۴ـ در تبیین یکتاپرستانه و مونیستی وجود، دنیا مزرعه آخرت است. یعنی که عمر و زندگی ما به همینجا تمام نمیشود. در یک کلام، هر یک از ما و زندگیش و عملش، یک آزمایش است. قرآن جا بهجا تأکید میکند که زندگی ما یک آزمایش است. اصلاً برای آزمایش برنامهریزی شده است. خوشا بهحال آنها که در این آزمایش رستگار میشوند. اگر زندگی را آزمایش نبینیم، همه چیز و همه لحظات به سرعت در اثر مرور زمان یا در بالا و پایینیهای آن، به «افسوس»، به «حیف»، به «حسرت»، به ندامت و پشیمانی و پریشانی و پوچی و نابودی تبدیل میشود. لحظات و امکانات و داراییها و توانمندیهای گذشته، سراپا حیف است و حسرت و افسوس و شکست و واخوردگی و وادادگی… «وجود» اینچنین در فرسایشی مستمر به «لاوجود» تبدیل میشود. این از سختیها. اما وای به وقتی که چنین آدمی و یا چنین جماعتی، پیروز شود و موفقیتی بهدست بیاورد. در اینصورت، دیگر هیچ خدایی را بنده نخواهد بود و هیچ حد و مرزی نمیشناسد. لعنت بر شجره خبیثه خمینی که در برابر شاه، وارفته و لرزان و دستبسته و سپاسگو بودند اما همین که به قدرت رسیدند هیچ حریم و حرمتی را نگه نداشتند. قهر با شاه را نمیپذیرفت اما به مجاهدین که رسید به قتلعام دست زد. حالا هم اعدامهای روزمره در خیابانها را میبینید؟ فکرش را بکنید که بچههای ایران از جراثقال چه خاطره و چه کابوسی تا سالهای سال خواهند داشت.
۵ـ قرآن در سوره فجر همه این حرفها را در چند آیه بهسادگی توضیح داده است و میگوید: فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ وقتی که انسان را پروردگارش به آزمایش میکشد و بالایش میبرد و نعمت میدهد، انسان خودبهخودی و سَرِخودی که از فلسفه این آزمایش غافل است، همه این چیزها را بهحساب خودش میگذارد. باد در غبغب میاندازد، خودش را ویژه میکند و میگوید که خدا مرا گرامی داشته. چنین میپندارد که خدا او را به دلایل نامعلوم، مفت و مجانی، عزیزدردانه و نورچشمی قرار داده است! اما وای به وقتی که آن روی سکه آزمایش فرا میرسد. وقتی اوضاع بر او سخت میشود و کسب و کار و رزق و روزیش تنگ میشود، دو دستی توی سر خودش میکوبد، خودش را لجنمال میکند و میگوید: خدا مرا خوار و زار کرد و دیگر توجهی به من ندارد. اصلاً مرا دوست ندارد و مرا از یاد برده است! درحالیکه اگر آدمی فلسفه وجود و آزمایش خویشتن را از یاد نمیبرد، بهسادگی همچنانکه در ادامه این آیات آمده: به این نتیجه میرسید که محور و جوهر و بحث اصلی در همه این آزمایشها، مبارزه علیه فقر و مسکنت و یتیمی و مالاندوزی و بیدادگری است. مبارزه علیه همه چیزهایی که امروز بهدست رژیم آخوندی در میهن اسیرمان بیداد میکند: کَلَّا بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکِینِ وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر