گزیده پیام مسعود رجوی:
سلام و تبریک رمضان به کوهمردان و شیر زنان شرف و پایداری، به آنان که بر سوگندهایشان ایستادهاند،
آنان که توفانهای بزرگ زمانه را درهم شکستند،
آنان که گرد پریشانی و پشیمانی بر پیشانیشان ننشست،
آنان که طعمه ذلت و مغلوب اپورتونیسم و خیانت نشدند، به شاخصهای راهنما و راهگشای بشریت معاصر، از روز ۴۳سالگی سازمان در نیمه شهریور در فکرتان بودم و امیدوارم این پیام تا شروع ماه روزه به شمابرسد………
اکنون در شرایطی هستیم که بسیاری از دستاندرکاران در گوشه و کنار جهان، بهحقانیت خیلی از حرفها و مواضع سیاسی و استراتژیکی مجاهدین و مقاومت ایران، پی میبرند.
ـ از اینکه افعی کبوتر نمیزاید، تا اینکه استبداد وحشی مذهبی تنها با سرکوب در داخل و صدور ارتجاع و تروریسم و جنگافروزی در خارج مرزهایش بر سرپاست و هیچگونه میانهروی و اصلاحات نمیپذیرد.
ـ از اینکه رژیم ولایتفقیه بر سرپایههای وجودیش نمیتواند عقبنشینی کند والا دچار انحلال میشود، تا اینکه مذاکره با این رژیم، شن و ماسه پختن، و آب در هاون کوبیدن است.
ـ از نقش تعیینکنندهیی که سپاه پاسداران جور و جنایت در سرپا نگهداشتن رژیم ایفا میکند، تا اینکه خط رژیم در عراق، عیناً مانند زمان خمینی که به عراق آمدیم، اشغال و بلعیدن این کشور است.
خُب، حالا اینها را همه بهچشم میبینند…
درستی و حقانیت مواضع دو میلیون و ۸۰۰هزار نفر مردم عراق را در سال۸۳ و درستی و حقانیت مواضع ۵میلیون و ۲۰۰هزار نفر از مردم این کشور در سال۸۵ را در حمایت از مجاهدین، بهچشم میبینند. بهخصوص به چشم میبینند که راهحل در عراق، خلع ید از رژیم و راهحل در ایران همان راهحل مریم یعنی تغییر دموکراتیک است.
در صحنه سیاسی و بینالمللی، یک چیز دیگر هم هست که روزی همگان بهچشم خواهند دید و بهگوش خواهند شنید: معذرتخواهی از خلق قهرمان، از مقاومت آزادیستان و از مجاهدین خلق ایران، بهخاطر برچسب ارتجاعی و استعماری. برچسبی که به جرم ایستادگی در برابر فاشیسم دینی و مقاومت در مقابل آیتالشّیطانهای هستهیی، نثارمان کردند.
راستی که در ۲۶سال گذشته چه بهای سنگین و خونینی دادیم. اما اکنون، وقتی که جدیترین بحثهای سیاسی و پرپیچ و تابترین بحثهای استراتژیکی، در کوره آزمایش، امتحان پس داده است، حرف من با شما، در آستانه رمضان و در چهل و سومین سال حیات سازمانتان، یک یادآوری ایدئولوژیکی درباره خودتان است. درباره زندگی و حیات و ممات هر مجاهد خلق، بدون استثنا………………………
دلم میخواست شرایطی بود که میتوانستم «چهره به چهره، رو بهرو» و «نکته بهنکته، مو بهمو» با اعضای جدید مجاهدین و کاندیداهای عضویت آنها صحبت کنم. مخصوصاً دلم میخواست در ماه رمضان، مثل گذشته، با اعضا و کاندیداها و با رزمآوران جدیدالورود ارتش آزادی، شبزندهداری میکردیم.
آن وقت من سؤالاتم را با تکتک شما درمیان میگذاشتم تا خاطرم جمع شود که مثل مجاهدان استوار و رزمآوران قدیمی، همگی شیرزنان و کوهمردان رشیدی شدهاید. معنی کلمات، معنی عهد و پیمان و معنی سوگندهایتان را با پوست و گوشت و استخوان فهم کردهاید و حاضر به پرداخت بهای آن هستید.
همان مسیری که در ۴۲سال گذشته طی کردیم: در بحرانها و توفانها، در زندانها و شکنجهگاهها، در بیدادگاهها، در برابر جوخههای اعدام شیخ و شاه، در نبردهای دیرین سیاسی و نظامی و بهخصوص در پهنهها و قلههای ایدئولوژیک… برایتان از فراز و نشیبهای ۴۰سال گذشته، و از درهها و دشتها و قلههایش میگفتم.
از روزگاری میگفتم که در میدان مبارزه، نشانی از آخوندها و مدعیان کنونی نبود، تا زمانیکه ارتجاع در کسوت انقلاب، بر اریکه قدرت نشست. به لاف و گزاف و به هلاک حرث و نسل پرداخت. با دجالیت و شقاوتی مافوق تصور، که هنوز هم ادامه دارد. …
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر