و ... ، بهصورت خودبخودی، طبیعت خودبخودی اشیاء رو به پائین است، رو به ترس است، رو به وحشت است رو به وارفتگی است.
تقوا ضد حرکت خودبخودی است، ضدتسلیم است، ضد سازش است. اگر که مجاهدین در جامعه، اعتبار، شرف و حرمتی دارند بهخاطر این است که تسلیم نشدند، رو به پائین حرکت نکردند و در دامان رژیم غلت نخوردند.
پس تقوا شاخص آدمیت، یعنی آن زرهی است که ما را از پسرفت و حرکت خودبخودی حفظ و نگهداری میکند.
تمام ارزش آن مجاهدی که در زندان، مقهور شکنجه نشده است، مقهور حکم اعدام نشده و بهسوگندش خیانت نکرده است، در همین است که تسلیم حرکت خودبخودی نشده است. اگر تقوایی درمیان نبود، تقوای مجاهدی، پس باید در برابر دشمن دامن از دست میداد، میباید تسلیم میشد. ولی میشود در برابر دشمن مقاومت کرد، میشود با دست و پای شکسته هم مقاومت کرد. ، اینکه کار عجیب و غریبی نیست. اینکه مسلک مجاهدین است، طریقت مجاهدین است، منهاج مجاهدین است. روش مجاهدین است، با دست و پای شکسته هم میشود اگر قلب آدمی، جایگاه ایمانش، سالم باشد، میشود راههای طولانی را طی کرد. فرورفتن، طبیعت خودبخودی اشیاء است، فرارفتن مبین تقواست».
«سخنرانی سال ۱۳۸۱»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر